به گزارش عصر چهارشنبه ایران اکونومیست، تارنمای تحلیلی نشنال اینترست، در گزارشی با تحلیل روابط هند و آمریکا در شرایط کنونی جهان نوشت: در حالی که ایالات متحده و هند از «مشارکت راهبردی قرن» سخن میگویند، رابطه واقعی میان دو کشور بهشدت شکننده، پر از سوءتفاهم و مبتنی بر انتظارات نادرست است. بحران اخیر میان هند و پاکستان، ادعاهای دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا درباره میانجیگری و ناراحتی هند از سیاستهای دوگانه واشنگتن در قبال اسلامآباد و دهلینو، بار دیگر عمق فاصله میان این شریک را نمایان کرده است.
این رسانه با برشمردن سه افسانه سیاسی در رابطه هند و آمریکا اضافه کرد: سه برداشت نادرست، بیش از هر چیز مانع درک واقعبینانه و شکلگیری شراکتی پایدار میان دهلینو و واشنگتن شده است.
نخست: اجماع دو حزبی آمریکا بر سر هند
این تصور که روابط هند و آمریکا در دو دهه اخیر مورد توافق هر دو حزب آمریکا بوده، بیشتر به یک افسانه شباهت دارد تا واقعیتی سیاسی. در عمل، سیاست هر رئیسجمهور نسبت به هند تابع شرایط ژئوپلیتیکی در زمان خود بوده است. جرج بوش پسر با هدف یا ادعای مقابله با تروریسم به هند نزدیک شد، باراک اوباما نیز درگیر ایجاد توازن در آسیا و تقابل با چین شد و ترامپ صرفاً نگاهی معاملهمحور دارد.
حتی توافق تاریخی هستهای در سال ۲۰۰۸ نیز با مخالفت باراک اوباما (سناتور وقت) روبهرو شد. در عمل، مواضع دولت اوباما در قبال مناقشه کشمیر میان هند و پاکستان، تجارت با ایران (خرید نفت و توسعه بندر چابهار) و ماجرای تحقیر یک دیپلمات زن هندی، نشان داد که درک آمریکا از هند بیشتر تابع ملاحظات مقطعی است تا اجماع راهبردی.
دوم: حمایت خیرخواهانه از قدرت گرفتن هند!
تصور غالب در واشنگتن این است که آمریکا بستر رشد هند را فراهم کرده تا با چین رقابت کند اما شواهد نشان میدهد این حمایت بیشتر نمادین، محدود به چند توافقنامه پرزرقوبرق و خالی از عمق راهبردی بوده است.
هند در سناریوهای امنیتی آمریکا، به طور معمول نادیده گرفته شده، پروژههای نظامی مشترک میان دو کشور بهسختی پیش میروند و مناسبات اقتصادی نیز اغلب رنگ تجاری دارند و به سمت توافق راهبردی نمیروند.
هند بارها هدف انتقادات تند آمریکا به دلیل خرید تسلیحات روسی یا حضور در بریکس قرار گرفته است در حالی که اروپا بدون محدودیت به واردات نفت روسیه ادامه میدهد.
سوم: ارزشهای دموکراتیک مشترک
بارها گفته شده که هند و آمریکا بهدلیل دموکراتیک بودن، شرکای طبیعی هستند اما تاریخ معاصر خلاف این موضوع را نشان میدهد. در اوج دوران دموکراسی در هند، واشنگتن با دولتهای نظامی پاکستان و چین کمونیست همپیمان بود. امروز نیز انتقادهای مکرر از گرایشهای هندونشنال دولت هند (حزب بهارتیا جنتا)، بدون در نظر گرفتن تحولات تمدنی و هویت پنجهزار ساله این کشور، نوعی درک سطحی از سیاست داخلی هند را نشان میدهد.
آمریکا اگر خواهان همکاری راهبردی با هند است، باید بپذیرد که این کشور، برخلاف چین، دموکراسی بومی خود را دارد اما الزاما تابع الگوهای لیبرال غربی نیست.
پذیرش واقعگرایانه جایگاه هند در جنوب آسیا
تارنمای تحلیلی نشنال اینترست به عنوان راهحل، دیدگاهی واقعگرایانه را پیشنهاد میکند و مینویسد: برای آنکه روابط هند و آمریکا از چرخه توهم و سوءتفاهم رهایی یابد، واشنگتن باید سه واقعیت را بپذیرد: نخست، هند هرگز به یک متحد تابع، تبدیل نخواهد شد و تنها در قالب مشارکت برابر همکاری خواهد کرد. دوم، هند نه شریک ارزشی، بلکه شریک راهبردی است که منافع و تمدن متفاوتی دارد و سوم، جنوب آسیا حوزه طبیعی نفوذ هند است و آمریکا باید از مداخله در این منطقه، بهویژه از طریق پاکستان، دست بردارد.
اگر واشنگتن واقعاً هند را شریک خود در مهار چین میداند، باید به دهلینو اجازه دهد در منطقه خود نقشآفرینی کند، بدون آنکه ارزشهای آمریکایی را تحمیل کند یا هر اختلاف تاکتیکی را به بحران راهبردی بدل سازد. پایداری این رابطه نه بر پایه افسانههای خوشبینانه، بلکه بر اساس درکی واقعگرایانه از قدرت، تاریخ و منافع متقابل است.