چهارشنبه ۰۸ مرداد ۱۴۰۴ - 2025 July 30 - ۳ صفر ۱۴۴۷
۰۷ تير ۱۴۰۴ - ۱۸:۰۵

قلب و ستاره آویخته از گهواره تریلی! حواشی تشییع شهدای وطن

صبح امروز مراسم تشییع شهدای وطن با حضور مردم عزادار تهران برگزار شد؛ روایت خبرنگار ایرنا را از حواشی این مراسم بخوانید.
کد خبر: ۸۱۴۲۳۸

صبح با وجود خلوتی راه، دیر به محل کار می‌رسم. ساعت ۸:۳۰ صبح که می‌خواهم برای حضور در تشییع شهدای حملات اسرائیل بروم دیر شده؛ با همکار عکاسمان راه می‌افتیم. قابل پیش بینی است که حوالی میدان انقلاب شلوغ است و با ماشین رفتن ناممکن. پس راه مترو را انتخاب می‌کنیم. چند نفر در مترو وقتی عکاس را با دوربین می‌بینند، می‌گویند از ما زیاد عکس بگیر!

در ایستگاه تئاتر شهر به سمت علامه جعفری، جمعیت در حال عزیمت به مراسم تشییع، بخش اعظم مسافران حاضر در ایستگاهند. اکثراً با پیراهن مشکی و خیلی از خانم‌ها هم چادری؛ چند نفری هدیه به ارواح طیبه شهدا درخواست صلوات می‌کنند و جمعیت هم پاسخ می‌دهند. کمی بعد یک دختر ۱۰ ساله شعار می‌دهد و جمعیت تکرار می‌کنند، از الله اکبر و لا اله الا الله شروع کرده و بعد از مرگ بر آمریکا، این شعار را می‌دهد: «نه سازش، نه تسلیم، نبرد با آمریکا!» در ایستگاه‌های بعدی، شعار مرگ بر منافق و «مرگ بر وطن فروش خائن» هم سر داده می‌شود؛ واکنشی به نفوذی‌های موساد که در عملیاتهای ترور نقش داشته اند.

با اعلام بلندگوی ایستگاه، قطار در میدان انقلاب توقف نمی‌کند و مسافران را مستقیم به ایستگاه توحید می‌برد. در ایستگاه توحید راه خروج از ایستگاه به دلیل ازدحام کاملاً قفل است. چند نفری تلاش می‌کنند جمعیت را کنار بزنند و زودتر بروند، اما ازدحام بیشتر از آن است که بشود.

۲۰ دقیقه‌ای طول می‌کشد تا می‌توانیم از ایستگاه توحید، خودمان را به خروجی میدان آزادی برسانیم. وقتی خارج می‌شویم، علت قفل بودن ایستگاه مشخص می‌شود. جلوی ایستگاه هم تعداد زیادی از جمعیت تشییع کننده ایستاده و جمعیت خارج شونده از ایستگاه امکان خروج راحت ندارند. با کمی سر و صدا و خواهش و تمنا، از مردم می‌خواهم مقابل ایستگاه را خلوت کنند تا جمعیت متراکم داخل ایستگاه خارج شوند؛ دقایقی راه باز می‌شود، اما خیلی دوام ندارد.

در خیابان کاملاً فضای عزا حاکم است؛ دوم محرم است و اندک روضه‌ای اشک عاشقان اباعبدالله را جاری می‌کند، به خصوص خانم‌ها که خیلی‌هایشان در حال گریه هستند، طوری که انگار یکی از اعضای خانواده‌شان به شهادت رسیده و البته این تصور بیراه هم نیست. چند جایی گروه‌هایی به سبک عزاداری جنوبی‌ها سنج و دمام می‌زنند.

پیر و جوان، چادری و مانتویی و محجبه و شل حجاب، همه در تشییع حاضرند.

قلب و ستاره آویخته از گهواره تریلی! حواشی تشییع شهدای وطن

پوسترهایی در دست مردم است که تصویر شهدای اخیر را آورده و زیر آنها عبارت «شهدای وطن» درج شده است. بعضی روزنامه‌ها هم پوسترهایی از رهبر انقلاب و شهدای حمله صهیونیست‌ها منتشر کرده و دست مردم داده‌اند. بین تریلی‌های حامل پیکر شهدا، مداحانی بر خودرو ایستاده، مشغول ذکر مصیبت یا اعلام شعار هستند. یکی از آنها خطاب به مردم حاضر می‌گوید: سوخت موشک‌هایی که زده شد، شما مردم هستید.

مراسم قبل از ساعت ۸ صبح آغاز شده و حدود ساعت ۱۰ صبح، تریلی حامل پیکر سردار سلامی، فرمانده شهید سپاه پاسداران به خیابان نواب می‌رسد. روی برخی از تریلی‌ها عبارت عروج خانوادگی درج شده یکجا طهرانچی با همسرش؛ جایی سردار رشید با پسرش.

از تصاویر غمبار، تصویر سید مصطفی ساداتی، متخصص هسته‌ای با همسر و دو دختر و یک پسر کوچکش است. کمی که دقت می‌کنم، به چهره‌ام آشنا می‌آید. اما اشک‌آورترین صحنه، یک تریلی است که از بالای آن، ماه و ستاره و قلب آویزان کرده اند و به جای مردان، هفت هشت دختر بچه با چادرهای سبز کنار پیکرها نشسته‌اند. این قلب و ستاره‌ها را از بالای تخت و گهواره نوزاد آویزان می‌کنند تا به آنها مشغول شود و خوابش ببرد و حالا اینجا پیکر سید علی ساداتی و زهرا برزگر و چند کودک دیگر است که به خواب ابدی فرو رفته‌اند.

قلب و ستاره آویخته از گهواره تریلی! حواشی تشییع شهدای وطن

در میدان انقلاب هم روی یکی از بیلبوردها یک عروسک پارچه‌ای برجسته روی پرچم سه رنگ ایران افتاده و کنارش ۱۵ کفن کوچک خونین به چشم می‌خورد. بالای آن نوشته: در حمله اسرائیل ۱۵ کودک به شهادت رسیدند!

برخی پلاکاردی در دست گرفته‌اند با جمله‌ای از یحیی سنوار که: «از مرگ در بستر می‌ترسیم، اما از مرگ در راه دین و مقدسات نمی‌هراسیم!»

غیر از تصویر رهبری و شهدای حوادث اخیر، تصویر حاج قاسم و جمله مشهورش که «ما ملت امام حسینیم» زیاد در بین مردم دیده می‌شود. حالا این ملت امام حسین بار دیگر سوگوار و مشایع شماری از سرداران و دانشمندان و مردان و زنان و کودکان عادی هستند که ناغافل با بمب و موشک اسرائیل به شهادت رسیدند

ساعت ۱۰:۲۰ با دخترم تماس می‌گیرم؛ می‌گوید در تقاطع بهبودی، منتظر رسیدن پیکرهای شهداست و هنوز نرسیده اند. کنکوری است و نوبت دوم کنکورشان عقب افتاده و دیشب که گفتم به جای تشییع، بمان و درست را بخوان، با من بحث کرد و گفت که در قبال این شهیدان وظیفه دارد.

مسیر را به سمت میدان انقلاب برمی‌گردم و وارد مترو انقلاب می‌شوم. در ایستگاه، هنگام خروج، آقایی می‌گوید: برای سلامتی شهدای آینده صلوات! اول فکر کردم اشتباه کرده و بعد که جمله اش را کامل می‌کند، من هم با بقیه مردم صلواتی می‌فرستم و لبخندی هم به لب مردم می‌نشیند، بعد به فکر می‌روم که شهدای آینده کیستند؟

آخرین اخبار