رامبد جوان برای رسیدن به این مرحله و ایجاد اعتماد و جلب توجه، مسیری طولانی را که از بازیگری آغاز شده، پیمود. خلاف تصویر معمول ساخته شده از او، نقشآفرینی در آثار سینمایی و تلویزیونی اما گویا غایتی نبود که او برای خویش متصور باشد، تا بالاخره با گمگشته، گمشده خودش را در کسوت کارگردان سریال تلویزیونی یافت. گام اول در قالب گمگشته، با بهرهگیری از قواعد داستانی امتحان پس داده معاوضه دو شخص با چهره مشابه و البته شخصیت متضاد تقریبا محکم و محافظهکارانه برداشته شد. استفاده درست از فضای کمیکی که معاوضه دو قطب در اختیار میگذارد و افزودن تعلیق لو رفتن ماجرا به داستان، سبب میشود باوجود اشکالات پیدا و پنهان، سریال بسیار مورد توجه قرار گیرد. در این میان هم راستا کردن وجه تعلیمی ناشی از تاثیرات جابهجایی با متن کمیک روایت موجب شد سریال هماهنگتر با ذائقه تازه عادت کرده مخاطب با سریالهای رمضانی پیش رود. بحق پس از گمگشته جوان در اولین اثر سینماییاش به عنوان کارگردان نیز سعی نکرد بیگدار به آب بزند و کمدی ـ فانتزی اسپاگتی در 8 دقیقه با بنمایههای عاطفی را جلوی دوربین برد. فیلم شاید در باب قصه کمی تکراری، اما مخاطب پسند جلوه کرد و از نشانههای سلیقه کارگردانش در خلق لحظات طنز نیز بیبهره نبود.
سریال دوم رامبد جوان با نام «نشانی» نیز اثری مناسبتی این بار ویژه نوروز بود که در قالب کمیک سعی کرد تلنگری باشد برای درک بهتر ریشهها و ارزشهای انسانی. برای رسیدن به این هدف نیز رسیدن به گنج پنهان شدهای بهانه میشود تا مسیر کشف و رسیدن به ثروت بزرگتری چون زندگی هموار شود. نشانی ضمن روایت شیرین زندگی یک خانواده آرام، تعلیق آشکارشدن هویت واقعی افراد دنبال گنج را در خود دارد و البته رامبد جوانی متفاوت در نقش آدمی تنها که البته مشخصه مردان بسیاری از آثار او نیز هست. سیدجلال گمگشته، کاراکتر او در اسپاگتی در 8 دقیقه و فرید مسافران یا حتی جبلی ورود آقایان ممنوع بخشی از شخصیتهایی است که او در آثارش قالب مردان تنها را به تصویر کشیده و به بحران زندگی آنها نگاه دغدغهمندی داشته است.
«پسر آدم، دختر حوا» به عنوان دومین اثر سینمایی رامبد جوان نیز مسیر جواب گرفته روایت طنزآمیز اختلافات یک زوج جوان را طی میکند و داستان پرداخت شدهاش لبخند میآورد و امیدواری از راه درست در پیش گرفته شده توسط رامبد جوان.
مسافران در گام سوم سریالسازی و در قالب اثری با تعداد قسمتهای بسیار، شاید حاصل اعتماد جلب شده از توفیق آثار پیشین و فتح بابی بود بر همکاری موفقیتآمیز جوان و پیمان قاسمخانی که با ورود آقایان ممنوع نیز استمرار یافت.
ادامه همراهی جوان و قاسمخانی در ورود آقایان ممنوع هم اثری مطبوع طبع مخاطب شد و موفق در به خدمت گرفتن تنوع و طرح اتفاقات جامعهای چون مدرسه که سینمای ایران کمتر گذری به حوالیاش میکند. فیلم در بستری طنز سماجت و ستیز اشتباه گرفته شده با تعصبی واقعی را محور قصه قرار میدهد و ورود میکند به تاثیر ریشههای یک شکست و زخمی قدیمی که انتقامش از دانشآموزان یک مدرسه گرفته میشود. فیلم البته از میان بیشمار موقعیت کمیک، واکاوی مستتری میکند بر تاثیر پندارهای غلطی که کردارهای غیرنیکی را بنیان مینهند و از این طریق هوشمندانه طرح موضوع میکند.
در روزهای روانه شدن تعریف و تمجیدهای بسیار از سوی سینمایی ورود آقایان ممنوع، پخش توطئه فامیلی به عنوان سریال چهارم، با روایتی آسیبدیده از پرداخت نادرست، شاید مورد رضایت رامبد جوان هم نبود.
پس از دورهای منحصر شده در بازیگری، جوان این بار نه با کارگردانی یک سریال یا اثر سینمایی که با برنامهای گفتوگو محور به نام گپ به تلویزیون بازگشت. گپ، جنس متفاوتی از گفتوگوهای تلویزیونی با هنرمندان بازیگر و در فضایی صمیمی بود که بخش مهمی از شکل سوالات و جهتگیریهایش را از درون مکانهای مختلف انتخاب شده برای مصاحبه برمیگزید. برنامه به سبب طراحی درست و طرح پرسشهایی غیرمعمولتر به نسبت سایر برنامههای گفتوگومحور، بسیار مورد توجه قرار گرفت و پیوست به یکی از تولیدات موفق شبکه تلویزیونی آیفیلم.
رامبد جوان که از آغازین روزهای فعالیت و در تمام سالهای طی شده سعی کرده کارنامه کارگردانی و البته کاریاش را خوب مدیریت کند، این روزها با خندوانه در حال به ثبت رساندن یکی از نقاط عطف دوران فعالیتش است. برنامهای موردپسند این روزهای مخاطبان تلویزیونی و تصویرگر یکی از رسالتهای مهم شبکه نسیم در سری دوم نیز به سبب ایده و اجرای درست و دشوارش، توجه ویژهای برانگیخته است تا همچون سری اول در خدمت زدودن غبار غم شاید بیهوده انباشت گشته یا حتی غصه از راه نرسیده آدمها باشد و همچنین شادیافزای خاطر و امیدبخش مردمی که زندگی را برای خود زندگی دوست دارند.