ایران اکونومیست- جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز نوشت:
کار بزرگی که امام خمینی با به ثمر رساندن انقلاب اسلامی انجام دادند، یک گام بلند در جهت زمینهسازی برای ظهور حجت خدا بود. درست در شرایطی که تفکر انحرافی پرهیز از هرگونه اقدام و قیام برای اصلاح امور مسلمین و تشکیل حکومت با هدف اجرای احکام الهی بشدت ترویج میشد و برای صواب و برحق جلوه دادن این مسیر ناصواب سرمایهگذاریهای مادی و سیاسی و تبلیغاتی کلانی صورت میگرفت، امام خمینی با مطرح کردن ضرورت استقرار حاکمیت اسلام و به میدان آوردن فقه سیاسی، تودههای مردم را علیه استبداد داخلی و استعمار خارجی بسیج کردند و نظام جمهوری اسلامی را بنیان نهادند.
این واقعه بسیار مهم توانست مسیر تاریخ را تغییر دهد و حرکت ملتها را به سوی آزادی از قید و بندهائی که در طول تاریخ مانع رشد آنها بود، جهت دهی کند. پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، فقط یک جابجائی حاکمیت نبود. این، یک تحول بزرگ فکری بود که به ملتها آموخت میتوانند با تکیه بر عزم و اراده خود و با تمسک به تعالیم دینی، بر بزرگترین قدرتهای مادی غلبه کنند و راه را برای حاکمیت ارزشها در سراسر جهان هموار نمایند.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، فرضیه پرسرو صدای لنین که میگفت «دین، افیون تودههاست» باطل شد، دیوار پولادین ماتریالیسم که حدود نیمی از جهان را تحت سیطره مکتب ضد فطرت مارکسیسم و سوسیالیسم در آورده بود ترک برداشت، بیهوده بودن شعارهای پرطمطراق سرمایهداری غرب به اثبات رسید، حنای ابرقدرتها که میگفتند هر ملتی بخواهد حکومت را در کشور خود سرنگون کند باید به شرق متوسل شود یا غرب، رنگ باخت و سیاست ابتکاری و جذاب امام خمینی به عنوان یک سیاست راهبردی با شعار «نه شرقی، نه غربی» مطرح شد و راه خود را در میان ملتها باز کرد. با تحقق این شعار راهبردی در ایران که با استقرار نظام جمهوری اسلامی به کمال رسید، ابرقدرت شرق فرو پاشید و ابرقدرت غرب دچار تزلزل شدید و دائمی شد. اکنون از جهان دو قطبی به معنای سابق خبری نیست و اگر چیزی به عنوان دو قطب مقابل همدیگر وجود دارد، تضاد میان اردوگاه سلطهطلب و اردوگاه ضد سلطه در سرتاسر جهان است. این، یعنی پیدایش جوش و خروشی برای ریشهکن ساختن حاکمیت ظلم و مستقر ساختن حاکمیت عدل.
واقعیت اینست که امام خمینی توانست با نهضت بزرگ خود، «جهان را سقف بشکافد و طرحی نو در اندازد.» این، همان طرحی است که اگر ما میراثداران امام خمینی شایستگی این میراثداری را داشته باشیم باید آن را زمینهای برای ظهور امام زمان علیه السلام قرار دهیم. این آرمان هنگامی محقق خواهد شد که در پایگاه نهضت جهانی اسلام، که ایران است، راه امام خمینی ادامه یابد و آرمانهای انقلابی بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی بدون کم و کاست اجرائی شود.
اگر تصور ما این باشد که دشمنان ملتها در برابر نهضت بیداری ناشی از انقلاب اسلامی تحرکی از خود نشان نخواهند داد و در برابر قیام ملتها ساکت و منفعل خواهند بود، این یک تصور کاملاً نادرست است. وجود گروههای تکفیری، شعلهور شدن جنگهای داخلی و جنگهای میان کشورهای اسلامی، که لشکرکشی جنایتکارانه عربستان سعودی به یمن یکی از نمونههای آنست، نشان میدهند که دشمن برای ناکام گذاشتن نهضت بیداری ملتها بشدت فعال است. همین واقعیت باید ما را به فکر پیدا کردن راهی برای تضمین ادامه راه امام خمینی بیاندازد و کاری کنیم که افکار عمومی ایران و جهان به سوی آرمانهای انقلابی امام جذب شود. تردیدی نیست که رسیدن به این هدف تنها درصورتی امکان پذیر است که سیره امام خمینی در سلوک با مردم، سادهزیستی، عدالت گستری، حمایت از محرومین، تحمل آراء مخالف، پرهیز از مصانعه، بیاعتنائی به مطامع دنیائی، میدان دادن به استعدادها، کوچک نشمردن اصول، عمده نکردن فروع، بزرگ شمردن بزرگان، حفظ حرمتها و حریمها، تاکید بر تهذیب نفوس، تکیه بر وحدت، اجتناب از تفرقه، احترام به آزادی افراد و تصلب در اجرای احکام دین بدون مسامحه به ویژه توسط مسئولان رعایت شود.
دقت در سیره امام خمینی به روشنی نشان میدهد او یک منتظر واقعی ظهور امام زمان علیه السلام بود. انقلاب اسلامی ایران که امام خمینی آن را رهبری کرد و به پیروزی رساند نیز گامی بود که این پیرو راستین امام زمان علیه السلام برای فراهم ساختن زمینه ظهور آن حضرت برداشت. ایران را به همین جهت به درستی میتوان کشور امام زمان دانست و برای اینکه کشور امام زمان بماند، باید آحاد مردم و مسئولان برای حاکمیت سیره امام خمینی که همان سیره اهل بیت علیهمالسلام است تلاش کنند.