يکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳ - 2024 December 22 - ۱۹ جمادی الثانی ۱۴۴۶
برچسب ها
# اقتصاد
۰۳ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۱:۰۴

۱۵ میلیون ایرانی زیر خط فقر

هنوز سر و صدای بگیر و نگیرهای یارانه نقدی خاموش نشده است. بگیر و ببندهایی که از واژه ای نشات می گیرد که در لغت نامه ما به آن فقر می گویند.
کد خبر: ۷۹۰۰۰
ایران اکونومیست- واژه ای که هم درد دارد و هم صدا و هم نمایه ای بد از زندگی فردی فرد فرد سرزمینی که با گسترده شدن درآمد نفتی باز هم فقر را به خوبی به تصویر می کشند. از آن تصویرهایی که سر و صدای زیادی با خود به همراه دارد و با توجه به تمام فرمول هایی که برای آن نگاشته اند، باز هم نتوانسته اند که معادله چند مجهولی را به سرانجام برسانند. سرانجامی که سعادت جامعه را به همراه داشته باشد. اصلا این فقر از کجا پیدایش شد؟



در یک دهه گذشته با کاهش ارزش پول ملی، گسترش بیکاری و کاهش درآمدهای حاصل از فروش نفت و فرآورده های نفتی و دیگر محموله های صادراتی، فقر به عنوان مهم ترین مساله اقتصادی کشور توسعه و گسترش روزافزون یافت و در واقع کارنامه عملکردی دو دولت گذشته در تامین نیازهای رفاهی بخش قابل توجهی از جامعه را با شکست مواجه کرد. به بیانی دیگر، انچه تحت عنوان فقر در جامعه زندگی جمعیتی نزدیک به 15 میلیون نفر را تهدید می کند، یادگار و سوغاتی برنامه های اقتصادی یک شبه و غیر کارشناسی مدیران اقتصادی در دولت گذشته است.

گرچه بر اساس مکان و زمان متفاوت از هم است اما در ذات قضیه هیچ فرقی ندارد. تعریفی که در دهه های 1960 و 1970 توسط تانسند مطرح شد، این بود که افراد، خانواده ها و گروه های جمعیتی را زمانی می توان فقیر به حساب آورد که با فقدان منابع برای کسب انواع رژیم های غذایی، مشارکت در فعالیت ها و شرایط و امکانات معمول زندگی، مواجه باشند. البته در سال 1981 آمارتیا سن تاکید می کند، کلیه تعاریف صورت گرفته در خصوص فقر به نوعی محرومیت اشاره می کنند.

البته محرومیت خود یک مفهوم نسبی بوده که ممکن است در مکان ها و زمان های متفاوت کاملا با هم فرق داشته باشند. در اینجا یک معنا به خوبی نمود پیدا می کند که در یک کشور در حال توسعه، ممکن است فقر به معنی محرومیت از امکانات تلقی شود که برای ادامه حیات ضروری باشد. امکاناتی که غذا، مسکن، دارو شامل آن می شود در حالی که با توجه به کشورهای توسعه یافته بر محرومیت نسبی از شرایط و امکانات یک زندگی متوسط دلالت دارد. فقر مطلق در اینجا شکل خود را بهتر از هر زمانی نشان می دهد و آن هم حداقل معاش و نیازها برای حفظ زندگی است. تاکید می شود: حداقل نیازها و معاش که بدون آن بدون هیچ رودربایستی فرد از گرسنگی خواهد مرد. در مقابل فقر نسبی شکل می گیرد و آن به معنای ناتوانی در کسب یک سطح معین از استانداردهای زندگی است که در جامعه فعلی لازم یا مطلوب تشخیص داده می شود. اختلاف درآمدی شکیل تر از همیشه رخ می نماید. فقدان منابع جهت تامین نیازهای اساسی نیست بلکه ناشی از کمبود منابع فرد جهت دسترسی به حداقل استاندارد زندگی آن جامعه است. در این میان نابرابری در توزیع درآمد و ثروت بیش از میزان مطلق درآمد افراد توجه می شود. مقایسه ای شکل می گیرد و آن هم قیاس درآمد دریافت شده توسط فقیرترین قشر جامعه با درصد درآمد دریافت شده توسط ثروتمندترین قشر جامعه. حالا که به تمام این تعاریف اشاره شد، چه مرهمی بر تن خانواده ای فقیر خواهد بود؟

جام ساز: تورم زیر سوال می رود

محمود جام ساز در گفتگو با خبرنگار روزنامه ابتکار در مورد تعریف خط فقر یا خط معیشت و ارتباط میزان درآمد و تورم می گوید: اصولا انتشار آمارها در کشور ما به نظر تردید آمیز می آید. به ویژه آنکه از منابع متفاوت رسمی صادر شود. به طور مثال نرخ تورم توسط مرکز آمار ایران در پایان فروردین سال جاری 5/14 درصد و از طریق بانک مرکزی، 5/15 درصد اعلام شده است. ضمن آنکه اصولا تورم 14 یا 15 درصد در روند معیشت آحاد جامعه قابل هضم نیست. شاخص مصرف کننده (CPI) که نرخ درصد تغییر شاخص قیمت های مصرف کننده و خرده فروشی را در یک دوره معین محاسبه می کند، معمولا به عنوان نرخ تورم اعلام می شود که این نرخ میانگین تغییرات قیمتی رکود 400 تا 450 قلم کالاهای متفاوتی است که اغلب آنها در سبد مصرفی و معیشتی جامعه جایی ندارد. زیرا تعداد اقلام سبد مصرفی جامعه حدود 30 تا 40 قلم کالا را بیشتر در نظر نمی گیرد. بدیهی است میانگین تغییرات قیمتی 400 قلم تغییرات قیمتی 30 تا 40 قلم کـــالا را در خود پنـــهان می کند. به همین سبب ملاحظه می کنیم که هر روز قیمت اقلام سبد مصرفی معیشتی جامعه، به شدت رشد می کند و رقم 14 درصدی تورم اعلامی توسط مقامات رسمی دولتی را زیر سئوال می برند.

یکی از دلایل مهم گسترش فقر

این کارشناس اقتصادی در مورد نرخ بیکاری در جامعه امروز کشور ایران و ارتباط آن با فقر اضافه می کند: همینطور در مورد نرخ بیکاری یا خط فقر یا ضریب جینی این تردیدات به ذهن خطور می کند البته با توجه به کساد بسیار گسترده مالی و اقتصادی که روز به روز از طریق افشای آن ابعاد گسترده تر آن آشکار می شود، مطمئنا امر توزیع عادلانه درآمد امکانات را به چالش کشیده و فاصله بین فقر و غنا را بیشتر می کند. اختلاس هزاران میلیارد تومان که توسط تعداد معدودی صورت گرفته و به راستی حیرت آور است، مسلما بسیاری از آحاد جامعه به ویژه تولیدکنندگان یا کسانی که وام های بسیار ناچیز نظیر ازدواج و مسکن نیاز داشته اند را از دریافت وام محروم ساخته اند. این کساد گسترده اقتصادی یکی از دلایل مهم گسترش فقر است.

ابهام در میزان خط فقر

و اما چیزی که در این میان به خوبی قد علم می کند، مبهم بودن میزان خط فقر است. با مراجعه به سایت ها، آمار دقیقی از میزان خط فقر را نمی توان مشاهده کرد و همین دلیلی می شود برای اینکه این آمار و ارقام در هاله ای از ابهام، دست نخورده باقی بماند. جام ساز در ادامه می گوید: آمارهای ارائه شده نیز متفاوت است. برخی خط فقر را زیر دو میلیون تومان و برخی زیر دو و نیم میلیون تومان گزارش کرده و تعداد فقرا را از ده میلیون تا 15 میلیون نفر برآورد کرده اند. به هر حال این آمار گرچه ممکن است به لحاظ علمی مورد استناد نباشد اما حقیقتی را آشکار می سازد که در پس آن فقر و فاقه و عدم رفاه اقتصادی و عدالت اجتماعی قرار گرفته است که دولتی که با شعارهای بهتر کردن وضع معیشتی مردم، مسکن و آموزش مردم و همچنین زائل سازی بیکاری و کاهش تورم و رکود به پیروزی رسید، شایسته است با حساسیت لازم نسبت به انجام تعهدات خود با حساسیت لازم اقدام کند.

آمار شفاف نیست

اما در این میان، برای تکمیل گفته هایی در زمینه درآمد اقشار مختلف جامعه، باز هم درمانده ماندیم. آن هم با مراجعه با کلیدواژه های مختلف در سایت های مراکز و منابع رسمی کشوری بود. هیچ آمار شفاف و دقیقی در دسترس نیست. این کارشناس اقتصادی تاکید می کند: یکی از علل این معضل، عدم دسترسی به اطلاعات طبقه بندی شده بوده و مستلزم وجود بانک اطلاعاتی است که در اقتصاد دولتی هنوز علی رغم ضعف های دولت های مختلف، محقق نشده است. لذا از درک یا تشخیص درصد واقعی فقرا بسیار مشکل است. شما کافی است که به جمعیت یارانه بگیران نگاه کنید و تصمیم دولت را در حذف کسانی که مشمول یارانه نیستند، مورد مطالعه قرار دهید؛ متوجه خواهید شد که دولت با چه معضل عظیمی روبروست. به دلیل عدم وجود اطلاعات کافی قادر نیست افرادی که مستحق دریافت نیستند را شناسایی کند. متاسفانه آمارهای دقیقی در دست نیست. آمارها بیشتر تقریبی است.

تفاوت شاخصه های خط فقر

البته ناگفته نماند که روش های اندازه گیری برای خط فقر تفاوت های زیادی با هم دارد. خط فقر در تهران با خط فقر در شهری کوچک کمی آن طرف تر و باز هم شاید آن طرف تر، با هم تفاوت هایی را دارد. کارشناسان می گویند که تفاوت معنای خط فقر با توجه به تنوع کیفیت زندگی افراد جامعه در شهرها و مناطق مختلف کشور نمی تواند مسیر ملی شدن به خود بگیرد و خطوط فقر متفاوتی داریم. توسعه یافتگی مناطق مختلف در اینجا معنــای خود را بیش از پیش می یابد. شاخصه های خط فقر را می توان به سطح قیمت ها و کیفیات زندگی مناطق مختلف نسبت داد. اما آیا این تمام شاخصه های خط فقر است؟ بهتر است به این نکته اشاره شود که در همه جای دنیا، دولت ها نسبت به ارقام اعلام شده در مورد خط فقر و تعداد فقرا حساس هستند. چون تعداد همین فقیران، می تواند به راحتی نمایانگر عملکرد دولت ها باشد. محاسبات نشان می دهد از سال 84 تا امروز نه تنها از تعداد فقیران کم نشده بلکه به تعدادشان هم اضافه شده است. مشکل کار کجاست؟

بیایید و انصراف دهید!

گفتند بیایید و از یارانه نقدی انصراف دهید. طبق پیش بینی هایی که صورت گرفته بود، تعداد کمی از مردم از دریافت یارانه نقدی انصراف دادند. اما آیا اعداد و ارقام به خوبی و درستی نشان داده شده بود؟ تا جایی که عضو کمیسیون اقتصاد مجلس شورای اسلامی عنوان کرد که نباید مردم را برای انصراف از دریافت یارانه نقدی تهدید کرد. طبق قــــانون می توان به هر کسی که واجد شرایط دریافت یارانه نقدی است، یارانه داد و ... اما تمامی این دردها از یارانه نقدی هم منشعب نمی شود. در میان آماری، بالای ۷۰ میلیون ثبت‌نام کننده، درصدی اعلام کرده بودند که درآمدشان ماهیانه، کمتر از یک میلیون تومان است. اجاره ماهیانه یک منزل مسکونی بر پایه نمودار صعودی و هزینه درمان و خورد و خوراک و ... چطور؟ در این میانه، تعداد افراد خانوار نیز به این شاخصه اضافه خواهد شد. یعنی فردی که بر فرض مثال آقایان کارشناس، 600 هزار تومان حقوق می گیرد، با فردی که دارای خانواده ای 5 نفره است و ماهیانه یک میلیون تومان دریافتی اش است، کدام یک را فقیرتر می نامند؟ خط فقر در مناطق گوناگون با فرمول های مختلفی تعریف می شود. در اروپا متوسط درآمد را تقسیم بر دو می کنند. برای مثال در اتریش خط فقر ۱۰۶۶ یورو است و یک میلیون نفر در این کشور زیر خط فقر زندگی می کنند. در آمریکا، خط فقر به گونه ای دیگر اعمال می شود؛ میزان هزینه غذا را در سه ضرب می کنند و حداقل دستمزد را در ایالت متحده تعیین می کنند. در این کشور در هر ایالت خط فقر و حداقل دستمزد متفاوت است. دولت فدرال حداقل دستمزد را در این کشور۷ دلار و ۳۵ سنت در ساعت اعلام کرده و با توجه به اینکه فرد در سال ۲۰۰۰ ساعت کار می کند، خطر فقر در این کشور حدود ۱۴ هزار دلار در سال برای یک نفر است. مبنای محاسبه خط فقر در ایران کجا پنهان شده است؟

1034912 تومان؛ دریافتی افراد متاهل با دو فرزند

همچنین چندی پیش مرکز آمار ایران میانگین هزینه یک خانوار روستایی را یک میلیون و ۹۲هزار تومان و هزینه یک خانوار شهری را یک میلیون و ۸۲۲هزار تومان در ‌ماه اعلام کرده است. بنابراین نتیجه گیری می شود که اگر خانواده ای زیر این عدد و رقم درآمد داشته باشد، خط فقر را به خوبی به سمت پایین طی کرده است. آنچه از زبان فعالان کارگری شنیده می شود، آن است که برای تامین هزینه خانواده کارگری ماهانه دو میلیون و پانصد هزار تومان است. حرف و حدیث ها زمانی زیاد می شود که پای اعداد و ارقام به میان کشیده می شود. اعداد و ارقامی که نمـــودار نامتـــوازنی را از میـزان درآمد خانواده و خط فقر به ما نشان می دهد. با رجوع به جدول دستمزد سال 1394 می توان به این نکته رسید که حداقل دستمزد از 608900 تومان به 712425 تومان افزایش پیدا کرده و با تمامی محاسبات بن ها و مزایای دیگر این دستمزد به مجموع دریافتی افراد متاهل با یک فرزند۹۶۳۶۷۱ تومان و همچنین مجموع دریافتی افراد متاهل با دو فرزند۱۰۳۴۹۱۲ رسیده است.

مژدگانی ای خیابان خواب ها

قدرت خرید کارگران کاهش می یابد و خطی به نام فقر دائما به زندگی شان سرک می کشد. مطالبات کارگری برای بهبود سطح رفاه زندگی شان بالا می رود. حداقل دستمزد در کشورهای مختلف به گونه های مختلفی تعیین می شود. در آمریکا میزان هزینه غذای یک فرد را در سه ضرب می کنند و به این ترتیب حداقل دستمزد حاصل می شود، چون معتقدند هزینه غذا یک سوم هزینه های دیگر فرد مثل محل سکونت، لباس، بهداشت و ... است. میزان تورم هم جای خود را برای تعیین حداقل دستمزد سالانه کارگری باز می کند. اینچنین است که گردی از فقر به سر و صورت درصد بالایی از مردم کشور پاشیده می شود. درآمدهایی که به اندازه معیشت نیست و حداقلی زندگی را تامین نمی کند. حداقلی زندگی یعنی مسکن، آموزش، بهداشت، پوشاک و تغذیه یک خانواده. هر سرش را که بگیرند، سر دیگرش کمی لنگ می زند. حال در این میان، با توجه به آمار نادقیق تمامی این خط و خطوط ها، هنوز هم هستند کسانی که در گوشه و کنار پیاده روها سرکی در سطل های آشغال می زنند تا مژدگانی خود را از ته مانده بشقاب های شان پیدا کنند.


آخرین اخبار