پنجشنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۳ - 2025 March 06 - ۵ رمضان ۱۴۴۶
۱۶ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۷:۳۴

ترور نخست‌وزیر انگلیسی به دست «حاج خلیل»

سپهد حاجعلی رزم‌آرا نخست‌وزیر وقت پهلوی از اصلی‌ترین مهره‌های انگلستان در ساختار ارتش شاهنشاهی ایران که تا وقتی زنده بود، نفس موافقان ملی شدن صنعت نفت و گاز را بریده بود، در چنین روزی به دست خلیل طهماسبی ترور انقلابی شد.
ترور نخست‌وزیر انگلیسی به دست «حاج خلیل»
کد خبر: ۷۸۳۳۵۷

به گزارش ایران اکونومیست، امروز ۱۶ اسفند ماه هفتاد و چهارمین سالروز اعدام انقلابی سپهبد علی رزم‌آرا به دست خلیل طهماسبی از اعضای جمعیت فداییان اسلام در سال ۱۳۲۹ است.

در جایی از تاریخ، در شانزدهمین دوره مجلس شورای ملی، یک سر سپرده رژیم پهلوی با داد و بی‌داد و سوز و گداز به دفاع استثمارگر بزرگ، شرکت نفت انگلیس و ایران پرداخت. او که در مخالفت با طرح ملی شدن صنعت نفت و گاز کشورمان رو به نمایندگانِ هموطنش در صحن علنی مجلس شورای ملی ایستاده بود، گفت: «ما ایرانی‌ها یک لولهنگ - آفتابه گلی - هم نمی‌توانیم بسازیم. چه طور می‌خواهید نفت را ملی کنید؟»

علی رزم‌آرا؟

علی رزم‌آرا در ۱۰ فروردین ۱۲۸۰ درست در شب عید قربان در تهران متولد شد به همین دلیل در شناسنامه کنیه «حاج» پیشوند نامش قرار گرفت و شناسنامه صادر شد. البته نظامی بودن پدر در صدور این شناسنامه که تا قبل از این چندان مرسوم نبود، بی‌تاثیر نبود.

علی طبق نظر پدرش در کودکی به مکتب‌خانه و در نوجوانی به مدارس الیانس، اقدسیه و دارالفنون فرستاده شد. او با پافشاری پدرش در ۱۷ سالگی از مدارس معمول جدا و در مدرسه نظامی مشیرالدوله ثبت نام شد. پدر علی افسر قزاقخانه قاجار و بریگارد مرکزی قزاق در دوره رضا شاه بود و تمایل زیادی به نظامی شدن پسر جوانش داشت.

پدر علی در سرکوب قیام جنگل در شمال و سرکوب قیام اسماعیل آقا سیمیتقو مشهور به اسماعیل شکاک در آذربایجان نقش داشت. حضور چشمگیر و موثر او در قشون رضا سردارسپاه موجب ارتقاء درجه‌اش به نایب دومی شد.

او که در کودتای سیاسی - نظامی سوم اسفند ۱۲۹۹ رضا خان و سید ضیاءالدین طباطبایی، درجه‌دار قشون رضا خان بود به دلیل رشادت‌ها و خاصه‌کاری‌ها در سال ۱۳۰۲ به درجه سلطانی ترفیع پیدا کرد و حاصل این ارتقا برای «حاجعلی» زمینه‌ساز ورود به نظام و رشد مستمر نظامی شد.

علی در سال ۱۳۰۲ به همراه سایر افسران جوان ارتش برای آموزش فنون نظامی جدید عازم فرانسه شد و دو سال در دانشگاه نظامی سن‌سیر فنون و مهارتهای نظامی پیشرفته را در رشته پیاده نظام آموخت.

حاجعلی پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۰۴ به درجه سرگردی ارتقاء یافت و فرمانده هنگ کرمانشاه شد. خدمت او در این پست به اندازه‌ای چشم‌گیر بود که در سال ۱۳۱۱ با حفظ سمت به کفالت فرماندهی تیپ لرستان نیز منصوب شد و در سال ۱۳۱۲ درجه سرهنگی گرفت. او در این درجه عشایر محلی استان لرستان را از مناطق مدنظر حکومت پاکسازی و روانه سایر بخش‌های استان کرد.

سرهنگ رزم‌آرا در سال ۱۳۱۴ به تهران منتقل شد و پس از تاسیس دانشگاه جنگ توسط سپهبد فرانسوا ژرژ ژاندر فرانسوی به عنوان معاونش منصوب شد و مامور تشکیل دایره جغرافیایی ارتش شد و چند ماه بعد معاون دروس دانشگاه جنگ برای آموزش تاکتیک، نقشه‌خوانی و جغرافیای نظامی شد.

ترور نخست‌وزیر انگلیسی به دست «حاج خلیل»حاجعلی رزم آرا در کنار همسر و فرزندان

حاجعلی رزم‌آرا در این سال با انورالملوک هدایت خواهر صادق هدایت، نویسنده شهیر ایرانی ازدواج کرد.

او در سال ۱۳۱۸ به درجه سرتیپی ارتقاء یافت و به عضویت شورای عالی نظام درآمد.

سرتیپ رزم‌آرا با آغاز جنگ جهانی دوم، حضور نیروهای متفقین در ایران و دوره زمانی اخراج رضا شاه از ایران در شهریور ۱۳۲۰ در یکی از جلسات شورای عالی جنگ که با حضور رضا خان برگزار شد پیشنهاد بی‌طرفی ایران در جنگ را مطرح کرد که مورد توجه رضا شاه پلهوی قرار گرفت.

حاجعلی پس از تبعید رضا شاه از ایران و بازنشسته شدن فرماندهان پیر ارتش، از متزلزل شدن ارتش در مهر ۱۳۲۰ جلوگیری کرد. او در این تاریخ که همزمان با تاج‌گذاری محمدرضا پهلوی به عنوان شاه جدید ایران بود، به فرماندهی لشکر 1 تهران منصوب شد و مانع متلاشی شدن سازمان ارتش و احیای آن شد.

به دنبال بازنشسته شدن افسران با سابقه و یاران نظامی رضا شاه پهلوی، سرتیپ حاجعلی رزم‌آرا جانشین سرلشکر بوذرجمهری شد و به فرماندهی لشکر اول مرکز برگزیده شد، مدتی بعد به ریاست لشکر آمادگاه تعلیماتی ارتش، ارتقاء یافت.

با اینکه اتهام نیروهای متفقین در سال ۱۳۲۲ به برخی فرماندهان و امرای ارتش ایران مبنی بر تمایلات فاشیستی، به بازداشت تعداد زیادی از افسران ارشد انجامید، اما این اتفاق برای سرتیپ رزم‌آرا زمینه‌ساز رشد بیشتر در ساختار قدرت شد. او در این سال به عنوان رییس ستاد ارتش شاهنشاهی منصوب شد.

محبوبیت رزم‌آرا نزد محمدرضا شاه و فرماندهان مافوق ارتش بستر انتصاب او به فرماندهی دانشکده افسری و دفتر نظامی شاه شد.

او در سال ۱۳۲۳ به درجه سپهبدی ارتقاء یافت و بار دیگر به عنوان رییس ستاد ارتش منصوب شد.

حضور مجدد رزم‌آرا در راس ارتش موجب به اجرا درآوردن پروژه حذف تیمساران مخالف و با نفوذ ارتش در تعامل بین رزم‌آرا و برخی روزنامه‌نگاران از طریق انتشار مجموعه جزواتی درباره زندگی فردی و نظامی تیمسارانِ مخالف رزم‌آرا شد.

در حالی که مذاکرات فرقه دموکرات آذربایجان با دولت احمد قوام‌السلطنه ادامه داشت، رزم‌آرا در آذر ۱۳۲۳ با انتصاب سرلشکر حسن ارفع به جای خود، غافلگیر شد. او به دستور محمدرضا شاه از ریاست ستاد ارتش برکنار شد و در ۴۴ سالگی گرفتار بازنشستگی اجباری شد.

بر بال سیاست

با حذف ناگهانی رزم‌آرا از نظام، او از روابط دوران خدمتش استفاده کرد تا بار دیگر به قدرت برگردد. به این منظور با وساطت مظفر فیروز، نوه پسری عبدالحسین میرزا فرمانفرما صدراعظم احمد شاه قاجار و نوه دختری میرزا هدایت‌الله وزیردفتر که خواهرزاده دکتر محمد مصدق هم بود و با همراهی تعدادی از رهبران حزب توده، خودش را به احمد قوام‌السلطنه ملقب به حضرت اشرف وزیر دربار محمدرضا شاه نزدیک کرد.

رزم‌آرا به واسطه سیاسمتداران با نفوذ دربار، خود را به شاه نزدیک کرد و پس از نخست‌وزیری ابراهیم حکیمی و عبدالحسین هژیر نخست‌وزیر ایران شد.

در شرایطی که علی منصور، نخست‌وزیر وقت ایران قرار بود در مجلس شورای ملی استیضاح شود اما بر عکس روال معمول پنجم تیر ۱۳۲۹ به جای رفتن به صحن مجلس، استعفا داد و به عنوان سفیر ایران راهی ایتالیا شد و بعدازظهر همان روز حاجعلی رزم‌آرا توسط محمدرضا شاه مامور تشکیل کابینه جدید شد.

ترور نخست‌وزیر انگلیسی به دست «حاج خلیل»خلیل طهماسبی

حذف حاجعلی

پس از انتشار خبر نخست‌وزیری رزم‌آرا گروه‌هایی از بازار، دانشگاه و روحانیون به رهبری نواب صفوی با سر دادن شعار از منزل آیت‌الله کاشانی به سوی میدان بهارستان حرکت کردند و در آنجا اعلام مخالفت کردند.

ششم تیر ۱۳۲۹ دکتر محمد مصدق اعلامیه‌های جبهه ملی و آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی را که در مخالفت با حکومت رزم‌آرا صادر شد را قرائت کرد.

در بخشی از اعلامیه جبهه ملی که به امضای دکتر مصدق رسیده بود، آمد: «دولت فعلی با انجام عملیات زیرپرده که بی‌شباهت به یک کودتای نظامی نیست، می‌خواهد زمام امور را بدست بگیرد»، «جبهه ملی... به هیچ وجه زیربار تحمیل حکومتی که با تشبث به اجانب با تحمیل و اسباب‌چینی بیگانگان و به رغم تمایلات عمومی‌روی کار آمده است، موافقت نخواهد کرد و افتخار خواهد داشت که در راه حراست شعائر ملی و دینی و نگهداری مشروطیت و دموکراسی، جان افراد خود را فدا کند.»

آذر ۱۳۲۹ حجت‌الاسلام سید مجتبی میرلوحی ملقب به سید مجتبی نواب صفوی در پاسخ به تقاضای جبهه ملی از آنان دعوت کرد تا در جلسه‌ای حاضر شوند. فاطمی، بقایی، مکی، حائری‌زاده، نریمان و آزاد از جمله افرادی بودند که در این جلسه شرکت کردند. مصدق بیمار بود و حائری‌زاده به نیابت از او به جلسه رفت.

نواب صفوی در آن جلسه چهار شرط را برای همکاری با جبهه ملی و حذف رزم‌آرا مطرح کرد. شرط اول محاکمه و مجازات کسانی که در جنایات دوره رضاخان مانند واقعه مسجد گوهرشاد، شهادت مدرس، قتل عام روحانیون دخالت داشته و هنوز زنده بودند. شرط دوم، تلاش برای برقراری فرهنگ اسلامی در کشور. شرط سوم، محاکمه و مجازات خوانین ظالم که کمترین اعتنایی به حقوق مردم نداشتند و شرط چهارم برقراری عدالت اجتماعی در جامعه بود.

اعضای حاضر شروط را پذیرفتند. دکتر مصدق نیز متعهد شده بود که تصمیمات جلسه برای او هم لازم‌الاجرا باشد. بر مبنای این مذاکرات و قول و قرارها نواب صفوی مطابق فتوای آیت‌الله کاشانی مبنی بر مهدورالدم بودن رزم‌آرا عده‌ای از اعضای فدائیان اسلام را مامور شناسایی نخست‌وزیر و برنامه‌های روزانه‌اش کرد.

ابتدا در یک تجمع اعتراضی آخرین اخطار به رزم‌آرا داده و اتمام حجت شد. آیت‌الله کاشانی هم با صدور بیانیه‌ای از مردم خواست تا در تجمع فدائیان اسلام شرکت کنند. واحدی در آن تجمع گفت: «رزم‌آرا برو، برو، برو! اگر نروی تو را می‌فرستیم. می‌دانی چطور؟ با یک تقه.»

ترور نخست‌وزیر انگلیسی به دست «حاج خلیل»انورالملوک هدایت همسر رزم‌آرا بعد از شنیدن خبر ترور همسرش

رزم‌آرا و مجلس

دوره نخست‌وزیری رزم‌آرا به دلیل شرایط خاص سیاسی کشور مصادف شد با تشدید لابی‌گری‌های سیاستمداران انگلیسی و مدیران شرکت نفت ایران و انگلیس برای تصویب قرارداد گس - گلشائیان معروف به قرارداد ۱۹۳۳ و مخالفت سرسختانه دکتر محمد مصدق، آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی و حجت‌الاسلام سید مجتبی میرلوحی معروف به نواب صفوی در داخل و خارج مجلس شورای ملی شد.

نامزد شدن دکتر مصدق و آیت‌الله کاشانی از اعضای جبهه ملی و هواداران ملی شدن نفت در انتخابات شانزدهمین دوره مجلس شورای ملی در سال ۱۳۲۸ از یک سو و ترور عبدالحسین هژیر از سوی اعضای جمعیت فداییان اسلام از سوی دیگر، کار نخست‌وزیر رزم‌آرا برای تصویب قرارداد الحاقی نفت معروف به قرارداد گس - گلشائیان در این مجلس را سخت کرد.

پیشنهاد دکتر محمد مصدق رییس فراکسیون اقلیت مجلس شانزدهم یک بار در اوایل کار این مجلس رد شد. این پیشنهاد تاکید داشت: «به نام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به تأمین صلح جهانی، امضا کنندگان زیر پیشنهاد می‌نماییم که صنعت نفت در مناطق کشور بدون استثناء ملی اعلام شود، یعنی عملیات اکتشاف، استخراج و بهره برداری در دست ملت ایران قرار گیرد.»

رد این پیشنهاد در مجلس اتفاقات و تنش‌های اجتماعی دامنه‌دار فراوانی را در میدان‌ها و خیابان‌های اصلی شهر به دنبال داشت. تظاهرات ضد استعماری بر علیه شرکت نفت انگلیس و ایران و دولت رزم‌آرا با پشتیبانی و همکاری آیت‌الله کاشانی و سیدمجتبی نواب صوفی در سراسر کشور به راه افتاد.

نخست‌وزیر رزم‌آرا در حمایت از شرکت نفت ایران و انگلیس در برابر خواست مردم ایستاد و موجب بالا گرفتن تنفر عمومی از خود شد. دانشجویان دانشگاه تهران با شعار «نفت ایران باید ملی شود» در میدان بهارستان تجمع اعتراضی گسترده هزاران نفری برگزار کردند.

از سوی دیگر در داخل مجلس، جناب نخست‌وزیر در نشست‌های کمیسیون نفت و صحن علنی مجلس شورای ملی از تداوم قرار گرفتن امتیاز بهره‌برداری از صنعت نفت و گاز ایران توسط شرکت نفت ایران و انگلیس حمایت کرد.

او در مجلس شانزدهم خطاب به نمایندگان مردم، گفت: «ما ایرانی‌ها یک لولهنگ – آفتابه گلی - هم نمی‌توانیم بسازیم. چه طور می‌خواهید نفت را ملی کنید؟ بگذارید نفت دست انگلیسیها باشد. هر چه می‌گویند گوش کنید. این چه کاری است که شما می‌کنید؟»

رزم‌آرا در واکنش به مخالفت‌ها و مقاومت‌های شدید دکتر مصدق و آیت‌الله کاشانی در صحن علنی مجلس شورای ملی گفت: «مسجد را بر سر آیت الله کاشانی و مجلس را بر سر اقلیتها خراب می‌کنم.»

در پی بالا گرفتن مخالفت‌ها با طرح ضدایرانی نخست‌وزیر، جمعیت فداییان اسلام چاره کار را در ترور رزم‌آرا دید.

ترور نخست‌وزیر انگلیسی به دست «حاج خلیل»جنازه رزم آرا در پزشکی قانونی

جنازه رزم‌آرا

حاج مهدی عراقی در کتاب «ناگفته‌ها» از تشکیل جلسه‌ای با حضور نواب صفوی رهبر فدائیان و تمامی اعضای مرکزیت جبهه ملی جز مصدق که به سبب بیماری حضور نیافته بود، پیش از ترور رزم‌آرا و پس از بالا گرفتن شایعات درباره تلاش نخست‌وزیر برای کودتا و انحلال مجلس سخن گفت.

دکتر سیدحسین فاطمی، سیدمحمود نریمان، عبدالقدیر آزاد، دکتر مظفر بقایی، سیدابوالحسن حائری‌زاده، سیدحسین مکی، دکتر کریم سنجابی و دکتر سیدعلی شایگان از افراد حاضر در این نشست بودند. جلسه‌ای چند ساعته که نواب در آن با تشریح وضعیت کشور، تنها سد مقابل مسیر ملی شدن نفت را رزم‌آرا دانست و از حذف او سخن گفت.

عراقی نوشت: «سید گفت تنها سد راه حرکت ما یا سد راه اجرای این برنامه‌ها، وجود آخرین تیر ترکش انگلستان، یعنی رزم‌آرا است. اگر رزم‌آرا از سر راه برداشته بشود ما به پیروزی نزدیک هستیم. چه بسا پیروزی را در دو قدمی‌خودمان می‌بینیم و به یاری خدا این کارها را انجام خواهیم داد.

در همین جلسه نواب صفوی چهار شرط را برای همکاری با جبهه ملی و حذف رزم‌آرا مطرح کرد. اول محاکمه و مجازات کسانی که در جنایات دوره رضاخان مانند واقعه مسجد گوهرشاد، شهادت مدرس، قتل عام روحانیون دخالت داشته و هنوز در قید حیات بودند. دوم تلاش برای برقراری فرهنگ اسلامی‌در کشور. سوم محاکمه و مجازات خوانین ظالم که کمترین اعتنایی به حقوق مردم نداشتند و چهارم برقراری عدالت اجتماعی در جامعه.

اعضای حاضر در جلسه همه شروط را پذیرفتند و چون دکتر مصدق متعهد شده بود که تصمیمات جلسه برای او هم لازم‌الاجرا باشد، نظر این جلسه را پذیرفت.»

هاشم امانی از جمله افرادی است که در آن دوران از نزدیک با فدائیان اسلام ارتباط داشت و شاهد عینی حوادث سیاسی ملی شدن صنعت نفت بود.

وی در کتاب خاطراتش به تشریح نحوه اعدام رزم‌آرا پرداخت و نوشت: «علت اعدام انقلابی رزم‌آرا توسط فدائیان اسلام موانعی بود که وی در جهت ملی شدن صنعت نفت ایجاد کرده بود. با هماهنگی‌های صورت گرفته وی به علت اینکه نخست‌وزیر و مسئول اجرای همه امور مملکت بود، برای ترور انتخاب شد.

افرادی که از این جریان اطلاع داشتند تعدادشان خیلی کم و انگشت‌شمار بودند. من هم در آن جلسه حضور داشتم. طی یکی دو شب بر سر اینکه چه کسی این کار را انجام دهد بحث شد. شخصی به نام "شاطر رجب" برای این کار اعلام آمادگی کرد ولی سن او بالا بود و آن چالاکی و زرنگی خلیل طهماسبی را نداشت. خلیل خیلی ورزیده بود و سنش هم نسبت به شاطر رجب کم بود. همچنین آمادگی روحی خلیل هم بیشتر بود. بنابراین تصمیم گرفته شد تا وی این کار را انجام دهد.

ترور نخست‌وزیر انگلیسی به دست «حاج خلیل»حاج مهدی عراقی

قرار شد آن‌ها هنگام حضور رزم‌آرا در مسجد شاه، داخل مسجد بشوند و ما در بیرون منتظر بمانیم تا اوضاع را زیر نظر داشته باشیم. برای اینکه این مأموریت به درستی انجام شود، خلیل طهماسبی، سید محمد واحدی و برادرش عبدالحسین و اشخاصی که قرار بود مأموریت را انجام دهند، جهت تمرین و آموزش تیراندازی مدتی به اطراف دولاب می‌رفتند، اسلحه‌ها را برداشته و یک کاغذی را به عنوان سیبل همراه خود می‌بردند و به تمرین تیراندازی می‌پرداختند.

تعدادی از برادران از جمله برادران واحدی که به عنوان همراه و پشتیبان در مسجد بوده و شاهد ماجرا بودند برایم نقل کردند که گلوله‌ای که به سر رزم‌آرا اصابت کرد از اسلحه خلیل خارج شده است.

پس از شلیک، بلافاصله استوار شهربانی که ظاهراً معاون کلانتری بازار بود خلیل را محکم به بغل می‌گیرد و دستگیر می‌کند. خلیل که در اثر درگیری جایی از بدنش زخمی‌می‌شود با دست خود خون بدنش را به صورتش می‌مالد و صورتش را رنگین می‌کند. بعدها در پاسخ به سؤال در علت انجام این عمل گفته بود که یک وقت احتمالا آثار ترس و ضعف و زردی در صورتم ظاهر نباشد.

پس از دستگیری طهماسبی، فورا وی را از همان در مسجد که طرف بازار است به کلانتری بازار می‌برند. پس از بازجویی‌های اولیه اعلام می‌کنند که عبدالله موحد رستگار، ضارب رزم‌آرا را دستگیر کرده‌اند، چون خلیل هنگام بازجویی اسم خود را عبدالله موحد رستگار معرفی کرده بود و این اسم معنی هم داشت؛ یعنی بنده خدای واحد که پیروز هم شده‌ام.»

روایت یک نویسنده

نصرالله شیفته، نویسنده کتاب زندگی‌نامه و مبارزات سیاسی دکتر حسین فاطمی نیز با اشاره به طرح ترور رزم‌آرا نوشت: «دکتر فاطمی را دیدم که به اتفاق مهندس حسیبی از ساختمان منزل فاطمی خارج می‌شدند. دکتر فاطمی که حالت هیجان‌زده مرا دید، بدون مقدمه پرسید: «ها؟ چه خبر شده که این طور هیجان‌زده آمده‌ای؟» من بدون مقدمه ماجرا را در یک جمله گفتم: «رزم‌آرا را در داخل مسجد شاه زدند!» وی پرسید: «چه کسی این خبر را به تو داد؟» جواب دادم: «دو جوان که تصور می‌کنم از فدائیان اسلام بودند.» درست به خاطر دارم، در همین لحظه مهندس حسیبی که در کنار ایستاده و به این سوال و جواب‌ها به دقت گوش می‌داد، ناگهان به ساعت مچی خود که درست ۲۰ دقیقه به ظهر را نشان می‌داد، نگاهی کرده و گفت: «الحمدلله، از این لحظه دیگر نفت ملی شده است.»

شیفته درباره واکنش دکتر مصدق به ترور رزم‌آرا هم نوشت: «جلسه فورمول ملی شدن صنعت نفت بود. در این نشست سری به دستور دکتر مصدق حتی منشی‌ها حق نداشتند حضور داشته باشند. نزدیک ساعت ۱۲ ظهر، یکی از اعضای کمیسیون به نام نصرت‌الله کاسمی برای رفتن به دستشویی از اتاق کمیسیون بیرون آمد و از ترور رزم‌آرا با خبر شد.

وی سراسیمه وارد اتاق محل برگزاری کمیسیون شد و فریاد برآورد: «آقایان، رزم‌آرا را کشتند.» دکتر مصدق که با دیگر اعضا سرگرم گفت‌وگو بود، با خونسردی، بدون آنکه مذاکرات را قطع کند، چنین واکنشی نشان داد: «خبر مهمی نبود، ما مشغول کار خودمان باشیم.» عده‌ای اعضای کمیسیون وحشت‌زده قصد خارج شدن از جلسه را داشتند که با سماجت دکتر مصدق مواجه شدند. وی گفت: «باید ما کارمان را تمام کنیم.» چند نفر از نمایندگان اصرار به خروج داشتند. حتی عامری عصبانی شده و گفت: «من از عضویت کمیسیون نفت استعفا می‌کنم.» در مقابل، دکتر مصدق، مکی، حائری‌زاده و الله‌یار صالح خونسرد سر جای خود نشسته بودند و به مذاکرات ادامه دادند. به جز عامری که استعفا داد و خارج شد.»

دو روز بعد از ترور رزم‌آرا گروهی از رهبران جبهه ملی در میتینگی ۷۰ هزار نفری در میدان بهارستان شرکت کردند و در این گردهمایی دکتر فاطمی، با ابراز خوشحالی ضمنی از ترور رزم‌آرا نخست‌وزیر و هژیر وزیر دربار، این دو واقعه را نمونه‌هایی از علاقه مردم رشید پایتخت به آزادی آراء و عقاید خویش دانست.

روز حادثه

حاجعلی رزم‌آرا ساعت ۱۰:۳۰ صبح روز ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ برای رفتن به مجلس ترحیم آیت‌الله میرزا محمد فیض قمی از بزرگان حوزه علمیه قم، پس از ورود به حیات مسجد سلطانی در داخل بازار بزرگ تهران هدف سه گلوله از ناحیه پیشانی، کتف و سینه کلتِ خلیل طهماسبی از اعضای جمعیت فداییان اسلام قرار گرفت و به قتل رسید.

خلیل طهماسبی در همان روزِ سوءقصد دستگیر شد و تا تاریخ ۱۶ مرداد ۱۳۳۱ به مدت شش ماه که شانزدهمین دوره مجلس شورای ملی با طرح درخواست آزادی حجت‌الاسلام و المسلمین سید شمس‌الدین قنات‌آبادی از نمایندگان نزدیک به آیت‌الله کاشانی موافقت کرد، در زندان محمدرضا شاه محصور ماند.

نماینده مردم تهران در ماده واحده‌ای که با قید سه فوریت مطرح شد، این پیشنهاد را اینگونه طرح کرد: «چون خیانت حاجعلی رزم‌آرا بر ملت ایران ثابت گردیده هرگاه قاتل او استاد خلیل طهماسبی باشد به موجب این قانون مورد عفو قرار می‌گیرد و آزاد می‌شود.»

«نبرد ملت» ارگان فداییان اسلام نیز احساس غرور و ظفرمند حاکم بر این تشکیلات را با تیتر درشت در صفحه اول خود منعکس کرد: «رزم‏آرا‏ به جهنم رفت، جنایتکاران دیگر هم به زودی به دنبال او رهسپار خواهند شد.»

۱۳ روز بعد از مرگ رزم‌آرا نمایندگان اقلیت مجلس شانزدهم به لیدری دکتر محمد مصدق بار دیگر طرح ملی شدن صنعت نفت را به جریان انداخت و این موفق به گرفتن رای موافق مجلس شدند.

ترور نخست‌وزیر انگلیسی به دست «حاج خلیل»خلیل طهماسبی ضارب رزم آرا در کنار آیت الله سیدابوالقاسم کاشانی

دفاع آیت‌الله

شش روز پس از ترور رزم‏‌آرا‏، آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی در مصاحبه با خبرنگار دیلی‏اکسپرس فتل نخست‌‏وزیر رزم‌آرا را به نفع ملت ایران دانست و گلوله خلیل طهماسبی را عالی‌ترین و مفیدترین ضربه‌ای دانست که بر پیکر استعمار و دشمنان ایران وارد شد.

ایشان همچنان در مصاحبه‌ای دیگر با محمد حسنین هیکل، سردبیر وقت روزنامه الاهرام با دفاع از اقدام محمد بخارایی، گفت: «شما بدانید که اینجا مملکت آل محمد (ص) است کسانی که تشخیص بدهند خائنین در رأس کار حکومت می‌کنند دیر یا زود آن‌ها را از روی زمین به یاری خدا برمِی‌اندازند.

رزم‌آرا شخصی بود که در دوران ستاد ارتش که در رأس آن قرار گرفته بود، ‌قضیه جنگ آذربایجان را به‌وجود آورد. رزم‌آرا کسی بود که یک مشت مسلمان را وادار به جدال کرد و در دوران نخست‌وزیری خود برخلاف عقیده ملت و به‌خلاف قوانین خدایی،‌ ملت ایران را پیش دول اروپا، ‌خواه روس و یا انگلیس و یا آمریکا،‌ پست و بی‌کفایت و بیکاره و عاری از هر قدرت و علمی معرفی نمود. کسی که از حقایق اسلام تجاوز نمود و در مقابل این‌گونه اشخاص، ‌آبروی ۶۰۰۰ ساله ملت ایران را برد ... این عمل ـ هلاکت رزم‌آرا ـ به نفع ملت ایران بود و آن گلوله و ضربه عالی‌ترین و مفیدترین ضربه‌ای بود که به پیکر استعمار و دشمنان ملت ایران وارد آمد.»

منابع:

ناگفته‌ها، مهدی عراقی، رسا، ۱۳۷۰، ۷۷-۷۴

اسرار قتل رزم‌آرا، ترکمان، رسا ۱۳۷۰ ص. ۱۷۱

خاطرات، محمد یزدی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۰، ص ۱۷۱

خاطرات و اسناد سپهبد حاجعلی رزم‌آرا، به کوشش کامبیز رزم‌آرا و کاوه بیات، تیراژه، ۱۳۸۲، ۴۸۷-۴۷۸

روحانی مبارز آیت‏‌الله کاشانی به روایت اسناد، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، جلد اول، ۱۳۷۹، ص ۴۳۶

 

آخرین اخبار