مذاکرات روسیه و آمریکا در ریاض با محوریت جنگ اوکراین، بار دیگر نقشه ژئوپلیتیک جهان را به نمایش گذاشت. این مذاکرات که بدون حضور اوکراین و اروپا برگزار شد، یادآور الگویی تاریخی است: قربانی کردن متحدان برای دستیابی به منافع کوتاه مدت. این الگو پیشتر در جنگ کره (۱۹۵۰–۱۹۵۳) و توافقنامه آتش بس ۱۹۵۳ تجلی یافت، جایی که آمریکا با نادیده گرفتن خواستههای کره جنوبی، مواردی را تحمیل کرد که تا امروز پیامدهای آن ادامه دارد. اکنون، اوکراین و اروپا قربانیان جدید این بازی هستند.
۱. مذاکرات ریاض: بازی قدرت بدون حضور قربانیان
حذف اوکراین و اروپا: در مذاکرات اخیر، آمریکا و روسیه با میزبانی عربستان سعودی، بر سر «آتش بس» و «عادیسازی روابط» مذاکرات را آغاز کردند، اما کییف و بروکسل به طور کامل از فرآیند حذف شدند. زلنسکی، تاکید کرد: «هر توافقی بدون حضور ما بیاعتبار است». لاوروف، وزیر خارجه روسیه، نیز اعلام کرد اروپا «نقشی در مذاکرات ندارد».
اهداف پشت پرده: توافق بر سر بازگرداندن سفیران، همکاریهای اقتصادی، و کاهش تنشها بین مسکو و واشنگتن، نشان میدهد آمریکا به دنبال تثبیت جایگاه خود به عنوان قدرت میانجی است، حتی اگر این به معنای نادیده گرفتن منافع اوکراین باشد. ترامپ در اظهاراتی جنجالی، اوکراین را مقصر آغاز جنگ دانست و گفت: «اگر سه سال پیش تسلیم میشدید، امروز اینجا نبودیم».
۲. جنگ کره: الگوی نخستین قربانیسازی متحدان
توافقنامه ۱۹۵۳ و نادیده گرفتن سئول: در جنگ کره، آمریکا با وجود حمایت از کره جنوبی، در نهایت بدون مشورت با سینگمان ری (رئیسجمهوری وقت)، توافقنامه آتش بس را با شوروی و چین امضا کرد. این توافق نهتنها به تقسیم شبه جزیره انجامید، بلکه کره جنوبی را مجبور به پذیرش شرایطی کرد که امنیت بلند مدت آن را تضعیف میکرد. ترومن آمریکایی، تهدید کرد: «اگر زیاد اصرار کنید، نیروهایم را خارج می کنم و شما را به چین و شوروی میسپارم».
پیامدهای طولانی مدت: این توافق نه تنها صلح پایدار به ارمغان نیاورد، بلکه کره جنوبی را در معرض تهدید دائمی همسایه شمالی قرار داد. آمریکا با این اقدام نشان داد که منافع راهبردی خود را بر وفاداری به متحدان ترجیح میدهد.
۳. شباهتهای کلیدی: از کره تا اوکراین
۱. حذف متحدان از مذاکرات:
- در جنگ کره، سئول از میز مذاکرات حذف شد.
- در اوکراین، کییف و بروکسل در ریاض از میز مذاکرات حذف شدند.
۲. توجیه امنیتی:
- آمریکا در کره، ترس از گسترش کمونیسم را بهانه کرد، اما در عمل به دنبال کاهش هزینههای جنگ بود.
- در اوکراین، ترامپ با ادعای «صلح پایدار»، در حال مذاکره بر سر منافع اقتصادی با روسیه است.
۳. تهدید به ترک متحد:
- ترومن به کره جنوبی هشدار داد در صورت نپذیرفتن شرایط، نیروها را خارج میکند.
- ترامپ با قطع کمکهای نظامی به اوکراین، کییف را تحت فشار گذاشت.
۴. تقسیم سرزمینی:
- کره به دو نیمه تقسیم شد.
- در اوکراین، طرحهای سه مرحلهای شامل «آتش بس موقت» و «انتخابات تحت فشار» مطرح شده که ممکن است به از دست دادن بخشی از قلمرو اوکراین بینجامد.
۴. واکنش اروپا: درسهایی از تاریخ
اتحادیه اروپا که سالها متحد استراتژیک آمریکا بود، اکنون با واقعیت تلخی روبه رو شده است: آمریکا دیگر قابل اعتماد نیست. نشست اضطراری رهبران اروپایی در پاریس نشان داد که آنها از حذف شدن از معادلات امنیتی هراس دارند. اولاف شولتس، صدراعظم آلمان، هشدار داد: «امنیت اروپا نباید قربانی توافقهای دوجانبه شود».
- افزایش بودجههای دفاعی: لهستان و فرانسه خواستار تقویت توان نظامی اروپا شدهاند، زیرا میدانند بدون اتکا به آمریکا، باید خود را برای رویارویی با روسیه آماده کنند.
- نقش میانجیگری عربستان: انتخاب عربستان به عنوان میزبان، نه تنها به دلیل بیطرفی ادعایی آن، بلکه بهخاطر منافع مشترک انرژی با روسیه و آمریکا بود. این کشور با میزبانی از پوتین و زلنسکی در ماههای گذشته، خود را بهعنوان بازیگر نوین ژئوپلیتیک مطرح کرده است.
۵. نتیجهگیری: تاریخ تکرار میشود
تجربه کره جنوبی و اوکراین نشان میدهد که آمریکا در بحرانهای بینالمللی، اولویت خود را ابتدا در آسیب زدن به رقبایش و سپس کاهش تنش با رقبا (روسیه و چین) قرار میدهد و این کشورهای میزبان جنگ هستند که قربانیان واقعی و زمین بازی میشوند و تا جایی پیش میرود که آنها قربانی میشوند. ترامپ با اشاره به «همکاریهای اقتصادی آینده با روسیه»، به طور عملی پذیرفته که اوکراین ابزاری برای رسیدن به اهداف بزرگتر است.
متحدان آمریکا باید بهجای اتکای کامل به واشنگتن، به تقویت اتحادهای منطقهای و توان دفاعی خود بپردازند. اوکراین و اروپا باید از تجربه کره جنوبی بیاموزند که صلح تحمیلی هرگز پایدار نیست و تنها راهحل، مشارکت برابر در مذاکرات است.