کتابمجله «همشهری داستان» در جدیدترین شماره خود شماره ۱۴۳، به داستانهای مینیمال و بررسی تئوریک و عملی داستانکها پرداخته است.
در مقدمه مریم بصیری سردبیر این شماره آمده است: «شوپنهاور» معتقد است کسی که قصد دارد به دنیای پهناور داستان سفر کند نباید بار زیادی با خود حمل کند باید در به کارگیری کلمات خسیس باشد و کوتاه کوتاه بنویسد. اینک داستانک در برابر رمان همان کوتاه کوتاه و در حکم همان تک بیت رباعی و چهارپاره است در برابر دیوان مثنوی.
کمینه گرایی ایجاز و مینی مالیست جریانی انتقادی هنری علیه بیشینه گرایی انبوه نویسی و ماکسی مالیست ها بود، علاقه مندان به این قالب در برابر پیچیده نویسی و مطول نگاری رمان های چند جلدی کلاسیک در فشردگی و ایجاز تا آن جا پیش رفتند که فقط عناصر ضروری اثر آن هم در کم ترین و ساده ترین و کوتاه ترین شکل باقی بماند به همین دلیل کم حرفی قحطی کلام و برهنگی واژگانی از محرزترین ویژگی های این قالب است.
داستان های مینی مالیستی به واسطه گستردگی شان ساختار یکسانی ندارند. گاه حکایت گونه اند و تنها رویدادی را روایت می کنند، گاه چون پندی حکیمانه پیامی اخلاقی و اجتماعی دارند و گاه به لطیفه نزدیک می شوند و با غافل گیری زمینه حیرت را فراهم می کنند و گاه چون آنکدت پایان شگفت انگیز دارند.
درون مایه داستان مینی مال باید چون چاشنی بمبی به موقع منفجر شود و مخاطب را از جا بپراند؛ چرا که در نبود دیگر عناصر باید دغدغه های شخصیت و لحظات خاص زندگی او آن قدر گرم و گیرا باشد که مخاطب سر ذوق بیاید و مجذوب شنیدن و خواندن همان چند جمله بشود.
داستان مینی مال بدون مقدمه چینی تصویر ارائه می دهد و با یک تعلیق در کوتاه ترین زمان و کم ترین مکان در کشمکشی آنی داستان را به اوج می رساند...»
در بخشهای مختلف شماره ۱۴۳ کتاب کجله «داستان» همشهری، موضوعاتی مانند «چگونه داستانک بنویسیم؟»، «تکنیکهای نوشتاری در داستانک»، و «پیرنگ و درونمایه در داستانهای مینیمال» بررسی شدهاند. همچنین، بخشی ویژه با عنوان «داستانک جنگ» نگاهی عمیقتر به این نوع روایت کوتاه در زمینههای اجتماعی و تاریخی دارد.
مجموعهای از داستانکهای برجسته از نویسندگان ایرانی و خارجی چون بلقیس سلیمانی، داود غفارزادگان و محمدجواد جزینی تا نویسندگان جهانی مانند لئو تالستوی، اُ هنری، ایوان تورگنیف، و لئاندرو اوروینا، نیز در این شماره آورده شده اند.
یکی از بخشهای این شماره، همچنین «داستانک عکس و داستان» است که در آن عکس ها با داستانکهایی مرتبط همراه شدهاند. مطالبی تحلیلی مانند «ریموند کارور، پدر مینیمالیسم»، «ذن و مینیمال»، و «کوتاه کوتاه، عمیق عمیق» نیز دیدگاههای تازهای درباره فلسفه و هنر ایجاز در ادبیات را مطرح میکنند.
در بخشی از کتاب با عنوان بیایید یک داستان کوچک بنویسیم/خود آموز کوچک نویسی به قلم احسان عباسلو آمده است:
شمار زیاد جشنواره های داستان کوچک و تعدد داستان های ارسالی به این جشنواره ها نشانگر علاقه نوقلمان به این قالب جذاب و دوست داشتنی است؛ اما خیلیها نمی دانند چه گونه باید یک داستان کوچک نوشت؛ داستانی که از نگاه کارشناسی هم داستان نام بگیرد و هم از جذابیت و لذت لازم برخوردار باشد.
خانه اول اندازه و حجم
برای این قالب اندازه و حجم مشخص و مورد توافقی وجود ندارد. داستانی هایی از شش کلمه تا دو و نیم صفحه در قطع رقعی را فلش فیکشن (flash fiction می گویند؛ یعنی آن قدر کوتاه که مانند جرقه ای بیاید و تمام شود. البته هر جشنواره مجاز است حد و حجم داستان مورد نظرش را تعیین کند؛ مثلا داستان های پنجاه و پنج یا دوازده کلمه ای، نویسنده داستان کوچک باید به سه شعار باور داشته باشد کم تر، کوتاه تر و کوچک تر.
نکته اول هرگز داستان خود را فدای اندازه و حجم نکنید. اگر داستان می طلبد به یک داستان کوتاه و یا حتی رمان تبدیل بشود. آن را ادامه دهید. نگویید چون از ابتدا تصمیم داشتم یک داستان کوچک بنویسم پس نباید بیشتر بشود. اجازه دهید داستان تا آن جا که خودش می کشد جلو برود. بعد از اتمام داستان دوباره یک داستان کوچک دیگر را شروع می کنید.
نکته دوم نوع داستان را شیوه پردازش تعیین می کند نه حجم، گاه داستان ها در حد یک صفحه بودند؛ اما در نقد و قضاوت به عنوان داستان کوچک پذیرفته نشدند و علت شیوه پردازش آن داستان بوده است. داستان کوچک داستان تمرکز است. لنز دوربین را بسیار جلو برده و بر روی کم ترین ها، کوچکترین ها و کوتاه ترین ها تمرکز کنید. پردازش با حوصله به همراه جزئیات دقیق و رفتن به حاشیه ولو در حد یک صفحه و نیم حکایت از شیوه نگارش داستان کوتاه دارد و نه داستان کوچک، به اندازه حرف بزنید و این به اندازه حرف زدن نکته بسیار کلیدی و مهم در فن نوشتن داستان کوچک است. اگر بیش از اندازه جلو بروید به اطاله می رسید.
نکته سوم به اندازه نوشتن یعنی اطلاعاتی که برای این داستان لازم است و نه بیشتر، سه عنصر اصلی داستان عبارت اند از شخصیت، موقعیت و کنش که هدفشان رسیدن به گره در داستان و ایجاد لذت است به اندازه نوشتن، یعنی نوشتن تا حدی که یک مینیاتوری از داستان خلق شود. در این قالب باید پیرنگ وجود داشته و خواننده درکی از گشایش و پایان داستان داشته باشد. مخاطب با شخصیتی با شخصیت هایی در آن رو به رو شود و آنها را به اندازه نیاز داستان بشناسد. تحقق چنین هدفی، مهارت نوشتن را می طلبد...
بقیه شیوه های داستانک نویسی را در کتاب مجله ۱۸۰ صفحه ای «داستان» همشهری بخوانید.