به گزارش خبرنگار تئاتر ایران اکونومیست، دو خواهر و شش برادر در یک خانواده زندگی میکنند، که شاید بشود ترازی همسان «برادران لیلا» به آن داد نه الزاما از حیث بازی، بلکه داستانی که دارد و از پدر تنها قاب عکسی باقی است. دو تفکر، دو تئوری؛ یکی ضد شرق است و دیگری ضد غرب و خانوادهای درگیر میان این دو که در نهایت هیچ یک کاری برای خانواده نمیکنند.
«آدمی که نظر ندارد، موجود حقیری است»، «زندگی ما نه خنده داشت نه اشک و آه ولی تا دلت بخواهد ترس داشت.» اشارات این نمایش به شرایط موجود در خانواده است؛ در واقع جامعهای که خانواده بخشی از آن است.
تقیزاده (اشاره به سیدحسن تقیزاده) تئوریسین ضد شرق و فردید(اشاره به سیداحمد فردید) تئوریسین ضد غرب. طبقه اضافی، ارتباط چپ و راست را نشان میدهد. با گریزی به دو جناح سیاسی و البته در تفکری بالاتر، بلوک شرق و بلوک غرب. خانوادهای درگیر که نه میتواند با این بلوک ارتباط بگیرد و نه با آن بلو. این در حالیست که هیچ کدام قصد ساختن خانواده، همین جامعه و در واقع یک سرزمین را ندارند.
خانهای کلنگی وجود دارد که صاحبان دو ایده در قامت انبوهساز پایشان به ماجرای باز میشود. بحث بر سر یک طبقه اضافی است. هر یک به شیوهای در پی کسب رضایت خانوادهاند که ...
در واقع طبقه اضافی روایت یک جامعه است که نه میتواند رها کند و نه بماند که نهایتش میشود این که «در برزخ هیچی گیر کردیم.»
«موجودی که توان دیدن نداره معلومه خونش رو میگیرن، خاکش رو میگیرن، روحشو میگیرن تو سرش می زنن»؛ «آدمی که نظر نداره موجود حقیریه.»
برادری که میگوید «خانواده دغدغه اصلی منه» که قرار می شود دو طبقه با یک طبقه اضافه برای خانواده بسازد، طبقه اضافه برای وراث؛ «درباره ارث و میراث دیگه چه کار کنیم؟ بسازیم؟ نسازیم؟ بدیم تقی زاده، بدیم فردید؟» «کم مونده همدیگه رو بفروشیم که به لقمه آب و نون بذاریم سر سفره مون - چرا ؟ چون هیچ کدوممون کار و بار درست حسابی نداریم.»
و این یعنی تسلیم شدن خانوادهای در برابر شرایط موجود و پرده پایانی؛ اعضای خانواده تک به تک میآیند و با برادر بزرگ خانواده سر گلایه و شکایت را باز میکنند و جمله آخر که «خانواده دغدغه اصلی منه.»
طبقه اضافی مخاطبانی فقط به اندازه یک سالن تئاتر ندارد که یک جامعه و یک کشور را در بر میگیرد.
در طبقه اضافی، رسول احمدی، علی اسفندیارپور، رها بیگی، سحر باغجری، حسین زین الدینی، شهاب کرمی، ساسان محقق، میثم هارونی، علی نوروزی و مرتضی ربیعی ایفای نقش میکنند.
و اما در تعبیری دیگر از این نمایش، روایت جوانانی است که زمینی تقسیم ناشدنی را به ارث برده اند. آنان خواهان استقلال خویش اند اما امر با «فردید» ممکن نمی گردد چرا که آرامش «همگان» در گرو وابستگی ایشان است.
طبقه اضافی روایتی است بدون راوی، حاشیهایست در مرکز، آنارشی درون نظم، نمایشی بدون مخاطب، خندهای بدون شادی، قصهای که روایتش سیاه نمایی قلمداد میشود و سخنی که بیانش چونان شعار جلوه میکند.