به گزارش ایران اکونومیست، نعیمه پورمحمدی با اشاره به سه رویکرد اصلی در این حوزه افزود: در دو دهۀ اخیر، سه دیدگاه در این زمینه شکل گرفته است. نخست، رویکردی که علوم شناختی دین را توجیهی برای الحاد میداند، و معتقد است از آنجا که فرآیندهای شناختی مرتبط با باورهای دینی در مغز مشخص شدهاند، دیگر نیازی به فرض وجود خدا یا حیات پس از مرگ نیست. دوم، دیدگاهی که بر سکوت تأکید دارد، و معتقد است علوم شناختی صرفاً چگونگی شکلگیری باورهای دینی را بررسی میکند و نباید در مورد درستی یا نادرستی آنها اظهارنظر کند. سوم، رویکرد شاهدی به سود ایمان است، که تلاش میکند از یافتههای علوم شناختی برای اثبات باورهای دینی استفاده کند.
پورمحمدی در ادامه خاطرنشان کرد: برخی نظریهپردازان، معتقدند که انسانها به طور طبیعی، «سوگیریهای خداباورانه» دارند و این موضوع را نشانهای از وجود قوای خداشناختی در ذهن انسان میدانند. در مقابل، گروهی دیگر تأکید دارند که دادههای علوم شناختی دین، به تنهایی، چیزی را اثبات نمیکنند، و برای آنکه بتوانند به نتیجه ای معتبر دست یابند، باید در چارچوب استدلالهای استنتاجی و احتمالاتی تحلیل شوند.
وی در ادامه به ظرفیتهای اسلامی در این حوزه اشاره کرد وادامه داد: هم علوم شناختی دین میتواند در تبیین باورهای دینی اسلام نقش مهمی ایفا کند، ، هم آموزههای اسلامی مانند توسل، شفاعت، و صدقه نیز میتوانند به توسعۀ علوم شناختی دین کمک کنند. ازاینرو، بررسی رابطۀ میان این دو حوزه میتواند زمینهساز شکلگیری شاخهای جدید از کلام اسلامی و مطالعات شناختی شود.