به گزارش گروه سیاست خارجی ایران اکونومیست، پایگاه تحلیلی «رسپانسبل استیتکرفت» گزارشی را با عنوان «ترامپِ صلحساز و موانع پیش روی او» منتشر کرده است. (لازم به ذکر است که ترجمه این گزارش به معنای تایید محتوای آن نیست و به منظور آشنایی مخاطبان ایرانی با پیشنهادهای مطرح در سطوح مختلف سیاسی و نخبگانی در واشنگتن منتشر میشود.)
در این گزارش آمده است: دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، در سخنرانی تحلیف خود در ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵ اعلام کرد، «بزرگترین میراث من، صلحسازی و اتحاد خواهد بود.» اما حالا با گذشت چند هفته از آن روز، به نظر میرسد که هیچکس او را بهعنوان یک صلحساز نمیشناسد هرچند شاید او هنوز برای تصاحب چنین عنوانی فرصت داشته باشد. با این حال، ترامپ این روزها بیشتر شبیه یک جنگطلب صحبت میکند تا یک صلحطلب. او تا کنون چندین کشور همسایه آمریکا را تهدید و حمله نظامی علیه کارتلهای مکزیک را مطرح کرده و حتی پیشنهاد داده که نیروهای آمریکایی، نوار غزه را اشغال و ساکنان آن را اخراج کنند. اما در عین حال، او همچنان برای مذاکرات صلح در اوکراین تلاش میکند و آمادگی خود را برای توافق هستهای جدید با ایران اعلام کرده و از احتمال از سرگیری مذاکرات با کره شمالی صحبت به میان آورده است.
اینکه ترامپ بتواند خود را بهعنوان یک صلحساز مطرح کند یا نه، بستگی زیادی به خودش دارد؛ اینکه آیا میتواند تمرکز دولتش را بر مذاکرات نگاه دارد، انتقادها را بپذیرد و مذاکرات سخت را ادامه دهد، یا اینکه پس از مدتی ناامید شود و دوباره به مواضع جنگطلبانه بازگردد، همه و همه به خود او و انتخابهایش بستگی دارد. البته بسیاری از ناظران به اینکه او بتواند در مذاکرات موفق باشد بدبین هستند.
شگفتآورتر از همه این است که ترامپ اخیراً اعلام کرده که حاضر است دوباره درباره توافق هستهای ایران و کاهش تنشهای گستردهتر با تهران مذاکره کند. او برای تأکید بر این موضوع، رسیدگی به پرونده ایران برخی از سیاستمداران جنگطلب مانند مایک پمپئو و برایان هوک را از این پرونده کنار گذاشته است. کارنامه ترامپ در صلحسازی چندان درخشان نیست
سابقه ترامپ در زمینه صلحسازی چندان موفق نبوده است. درست است که در دوره اول ریاستجمهوری خود جنگی جدید را آغاز نکرد، اما آمریکا را تا مرز درگیری با ایران برد و با کره شمالی قبل از آنکه مذاکراتی بینتیجه را آغاز کند وارد یک جنگ لفظی شدید شد. او اکنون نیز موضع مشخصی ندارد و با اینکه بارها وعده داده بود هیچ جنگی را آغاز نکند و نیروهای آمریکایی را به خانه بازگرداند حتی به خروج آمریکا از افغانستان، که خودش در دوره اول ریاستجمهوریاش درباره آن مذاکره کرده بود، اعتراض کرد و بایدن را بهخاطر اجرای آن سرزنش کرد.
با این حال، به نظر میرسد که ترامپ در مورد دستیابی به توافق صلح با روسیه درباره اوکراین جدی است، اگرچه احتمالاً نمیتواند این کار را در یک روز، آنطور که وعده داده بود، انجام دهد. در مورد کره شمالی، او اخیراً زیاد صحبت نکرده، اما سابقه او در اظهار علاقه به کیم جونگ اون نشان میدهد که هنوز هم به توافق با پیونگیانگ بهعنوان یک پرونده ناتمام نگاه میکند.
اما شگفتآورتر از همه این است که ترامپ اخیراً اعلام کرده که حاضر است دوباره درباره توافق هستهای ایران و کاهش تنشهای گستردهتر با تهران مذاکره کند. او برای تأکید بر این موضوع، رسیدگی به پرونده ایران برخی از سیاستمداران جنگطلب مانند مایک پمپئو و برایان هوک را از این پرونده کنار گذاشته است. (این ادعای ترامپ در حالی مطرح می شود که او اخیرا با امضای بخشنامه ای جدید، دستور اجرای سختگیرانه سیاست فشار حداکثری علیه ایران را صادر کرده است.)
طرح ترامپ برای اسرائیل و فلسطین: صلح یا توسعهطلبی؟
ترامپ ادعا میکند که به دنبال صلح در خاورمیانه است، اما شواهد چیز دیگری را نشان میدهند. درست است که حمایت او از طرح آتشبس غزه که دولت بایدن پیشنهاد کرده بود، در متقاعد کردن اسرائیل برای پذیرش آن تأثیر داشت، اما او همچنین پیشنهاد کرده که فلسطینیها بهطور کامل از نوار غزه خارج شوند. همانطور که در توافقات ابراهیم دیده شد، ترامپ بیشتر به دنبال ایجاد منافع برای متحدان آمریکا از طریق توافق میان اسرائیل و عربستان سعودی است تا تأمین حقوق فلسطینیان.
همه این تلاشها چه درباره اوکراین، کره شمالی، ایران یا اسرائیل با موانع سیاسی مختلفی روبهرو هستند که برخی از آنها داخلیاند:
۱. افکار عمومی آمریکا: در سیاست آمریکا، این باور وجود دارد که شروع جنگها برای سیاستمداران راحتتر از صلحسازی است، با این حال مطالعات نشان میدهند که مردم آمریکا بیشتر از جنگ، به دنبال دیپلماسی هستند.
۲. مخالفت در واشنگتن: یکی از بزرگترین موانع ترامپ مخالفتهای سیاسی داخلی است، از جمله کنگره، اندیشکدههای محافظهکار و لابیهای خارجی. به عنوان مثال، لابیهای ضدایرانی نقش مهمی در جلوگیری از توافق هستهای اوباما ایفا کردند و ممکن است دوباره در این مسیر مانعتراشی کنند.
۳. تیم سیاسی ترامپ و رسانهها: ترامپ بهشدت به انتقادهای رسانهای واکنش نشان میدهد. او همچنین در تیم سیاست خارجی خود چهرههای تندرو و جنگطلبی مانند مارکو روبیو، وزیر خارجه و مایک والتز، مشاور امنیت ملی را دارد که میتوانند مانع تلاشهای دیپلماتیک او شوند.
ترامپ ادعا میکند که به دنبال صلح در خاورمیانه است، اما شواهد چیز دیگری را نشان میدهند. حمایت او از طرح آتشبس غزه که دولت بایدن پیشنهاد کرده بود، در متقاعد کردن اسرائیل برای پذیرش آن تأثیر داشت، اما او همچنین پیشنهاد کرده که فلسطینیها بهطور کامل از نوار غزه خارج شوند.چالشهای مذاکرات صلح و شخصیت ترامپ
حتی اگر ترامپ بتواند بر افکار عمومی، کنگره و تیم سیاسی خود غلبه کند، مذاکرات صلح معمولاً بسیار زمانبر هستند.
۱. مذاکرات ترک مخاصمه در کره دو سال طول کشید.
۲. توافق هستهای ایران بیش از یک سال مذاکره مداوم نیاز داشت.
۳. مذاکرات خروج آمریکا از افغانستان با طالبان حدود ۱۸ ماه طول کشید.
آیا ترامپ آنقدر صبور خواهد بود که این مذاکرات را ادامه دهد؟ او بهعنوان یک معاملهگر شناخته میشود، اما بیشتر به دنبال نمایش و تبلیغات بوده تا رسیدن به توافق عمیق. آیا او همچون مذاکرات با طالبان، این روند را به نتیجه خواهد رساند؟ یا مثل مذاکرات با کره شمالی، فقط به برگزاری چند نشست بینتیجه بسنده خواهد کرد؟
هفتههای اول ریاستجمهوری دوم ترامپ نشان میدهد که او همچنان تصمیمهای شتابزده و سیاستهای افراطی را در پیش گرفته است، از تهدید حمله به مکزیک گرفته تا پیشنهاد اخراج فلسطینیها از غزه. این سیاستها نهتنها چهره آمریکا را در سطح بینالمللی تضعیف میکند، بلکه ممکن است مانع اصلی در راه تحقق هدفی باشد که ترامپ ادعا دارد به دنبال آن است؛ مانند تبدیل شدن به یک «صلحساز» در تاریخ.