به گزارش گروه سیاست خارجی ایران اکونومیست، «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا، شامگاه سهشنبه -۱۶ بهمن- (به وقت تهران) بخشنامهای را درباره آینده سیاست فشار حداکثری آمریکا علیه ایران امضا کرد. بخشنامهای که به معنای تداوم و تشدید فشار علیه ایران در بخشهای مختلف است. رئیسجمهور آمریکا در زمان امضای این سند که با حضور نخستوزیر رژیم صهیونیستی در آمریکا همزمان بود؛ ضمن تکرار ادعاهای پیشین علیه ایران، سیگنالهای متناقضی از خواستههای خود به تهران ارسال کرد. مواضع اعلامی و اعمالی رئیس جمهور آمریکا در قبال ایران تاکنون با هم متفاوت بوده اما این تناقض با واکنش ها و تحلیلهای مختلف در میان کارشناسان و تحلیلگران ایرانی روبهرو شده است. ( ایران اکونومیست به منظور بررسی نگاهها و رویکردهای متفاوت نسبت به مقوله حساس و پرمخاطب «مذاکره یا عدم مذاکره» با دولت جدید در ایالات متحده و مولفههای دخیل در هرکدام از این دو مسیر با کارشناسان متفاوت گفتوگو کرده است. طبیعی است که دیدگاههای ابراز شده در این گفتوگوها الزاما به معنای تایید آنها توسط خبرگزاری نیست.)
در همین رابطه و برای ارزیابی این اقدام رئیس جمهور ایالات متحده با «حسن بهشتیپور»، تحلیلگر مسائل بینالملل گفتوگو کردیم.
جزئیات بخشنامه ترامپ درباره ایران مهم هستند
بهشتی پور در پاسخ به این سوال که ارزیابی شما از این سیاست دو ریلی دونالد ترامپ در قبال جمهوری اسلامی ایران چیست، گفت: ترامپ یک شخصیت غیر قابل پیشبینی است و به همین دلیل نیز نمیتوان بصورت دقیق گفت که چه اهدافی را از اظهاراتش دنبال میکند و چه مسیری را در پیش خواهد گرفت؛ با این حال، در جریان آنچه روز سهشنبه رخ داد، رئیس جمهور آمریکا به جای یک فرمان اجرایی، یک ابلاغ اداری کرده است و این دو از نظر حقوق متفاوت هستند. فرمان باید اجرایی شود در حالی که این ابلاغ مانند توصیه نامه است و این موضوع نشان میدهد ترامپ خواسته فرمانی را که در دور نخست ریاست جمهوری صادر کرده بود، اندکی تعدیل کند. شاید او به این جمعبندی رسیده است که اهداف آن فرمان اجرایی عملا محقق نشد چرا که نتیجه مدنظر واشنگتن از اعمال سیاست فشار حداکثری، تسلیم تهران در قبال خواستههای کاخ سفید یا اعمال فشار بر مردم برای ایجاد نارضایتی بود که به نتیجه نرسید. بنابراین آن فرمان اجرایی، روز سه شنبه به ابلاغ تبدیل شد.
وی افزود: با این حال باید به این موضوع توجه کنیم که در همین توصیهنامه نیز نکات مهمی در خصوص تحریمهای ایران وجود دارد و اینگونه نیست که مساله مهمی نباشد اما تفاوتش با فرمان اجرایی این است که دست مجری را برای عدم اعمال نیز باز میگذارد. یک موضوع مهم دیگر در خصوص اقدام ترامپ این است که این ابلاغ را پیش از دیدارش با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، امضا کرد به این معنا که نشان داد این سیاست ایالات متحده، مستقل از سیاست اسرائیل در قبال ایران است چرا که اسرائیل اساسا به دنبال ایجاد یک منازعه نظامی میان تهران و واشنگتن است و مخالف هرگونه توافق میان دو کشور، مگر آنکه پیش از آن توافق، تهران و تل آویو به یک توافق دست یافته باشند.
این کارشناس سیاست خارجی تاکید کرد: من فکر میکنم امروز با این واقعیت روبرو هستیم که رئیس جمهور آمریکا بصورت رسمی میگوید علاقمند به ایجاد تماس با ایران است حتی اگر آن ها ابتدا تماس نگیرند. معتقدم این موضوع مهم است و ما از گفتوگو و مذاکره چیزی را از دست نخواهیم داد و میتوانیم همزمان که با قوت بر مواضع خود هستیم، با ایالات متحده پای میز مذاکره بنشینیم مخصوصا آنکه ترامپ هیچ پیش شرطی را نیز برای آغاز گفتوگو بیان نکرده است. تنها گفته است میخواهیم ایران سلاح هسته ای نداشته باشد که تهران بارها بر این موضوع تاکید کرده است که نه تنها به دنبال سلاح هسته ای نیستیم که در آینده نیز چنین کاری نخواهیم کرد. بنابراین یک گفتوگوی مقدماتی میتواند با دستور کاری مشخص میان دو کشور شکل بگیرد تا باب مذاکرات در آینده باز شود. ما باید ابتکار عمل را در این حوزه به دست بگیریم و به دنیا نشان دهیم اهل صلح، گفتوگو و مذاکره هستیم.
ایران الزاما مهمترین دستور کار سفر نتانیاهو به واشنگتن نبود
این تحلیلگر روابط بینالملل در پاسخ به این سوال که آیا میتوان اینطور نتیجه گرفت که نخست وزیر اسرائیل نتوانست به اهدافش در قبال ایران در سفر به آمریکا و دیدار با ترامپ دست پیدا کند، گفت: برای اینکه بگوییم نتانیاهو در موضوع ایران ناکام مانده است یا خیر، اندکی زمان لازم است. با این حال اما باید بدانیم که هدف اصلی سفر نخست وزیر اسرائیل به آمریکا موضوع غزه بود که کمتر در رسانههای ایرانی به آن پرداخته شد و اینگونه القا شد که گویا ایران مهمترین موضوع سفر بود. اصلیترین بحث نتانیاهو با ترامپ موضوع آینده خاورمیانه، غزه و آینده شخص نتانیاهو بود چرا که با قبول آتش بس دائمی، کمیسیون تحقیق در اسرائیل فعال شده و نخست وزیر این رژیم باید در قبال ضعف اطلاعاتی در جریان ۷ اکتبر پاسخگو باشد و چندین پرونده قضایی نیز دارد و از ترامپ میخواهد که از او حمایت کند. بنابراین در این سفر، اول غزه، بعد آینده خاومیانه و بعد آینده نتانیاهو و بعد موضوع ایران مطرح بود. با این حال میتوانیم بگوییم مذاکرات نتانیاهو و ترامپ حداقل در بخش ایران به نتیجه مدنظر تل آویو نرسیده است.
گفتوگو ایران و آمریکا درباره سقف و کف مطالبهها راهگشا خواهد بود
بهشتی پور همچنین در پاسخ به این سوال که وزیر امور خارجه در یکی تازه ترین اظهارات خود خواهان برداشته شدن گامی اعتمادساز از سوی ایالات متحده همچون آزادی پولهای بلوکه شده ایران برای آغاز گفتوگو شده اند، آیا این خواست قابلیت تحقق دارد، گفت: بعید میدانم چنین خواستی محقق شود مگر آنکه در جریان گفتوگو چنین موضوعی مطرح شود که این گفتوگو با مذاکره متفاوت است. در گفتوگوی مقدماتی افراد خواستههای خود را مطرح میکنند و تعیین میکنند دستور کار مذاکرات احتمالی در آینده چه خواهد بود؛ بنابراین در این مقطع اینکه انتظار داشته باشیم آمریکا اقداماتی را صورت دهد، خوب است و بنده هم در نوشتاری به این اقدامات اشاره کردهام اما اگر بپرسید قابلیت تحقق دارد، من میگویم خیلی خیلی بعید است.
وی ادامه داد: بنابراین ما اول باید گفتوگو کنیم و بگوییم انتظاراتمان از هم چیست و بعد مقدمات آغاز مذاکره را در دستور کار قرار دهیم. برای مثال ما در جریان مذاکراتی که به برجام منتهی شد، ابتدا در ژنو به یک دستور کار جامع رسیدیم و بعد در لوزان آن را قطعی کردیم و بعد در وین و در جریان مذاکراتی طولانی در خصوص جزئیات به نتیجه رسیدیم. در همان مقطع نیز در لوزان بخشی از دارایی ایران آزاد و پس از آن مذاکرات وین آغاز شد. در نتیجه میخواهم بگویم ما ابتدا باید در خصوص خواستههای دو طرف گفتوگو کنیم و حرفهای همدیگر را مستقیما و بدون واسطه بشنویم تا ببینیم آیا میتوانیم وارد مذاکره شویم.