ولی آنچه اهمیت دارد این است که این شکست مقابل بارسلونا بود که به نظر میرسید با "قضیه اولمو" گیج شده و پس از شروعی خیرهکننده یک گام عقبتر رفته، حالا دزی از ویتامینها برای ادامه فصل دریافت کرده که هیچ کس انتظارش را نداشت.
مسئله این است که اکنون با تیمی که افت کرده و بدون تعهد دفاعی و اتحاد جمعی چه باید کرد؟
این وضعیت به طرز خطرناکی شبیه به آن رئال مادرید زیدانها و پاوونها تحت سرپرستی کارلوی دیگر، یعنی کارلوس کیروش شده است، جایی که ترکیب رونالدو، زیدان، رائول، فیگو و بکام در یک تیم به مشکل تبدیل شد.
اکنون به نظر میرسد ماموریت اصلی آنچلوتی همین باشد. چگونه میتوان دو ترکیب متفاوت بسته به سطح حریف پیدا کرد؟ استفاده از سه مهاجم با امباپه، وینیسیوس و رودریگو، به همراه بلینگام که گهگاهی نقش 9 کاذب را ایفا میکند، ممکن است در برابر تیمهای متوسطی که به برنابئو میآیند تا ببینند آیا شانسی دارند، ایدهآل باشد اما برابر رقبای بزرگ چه؟
اینکه بارسا در دو مورد، اتلتیکو، میلان یا لیورپول به عنوان کوهی غیرقابل صعود ظاهر شدهاند، به وضوح نشاندهنده کمبودهای تیمی است که بیشتر تاکتیکی است. موردی بیشتر به عدم فداکاری ستارههای تکبعدی مربوط است. آنهایی که فقط رو به جلو میدوند.
به همین دلیل در این بحران، نقش مربی بسیار تعیینکننده به نظر میرسد. برای مشکلات بزرگ، راهحلهای بزرگ نیاز است. نشاندن موقت هر یک از این ستارهها روی نیمکت اجتنابناپذیر است حتی اگر راهحل قرار است لورنزو آگوادو به جای لوکاس واسکز باشد، فکر کردن به آینده از همین حالا.
منبع: ورزش سه