پنجشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۳ - 2025 January 09 - ۸ رجب ۱۴۴۶
۲۰ دی ۱۴۰۳ - ۱۲:۳۴

ترامپ، ماسک و سرزمین‌های جدید

صرف نظر از روشهای جنگ روانی و انحراف افکار عمومی که معمولا توسط ترامپ مورد استفاده قرار می‌گیرد، اظهارات و توییت‌های اخیر وی در موارد سرزمینی، از جنبه‌های مهمتری نیز قابل توجه و تحلیل به نظر می‌رسد.
کد خبر: ۷۷۴۹۸۱

نخست آنکه ترامپ از آغاز دوره اول ریاست خود، فشار بر اروپا را برای ایفای نقشی بزرگتر در امنیت غرب در دستور کار قرار داده و انتظار دارد اروپایی‌ها نقش بیشتری در این مورد بازی نموده و سد دفاعی اول غرب را تشکیل دهند. از دید ترامپ، آمریکا به تنهایی برای امنیت و قدرت غرب در جهان هزینه می‌کند و اروپا به رغم بهره‌برداری از این وضعیت، مدتهاست نقش خود را ایفا نمی‌کند و این وضعیت قابل دوام نیست.

به نظر می‌رسد این دیدگاه که به تدریج به دیدگاه غالبی در آمریکا تبدیل شده، نقش مهمی در انتخاب مجدد ترامپ داشته و به همین دلیل اکنون پشتوانه‌ای قوی دارد و با قوت بیشتری نسبت به دور اول وی پیگیری می‌شود. شاید پیوستن ماسک و قشری از نسل جدید نخبگان (یا اشراف جدید) به ترامپ نیز تاحدودی ناشی از همین دیدگاه بوده و توییت‌های اخیر ماسک در مورد اروپا و حتی انگلیس که عکس العمل مقامات بالای فرانسه، آلمان و انگلیس را درپی داشته، شاهد محکمی در این مورد به نظر می‌رسد و شائبه وجود سیاست تدوین شده‌ای برای ایجاد تغییراتی وسیعتر را ایجاد می‌کند.

بر این اساس توییت‌ها و اظهارات اخیر، نه از جنبه طنز و تفنن یا اقدامی صرفا تاکتیکی و برای انحراف افکار، بلکه اقدامی اساسی در جهت تغییر موازنه است. به نظر می‌رسد از دیدگاه آمریکا دوره وسط بازی کردن توسط اروپا و بهره برداری سودجویانه از هر دو سوی دعوا پایان یافته و ضروری است اروپا مسئولیت‌های خود را در جبهه غرب به تمامی ایفا نماید و برای این کار نیاز به خانه تکانی اساسی در همه زمینه‌ها دارد و همین جاست که موضوع مهاجرین نیز اهمیت ویژه می‌یابد.

همچنین باید به این نکته مهم هم توجه داشت که آنچه در ظاهر اختلاف میان آمریکا و اروپا دیده می‌شود، نه اختلافی بر سر اهداف غرب، بلکه اختلافی بر سر میزان نقش و چگونگی شراکت هر طرف در بحران‌های پیش روست. به نظر می‌رسد از دیدگاه آمریکای ترامپ، اولین قدم برای احیای نقش تمدن غرب، پاکسازی اروپاست. از این نگاه، اروپا مدت‌هاست توسط مهاجرین فتح شده و چه به لحاظ فکری و چه به لحاظ قومیتی آلوده شده است و برای بازگشت کامل به اردوگاه غرب، تغییرات وسیع در سیاست‌های داخلی و خارجی اروپا اجتناب ناپذیر است. استقبال از روی کار آمدن جناح راست در اروپا وکمک به آن که اکنون در توییت‌های ماسک جنبه علنی یافته نیز در همین جهت است. در ابعادی وسیعتر می‌توان گفت ایجاد بحران اوکراین و شدت دادن به تقابل اروپا با روسیه نیز اقدامی مهم در همین جهت بود که شوک مهمی در اروپا ایجاد کرد و از نتایج عملی آن، تغییر گرایش اروپا به راست (با کناره گیری تدیجی رهبران مهم و مستقلی چون مرکل) بود و اکنون پیش بینی تقویت موج نژادپرستی و مهاجرستیزی در اروپا نیز دور از انتظار نیست.

البته یک نکته مهم دیگر نیز در پس تمام این تحولات قرار دارد و آن تغییر صحنه جهانی و ورود قدرتهای جدید به صحنه و ایجاد رقابت فشرده در تقسیم جهان است که دیگر امکان رهبری بلامنازع آمریکا را ناممکن ساخته و نیازش به ورود قوی‌تر اروپا به صحنه را اجتناب ناپذیر نموده است.

در حقیقت علاوه بر فشار به اروپایی‌ها برای اصلاح مسیر و تاکتیک‌ها، نکته مهم دیگری نیز در پس رفتار و اظهارات اخیر ترامپ و ماسک وجود دارد و آن، ضرورت اجتناب ناپذیر تغییر در تقسیم جهان و موازنه قدرت براساس نظم جدیدی است که خواه ناخواه و به زودی چهره خود را به نمایش گذاشته و تثبیت خواهد شد. آنچه باعث شده تمایلات قرن نوزدهمی آمریکایی‌ها برای استعمار جدیدتری اکنون به وضوح رخ نماید، این واقعیت مهم است که دیگر ایجاد یک قدرت برتر برای اداره جهان ناممکن به نظر می‌رسد و ظاهراً آمریکایی‌ها عجله دارند تا قبل از تثبیت شرایط جدید، غنایم بیشتری به دست آورند.

اکنون کاملا مشخص شده که بازگشت به نظم قدیمی یا معادلات گذشته برای تثبیت یا ایجاد نظمی جدید امکان ناپذیر است و به نظر می‌رسد مسابقه قدرت‌های بزرگ و کوچک برای یافتن جایگاه خود در نظم جدید آغاز شده و با توجه به اهمیت مواردی چون منابع معدنی و آب و جایگاه ویژه سرزمین‌ها برای دست یافتن به این دو و گذشتن از بحران جمعیتی کنونی، پرده پوشی در سیاست‌ها جایگاهی ندارد و نیاز به عریان نمودن اهداف برای اقدام در جهت رسیدن به آنها اجتناب ناپذیر است.

همچنین باید توجه داشت بحرانهای محیط زیستی و گرم شدن زمین، مناطق شمالی قبلاً غیر قابل استفاده نظیر شمال کانادا، گرینلند و نیز سیبری را برای قدرتها کاملا جذاب نموده و خصوصا با توجه به منابع وسیع آب، می‌توان آنها را به عنوان «سرزمین جدید» در نظر گرفت که هم دارای منابع غنی معدنی دست نخورده و هم منابع آب و هم بزودی آماده کشاورزی خواهند بود.

در این شرایط اگر آمریکا در نبرد با چین برای به دست آوردن سرزمینهای روسیه موفق نشود، بهترین گزینه سرزمینهای بکر گرینلند و شمال کانادا خواهد بود که به لحاظ جمعیتی نیز فقیر بوده و قابلیت تبدیل به دنیای جدید را دارند و در شرایط فعلی بحرانهای جمعیتی و محیط زیستی امکانی مهم به شمارمی‌روند.

و البته که اینها تنها شروع یک روند و بارقه ای از عصر جدیدی است که به آن پامی‌گذاریم.

آخرین اخبار