یکی از نمونههای برجسته این نقشآفرینی، واقعه حل بحران تقسیم آب در دوران سلجوقیان است که دانشمندان و علما با تکیه بر علم خود توانستند تعارضات قبیلهای را مدیریت و یک سامانه عادلانه برای توزیع منابع حیاتی طراحی کنند. همچنین میتوان به تلاش علمای نظامیه برای مدیریت بحران قحطی در دوران غزنویان اشاره کرد؛ زمانی که با تدوین سیاستهای توزیع عادلانه غلات و ارائه راهکارهای علمی، جان هزاران نفر را از گرسنگی نجات دادند.
در دوران جنگ تحمیلی ایران و عراق نیز دانشگاهها نقشی حیاتی ایفا کردند. دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی توانستند با تولید فناوریهای بومی و ارائه راهکارهای خلاقانه، مشکلات لجستیکی و نظامی کشور را حل کنند. پژوهشگران و دانشمندان ایرانی با بهرهگیری از ظرفیتهای علمی داخلی، در طراحی تجهیزات دفاعی و مدیریت منابع جنگی موفق بودند و این تلاشها نشاندهنده توانایی دانشگاهها در حل بحرانهای ملی است.
ارزش دانشگاهها در برابر منابع طبیعی
در دنیای امروز، دیگر تنها منابع طبیعی نظیر نفت و گاز بهعنوان عوامل اصلی رشد اقتصادی کشورها شناخته نمیشوند. امروزه، سرمایههای انسانی و فکری، بهویژه در قالب دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی، نقشی برجستهتر از منابع طبیعی در تعیین مسیر توسعه و پیشرفت کشورهای مختلف ایفا میکنند. دانشگاهها با تولید دانش نوین، تربیت متخصصین و نوآوریهای علمی، میتوانند ارزش اقتصادی و اجتماعی بسیار بیشتری نسبت به منابعی همچون نفت ایجاد کنند. در حالی که منابع طبیعی مانند نفت، با بهرهبرداری زیاد در معرض تمام شدن و کاهش هستند، سرمایههای انسانی و دانش بومی که در دانشگاهها شکل میگیرد، میتواند پایدارترین و باارزشترین منبع برای توسعه کشورها باشد. این دانش میتواند در زمینههای مختلفی از جمله فناوری، بهداشت، محیطزیست و حتی مدیریت بحرانها، به کشور کمک کند تا نهتنها وابستگی خود را به منابع طبیعی کاهش دهد، بلکه در مسیر توسعه پایدار و نوآوری قرار گیرد.
از سوی دیگر، در دنیای امروز که رقابت بین کشورها بر سر تسلط بر فناوریها و نوآوریهای علمی روز به روز شدت میگیرد، کشورهایی که بهطور مؤثر از ظرفیتهای دانشگاهها بهرهبرداری کنند، قادر خواهند بود جایگاه خود را در عرصههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی تقویت کنند. برای مثال، کشورهای پیشرفتهای همچون آمریکا، آلمان و کرهجنوبی با سرمایهگذاریهای کلان در حوزه آموزش و پژوهش، توانستهاند اقتصاد خود را از وابستگی به منابع طبیعی رها کرده و به اقتصادهای دانشمحور تبدیل شوند.
مقام معظم رهبری هم در سخنان خود به کرات بر اهمیت دانشگاهها تأکید کردهاند و آنها را مراکز تولید علم و پیشرفت کشور خواندهاند. ایشان بارها بیان کردهاند که اگر دانشگاههای ما فعال، پویا و مستقل باشند، کشور در مسیر استقلال واقعی و پیشرفت پایدار قرار خواهد گرفت. بنابراین، دانشگاهها نه تنها بهعنوان نهادهای علمی و آموزشی، بلکه بهعنوان محرکهای اصلی تحولات اقتصادی و اجتماعی شناخته میشوند.
در نهایت، بهوضوح میتوان گفت که آینده هر کشور به میزان بهرهبرداری مؤثر از ظرفیتهای علمی و پژوهشی دانشگاههای آن بستگی دارد. اگر دانشگاهها بتوانند به منابع انسانی خلاق و نوآور تبدیل شوند، میتوانند بهعنوان منابعی تجدیدپذیر، رشد و توسعه کشور را در همه ابعاد آن تضمین کنند.
دانشگاهها و توانایی حل مسائل
یکی از ظرفیتهای کمتر دیدهشده دانشگاهها، قدرت آنها در حل مسائل داخلی خود همچنین تأثیرگذاری بر محیط پیرامونشان است. اگر به دانشگاهها استقلال کافی داده شود، قادر خواهند بود بسیاری مشکلات ساختاری و مدیریتی خود را حل کنند. این استقلال، امکان خلاقیت و انعطافپذیری بیشتری را برای ارائه راهحلهای نوآورانه به دانشگاهها میدهد. افزون بر این، دانشگاهها میتوانند در شهر و منطقهای که در آن قرار دارند، تأثیرات مثبت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایجاد کنند.
نمونههای موفق در جهان نشان میدهد که دانشگاهها میتوانند به مرکز نوآوری، کارآفرینی و جذب سرمایهگذاری تبدیل شوند. برای مثال، دانشگاههای تحقیقاتی در کشورهای پیشرفته از طریق همکاری با صنایع محلی و ایجاد استارتاپهای دانشبنیان، توانستهاند اقتصاد منطقهای را تقویت کنند و فرصتهای شغلی جدید ایجاد کنند. در ایران نیز، دانشگاهها با تمرکز بر حل مسائل بومی و استفاده از ظرفیتهای محلی میتوانند به مراکز تحول اقتصادی و اجتماعی تبدیل شوند.
از سوی دیگر، دانشگاهها قادر اند با تربیت نیروهای متخصص و آگاه به مسائل جامعه، در سیاستگذاریهای کلان کشور نقشآفرینی کنند. برای این منظور، دانشگاهها باید بهعنوان نهادهایی مستقل و پویا، از حمایتهای لازم برخوردار باشند و ارتباط مؤثری با بخشهای اجرایی و صنعتی برقرار کنند.
سخن آخر
دانشگاهها ستون اصلی توسعه و موتور محرک حل مسائل جامعه هستند. برای حرکت به سوی آیندهای روشن، نیاز است که این نهادها به جایگاه واقعی خود بازگردند. حمایت از دانشگاهها بهعنوان مراکز تولید علم و نوآوری، نه تنها به حل مسائل ملی کمک میکند. بلکه میتواند الگویی برای سایر کشورها باشد. همچنان که نظامیهها در گذشته چراغ دانش جهان اسلام بودند، دانشگاههای ما نیز میتوانند با نقشآفرینی مؤثر، ارزشآفرینی پایدار برای جامعه و اقتصاد کشور ایجاد کنند.
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و وزیر این وزارتخانه نیز نقش کلیدی در این مسیر دارند. با سیاستگذاری صحیح، تخصیص منابع مناسب و ایجاد بسترهایی برای استقلال و خلاقیت دانشگاهها، میتوان از ظرفیتهای بالقوه این نهادها به بهترین شکل بهره برد. وزارت علوم باید به عنوان حامی اصلی دانشگاهها، شرایطی را فراهم کند که این نهادها بتوانند در حوزه پژوهش و نوآوری و آموزشهای بهروز و نوآورانه بدرخشند و به مراکز تحول اقتصادی و اجتماعی کشور تبدیل شوند.
توجه به مسئولیت اجتماعی دانشگاهها و ایجاد سیاستگذاریهایی که بر تقویت نقش آنها در جامعه تأکید دارد، میتواند آغازگر تحولی بزرگ در مسیر پیشرفت کشور باشد. این رویکرد نه تنها دانشگاهها را به حل مسائل داخلی و پیرامونی خود قادر میسازد، بلکه میتواند به ارتقای کیفیت زندگی مردم، توسعه اقتصادی پایدار و افزایش همبستگی اجتماعی منجر شود. البته برخی چالشها و مشکلات کنونی کشور، ریشه در عدم بهرهبرداری کامل از ظرفیتهای دانشگاهی و نادیدهگرفتن توانمندیهای علمی موجود دارد. با اصلاح این روند، دانشگاهها میتوانند به عنوان کلیدیترین بازیگر در حل مشکلات بزرگ کشور ایفای نقش کنند. سخنان مقام معظم رهبری نیز همواره تأکیدی بر اهمیت جایگاه دانشگاهها در کشور دارند و این نکته را روشن میسازند که آیندهای پایدار تنها با تکیه بر علم و دانش بومی محقق خواهد شد.
* عضو هیاتعلمی دانشگاه