بحران سوریه که از سال ۲۰۱۱ و به دنبال راه افتادن بهار عربی از شمال آفریقا آغاز شد، به سرعت در این کشور و برخی دیگر از ممالک خاورمیانه مثل یمن تبدیل به یک نبرد مسلحانه میان مخالفان و دولت مرکزی شد.
پس از شروع جنگ داخلی در سوریه، اغلب ناظران و کارشناسان سیاسی، این بحران را نه یک انقلاب مدنی در چارچوب بهار عربی بلکه یک قیام مسلحانه تحت هدایت نیروهای خارجی برای ساقط کردن دولت «بشار اسد» خواندند.
با این حال و بعد از گذشت حدود ۱۳ سال از شروع جنگ داخلی در سوریه، نظام حاکم بر این کشور به دست همین گروههای شبهنظامی مسلح که از سوی قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای مورد حمایت قرار داشتند، ساقط شد.
پس از سقوط بشار اسد و به قدرت رسیدن تحریرالشام در دمشق، شاهد چرخش ۱۸۰ درجهای راهبرد کشورهای غربی در قبال این سازمان که همچنان در لیست گروههای تروریستیشان قرار دارد هستیم
هدف این نوشتار، پرداختن به وقایع و تحولاتی که منجر به سقوط بشار اسد شد، نیست بلکه مقصود بررسی سوابق «هیات تحریرالشام» در تقابل با حکومت سوریه از نگاه حقوق بشری و رویکرد کشورهای غربی به حاکمان جدید سوریه از پنجره ارزشهای موسوم به لیبرالی مورد حمایت آمریکا و اروپا است.
چه شد که غربیها مخالفان اسد را در لیست سیاه تروریستی قرار دادند؟
سازمان تحریرالشام در ژانویه ۲۰۱۷ از ادغام بین «جیش الاحرار» (جناحی از احرارالشام)، جبهه «فتح شام»، «جبهه انصارالدین»، «جیش السنه»، «لواء الحق» و «جنبش نورالدین زنکی» تشکیل شد. روند اتحاد این گروهها به ابتکار «ابوجابر الشیخ» از فرماندهان اسلامگرا که دومین امیر «احرارالشام» بود، به انجام رسید.
گروههای یادشده اغلب از وابستگان به جنبش تروریستی القاعده بودند که در جنگ داخلی سوریه مشارکت فعال داشتند. البته بعدها با درک بدنامی سازمان القاعده و برای دور ماندن از برچسبهای ارتباط با این سازمان، ظاهرا از تفکرات القاعده فاصله گرفتند و با ایجاد سازمان تحریرالشام تلاش کردند برای خود هویت و خط مشی جدید دست و پا کنند.
«محمد الجولانی» فرمانده تحریرالشام که اکنون ترجیح میدهد با نام واقعیاش «احمد الشرع» خوانده شود، سابقه همکاری با «ابوبکر البغدادی» رهبر گروه تروریستی داعش را در کارنامه خود دارد و با اتهاماتی مرتبط با سالیان قبل از شکلگیری تشکیلات تازه تحت رهبریاش روبرو است؛ از جمله حمله به روستاهای علوینشین لاذقیه در سال ۲۰۱۳ با ۱۹۰ قربانی، تهاجم به روستای الزاره و قتل ۴۶ نفر به همراه ربودن ۷۰ غیرنظامی، تخریب کلیساها، مساجد و اماکن مقدس اقلیتهای مذهبی، قتل عام لوزه در ادلب در سال ۲۰۱۵ ، استفاده از غیرنظامیان به عنوان سپر انسانی و ...
به دنبال آن، ایالات متحده آمریکا در سال ۲۰۱۷ این تشکیلات را در لیست گروههای تروریستی خود قرار داد و برای دریافت هرگونه اطلاعاتی از رهبر تحریرالشام نیز جایزه ۱۰ میلیون دلاری تعیین کرد. متعاقب آن اتحادیه اروپا نیز تحریرالشام و رهبر آن را در لیست گروههای تروریستی خود قرار داد.
یک چرخش ۱۸۰ درجهای در حوزه حقوق بشر
تعجیل و دستپاچگی غربیها در برابر گروههای مسلحی که خود آنها را تروریستی خواندهاند و نادیده گرفتن ارزشهایی که دههها است به آن افتخار میکنند و کشورهای بسیاری را در این چارچوب مورد تهاجم یا تحت شدیدترین تحریمها قرار دادهاند، بسیار تاملبرانگیز است
پس از سقوط بشار اسد و به قدرت رسیدن تحریرالشام در دمشق، شاهد چرخش ۱۸۰ درجهای راهبرد کشورهای غربی در قبال این سازمان که همچنان در لیست گروههای تروریستیشان قرار دارد هستیم.
ایالات متحده آمریکا بلافاصله پس از کنترل دمشق توسط محمد الجولانی اعلام کرد که خروج وی از لیست سیاه خود را فورا مورد بررسی قرار میدهد و هیاتی دیپلماتیک به ریاست «باربارا لیف» مقام ارشد وزارت خارجه این کشور به سوریه اعزام کرد. باربارا لیف پس از دیدار با مقامات سوری اعلام کرد که واشنگتن تصمیم گرفته جایزه ده میلیون دلاری برای محمد الجولانی را لغو کند.
اتحادیه اروپا نیز با پیش گرفتن رویکردی مشابه آمریکا، در تلاش برای برقراری فوری روابط دیپلماتیک با سوریه جدید است. رئیس کمیسیون اروپا اعلام داشته دیپلماتهای ما به سوریه باز خواهند گشت و تاکید کرده «گفتوگوها برای کاهش تحریمها علیه سوریه را آغاز خواهیم کرد.»
اگرچه محمد الجولانی از زمان به قدرت رسیدن در سوریه تلاش کرده راهبرد میانهای اتخاذ کند و با تغییر ظاهر و نوع پوشش خود هویت و تصویر جدیدی از تحریرالشام به دنیا معرفی کند اما بسیاری از ناظران و تحلیلگران بینالمللی تحریرالشام جدید را مانند یک هندوانه دربسته میدانند که مشخص نیست در آینده چه چیزی از آن بیرون خواهد آمد و معتقدند که نباید درباره سوریه جدید خوشبینی مفرط به خرج داد و باید جانب احتیاط را در تعامل با آن لحاظ کرد.
با این حال، تعجیل و دستپاچگی غربیها در برابر گروههای مسلحی که خود آنها را تروریستی خواندهاند و نادیده گرفتن ارزشهایی که دههها است به آن افتخار میکنند و کشورهای بسیاری را در این چارچوب مورد تهاجم یا تحت شدیدترین تحریمها قرار دادهاند، بسیار تاملبرانگیز است.
دستپاچگی عجیب آمریکا و اروپا در سوریه
رویکرد عجولانه آمریکا و اروپا در قبال حاکمان جدید سوریه بیش از هر چیز یادآور ابزاری بودن حقوق بشر در سیاست غرب و رفتار دوگانه کشورهای غربی در قبال مسائل حقوق بشری در مواجهه با بحرانهای بین المللی است. مساله سوریه بار دیگر ثابت کرد که هر جا منافع آمریکا ایجاب کند ارزشهای حقوق بشری به راحتی نادیده گرفته خواهد شد.
«جیمز جفری» فرستاده ویژه سابق آمریکا در ائتلاف غربی ضد داعش، هیات تحریرالشام را یک دارایی برای استراتژی فعلی آمریکا در سوریه خوانده و گفته این تشکیلات در بین گزینههای مختلف مرتبط با سوریه کمتر از بقیه بد هستند!
منافع رژیم صهیونیستی در سوریه نیز مولفه مهم دیگری است که آمریکا و اروپا را بر آن داشته فارغ از هرگونه ملاحظه حقوق بشری از حاکمان جدید سوریه حمایت کنند. با کنار رفتن حکومت بشار اسد و روی کار آمدن شورشیان، تلآویو با سواستفاده از هرج و مرج حاکم در سوریه، حملات گستردهای را به زیرساختهای نظامی و اقتصادی این کشور آغاز و دهها انبار مهمات و تجهیزات نظامی ارتش سوریه را منهدم کرد. علاوه بر آن ارتش رژیم صهیونیستی با عبور از منطقه حائل، مناطق بیشتری را در خاک سوریه به اشغال خود درآورده است. سکوت حاکمان جدید سوریه در قبال تحرکات رژیم صهیونیستی علیه خاک این کشور هم البته سوالات و ابهامات زیادی را به وجود آورده است.
در حالی که بخش قابل توجهی از تحریمهای اروپا و آمریکا علیه نظام اسد ماهیت حقوق بشری داشت، باید دید اظهارات برخی مقامات اروپایی مبنی بر کاهش این تحریمها در دوره حکومت جدید سوریه چه معنایی دارد و چه فرجامی خواهد یافت
از دید بسیاری، اسرائیل از سقوط بشار اسد خوشحال است چرا که یکی از تهدیدهای اصلی در کنار مرزهایش از بین رفته است. محمد الجولانی نیز در اظهارات خود قول داده که سوریه به هیچ وجه محلی برای تجاوز به اسرائیل نخواهد بود و این موضوع، هم برای اسرائیل و هم برای غرب به عنوان حامیان اصلی این رژیم گزینه مطلوب و ایدهآل است.
البته برخی از تحلیلگران هم میگویند صهیونیستها به این سادگی به تشکیلات جولانی اعتماد نخواهند کرد و حداقل مانند اروپا و آمریکا در مناسباتشان با حاکمان جدید دمشق دستپاچه نخواهند شد همچنان که وزیر امور خارجه رژیم صهیونیستی در تازهترین اظهاراتش، تحریرالشام را نه برآمده از یک فرایند دموکراتیک که دستهای تروریستی خوانده که باید برای مشخص شدن عیار این «رژیم اسلامگرا» منتظر ماند.
حال با توجه به اینکه حتی سران رژیم تحتالحمایه غرب، به راحتی حاضر به تغییر دیدگاههایشان در خصوص تشکیلات حاکم بر دمشق نیستند، آمریکا و اروپا باید به پرسشهایی متعدد پاسخ دهند که ارزشهای حقوق بشری آنها در برابر سوریه جدید کجای معادلاتشان قرار دارد یا مثلا چرا آمریکا و اروپا چنین رویکردی را در برابر طالبان در افغانستان در پیش نگرفتند؟
همچنین و در حالی که بخش قابل توجهی از تحریمهای اروپا و آمریکا علیه نظام اسد ماهیت حقوق بشری داشت، اظهارات برخی مقامات اروپایی مبنی بر کاهش این تحریمها در دوره حکومت جدید سوریه چه معنایی دارد و چه فرجامی خواهد یافت؟
در روزهایی که اقلیتهای سوریه به ویژه علویان و مسیحیان اعتراضات نسبتا شدیدی را علیه حاکمان جدید این کشور بروز میدهند، دوگانگیهای حقوق بشری غرب در قبال این کشور بیشتر به چشم میآید. ضمن اینکه رسانهها از درگیری شدید میان نیروهای کرد سوریه و گروههای مسلح وابسته به ترکیه در نواحی مانند شمال شرق حلب خبر میدهند و معلوم نیست تحولات سوریه در روزهای آتی چه سمت و سویی خواهد یافت.