در پایان این نشست، گزارش مبسوطی از مشکلات و هماهنگیهای مورد نیاز را تهیه کردم که پیگیری خواهم کرد. حضور در جمعی که در آن خیر جمعی متبلور است و آدمها از توان مالی، معنوی و داشتههای خود برای بخشش به دیگران استفاده میکنند، بر روح انسان اثر وضعی دارد و حال آدم را هم خوب میکند. وقتی میخواهید انسانی بودن یک جامعه را بسنجید، رفتار آن جامعه با بیپناهان، کودکان و سالمندان را مورد مطالعه قرار دهید. به عبارت دیگر شاخص انسانی بودن یک جامعه به میزان توجه آن به فرودستان بستگی دارد. سه حوزه امنیت، آموزش و سلامت؛ نابرابری و ناعدالتی بردار نیست. اگر کسی از امنیت کمتری نسبت به دیگران برخوردار شود بر امنیت دیگران هم اثر منفی گذاشته و با ناامن کردن جامعه، سبب رو به زوال رفتن آن میشود. لذا اصلاً امکانپذیر نیست که امنیت به شکل ناعادلانه در جامعه توزیع شود. از سوی دیگر، متأسفانه آثار نابرابری بر سلامت و آموزش فقط در کوتاه مدت نیست و چون بین نسلی است، تنها با مطالعات ژرفینگر و طولی قابل بررسی است. به عنوان مثال کودک متولد شده از مادری که در طول بارداری از تغذیه درست برخوردار نبوده، در سنین پنجاه سال به بالا، بیشترین درگیری را با بیماریهای زمینهای خواهد داشت. یا کسی که از تحصیل بازمانده است، آثار عمیقی را بر جامعه تحمیل میکند. از سوی دیگر، نابرابری در سلامت، رنجآورترین نوع نابرابری در هر جامعهای است. یکی از بزرگترین نارضایتیها از دولتها، مربوط به حوزه سلامت است. جایی که لبه ارتباط دولتها با مردم را شکل میدهد. به نظر من، این امر حتی از معیشت هم مهمتر است، هرچند آموزش، سلامت و معیشت باید در کنار هم دیده شوند، اما ریشههای عقبماندگی و ناتوانی دستیابی به معیشت در نابرابری سلامت و آموزش نهفته است. یکی از علل مهم مسائل اجتماعی ما ناشی از ضعف نظام سلامت است. مطالعات سازمان بهداشت جهانی که در سال ۲۰۰۵ درباره تعیین کنندههای اجتماعی سلامت انجام و به تازگی به روز شده است، حاکی از آن است که مهمترین متغیر تعیین کننده سلامت، فقر و نابرابری است و خود نابرابری در دریافت سلامت را از جمله عوامل مهم برشمرده است.
دولتها معمولاً در حوزه سلامت هم بر اثر سیاستگذاریهای غلط و هم فقدان تأمین مالی دچار عقبماندگی هستند. حتی در کشورهای توسعه یافته نیز این مسأله وجود دارد. بهعنوان مثال در امریکا هم نابرابری در حوزه سلامت وجود دارد تا آنجا که «Obama Care» یک موضوع مورد مناقشه در انتخابات امریکا بود. در آنجا هم از امر خیر جمعی برای ساماندهی آن استفاده میشود.
خیر جمعی دارای اثرات چندگانه است. اولین اثر روی خود فرد نیکوکار است که باعث آرامش و حال خوب وی میشود. اثر مثبت دیگر آن روی افراد، گروهها و جامعه هدف است. مثلاً در حوزه سلامت اثر مستقیم آن روی بیماران است. آثار اجتماعی خیر جمعی قابل اندازهگیری نیست. تابلوی بیمارستانی که به اسم یک خیر نامگذاری میشود، تبدیل به یک نماد میشود. نمادی که هرکس آن را میبیند داستانی از نیکوکاری و خیر در ذهنش تجسم مییابد. جوامع با داستانها و قهرمانان ذهنی زنده هستند. باید داستانهای نیکوکاری هم به خوبی روایت شوند. وقتی دولتها دچار مشکلات و ضعف مالی میشوند، وظیفه نهادهای مدنی و خیرین، شاخصتر میشود. به باور من در شرایط ایران امروز با ناترازیها و کسریهای به جامانده زیاد، یک مسیر میتواند کاهش هزینهها در کنار آموزش به مردم درباره اصلاح مصرف باشد. راه دیگر افزایش بهرهوری است. اما مسیر بعدی به ظرفیتهای اجتماعی بازمیگردد. در زمان کاهش ظرفیت دولت، استفاده از ظرفیت جامعه بیشتر ضرورت مییابد. بنابراین ضروری است نهادهای مدنی در هر حوزهای تقویت شده و ارتقا یابند. بدون بهره بردن از ظرفیت جامعه، حل مشکلات بسیار دشوار خواهد بود. یکی از برنامههای دولت چهاردهم، افزایش عمق اجتماعی دولت و ارتقای نهادهای مدنی و خیرجمعی است.
* علی ربیعی دستیار اجتماعی رئیس جمهور