به گزارش ایران اکونومیست، عملکرد کلی تیمهای فوتبال کشورمان در لیگ نخبگان و لیگ قهرمانان آسیا ۲ تا اینجای کار ناامیدکننده بوده است. در لیگ نخبگان، استقلال و پرسپولیس در ۱۰ مسابقهای که انجام دادهاند، تنها یک برد کسب کردهاند و در لیگ قهرمانان هم سپاهان هم در آستانه حذف است. در بین نمایندگان ایران، تنها تراکتور بهترین عملکرد را البته در لیگ قهرمانان ۲ داشته و صعودش را به مرحله بعد قطعی کرده است.
عملکرد غیرقابل باشگاههای کشورمان در فصل جدید باشگاهی آسیا که برخلاف دورههای پیش از همین مرحله گروهی آغاز شده، ضعف و فاصلهای که بین باشگاههای کشورمان و دیگر تیمهای آسیایی افتاده است را بیشتر از قبل نمایان کرد؛ فاصلهای که هر دوره بیشتر میشود و باشگاههای کشورمان در لیگ نخبگان، حتی دیگر نمیتوانند مقابل تیمهای درجه ۲ هم پیروزی به دست بیاورند.
جلال چراغپور، کارشناس فوتبال کشورمان در گفتوگو با ایران اکونومیست، درباره ناکامیهای ادامهدار تیمهای کشورمان در رقابتهای باشگاهی آسیا، گفت: پرداختن به سیر نزولی فوتبال و آنچه که در حال حاضر اتفاق میافتد، باید از نگاه کلان، مورد بررسی قرار بگیرد. آسیبشناسی فوتبال با یک نگاه کلان باید با در نظر گرفتن تمامی ابعاد صورت بگیرد تا به مشکل اساسی فوتبال برسیم.
وی افزود: اگر به صورت کلاننگر، آسیبشناسی با تمام ابعاد صورت نگیرد، به جایی نمیرسیم، اگر مسئولان با سلب مسئولیت و فرافکنی کنند، به صورت صورت مسکن و مقطعی اقدامی انجام بدهند، قطعا مشکل فوتبال ایران به صورت اساسی حل نمیشود و همین سیر نزولی ادامه پیدا خواهد کرد. نتایج تیمهای کشورمان دیگر قابل پوشاندن نیست و باید برای حل این مشکل و افتی که فوتبال ایران را در برگرفته است، باید با واقعیتهایی که فوتبال ما را به اینجا رسانده است، روبرو شد و برای حل آن چارهاندیشی کرد.
کارشناس فوتبال کشورمان با بیان اینکه مجموعهای از عناصر تاثیرگذار در یک نگاه کلان، فوتبال ما را به اینجا رسانده است، گفت: میخواهم این بخش صحبتهایم را با یک مثال شروع کنم، چند وقت پیش عکس یکی از مربیان تیم ملی که برای تماشای بازیهای باشگاهی به ورزشگاه رفته بود، در حال خواب منتشر شد. چرا این مربی تیم ملی خوابیده بود؟ معتقدم او با این استدلال که چیزی در داخل زمین و مسابقه مذکور برای دیده شدن وجود ندارد و به همین خاطر ترجیح داده بود، بخوابد!
چراغپور، تصریح کرد: اولین مشکل این است که در فوتبال ایران دانش بازی کردن وجود ندارد. این مسئله به سطح تحصیلات برنمیگردد و منظور این است که بازیکنان سواد بازی ندارند. به عنوان مثال برای یک استپ یا زدن یک شوت، بازیکن هنوز موقعیتی که در آن است را نمیتواند آنالیز کند. او بدون توجه به اینکه بهترین حرکت در یک موقعیت چه میتواند باشد، اقدام به شوتزنی میکند، بدون اینکه بسنجد این ضربه چه سرنوشتی خواهد داشت. در نظر نگرفتن موقعیت و اقدامی که با توجه به شرایط با استفاده از تکنیک و تاکتیک باید صورت بگیرد، احتیاج به دانش فوتبال دارد، به اینکه بازیکن سواد آن را داشته باشد که در آن لحظه بهترین تصمیم را بگیرد. به بازیکنان ما این سواد و دانش که در یک موقعیت بهترین تصمیم را بگیرند، یاد داده نمیشود.
کارشناس فوتبال کشورمان تصریح کرد: در مرحله بعد اگر بخواهیم عمیقتر مشکل فوتبال را بررسی کنیم باید به آکادمیها و فوتبال پایه نگاهی بیندازیم. جایی که این دانش و سواد فوتبال باید به بازیکن یاد داده شود اما آکادمیهای فوتبال ما دانش فوتبال ندارند. بخواهیم عمیقتر بررسی کنیم به مربیان آکادمی میرسیم، مربیانی که بدون اینکه دوره مربیگری رده پایه را سپری کرده باشند، کارت مربیگری میگیرند. مربیانی که مربیگری را به صورت تخصصی در رده پایه نگذارندهاند و به صورت تجربی، نکاتی را که یاد گرفتهاند به بازیکنان منتقل میکنند.
چراغپور با اشاره به اینکه آخرین دوره آموزش مربیان پایه در سال ۱۹۹۵ با حضور دتمار کرامر در ایران برگزار شد، ادامه داد: از ۲۹ سال پیش تا امروز دوره مربیگری پایه که یک کار تخصصی است، در کشورمان برگزار نشده و مربیان با پشت سرگذاشتن دورههای D، C و B در آکادمیها بچهها را تمرین میدهند. در حالی که آموزههایی که این مربیان یاد گرفتهاند مربوط به فوتبال سطح بزرگسالان است و آموزش بازیکنان رده نونهال و نوجوان، دانش و تخصص خاص خودش را میطلبد.
وی یادآور شد: وقتی به این مربی در کلاسهای مربیگری، چیزی درباره فوتبال پایه نمیگویند، او چطور چیزی برای یاد دادن به بچههای ردههای پایه داشته باشد. این نداشتن دانش و این نداشتن تخصص شرایطی را رقم میزند که بازیکن جوان فوتبال ما که در یکی از آکادمیهای بزرگ رشد کرده است، وقتی در ترکیب تیم ملی قرار میگیرد، هنوز فهم ابتدایی فوتبال را ندارد. در طرف مقابل شما نگاه کنید بازیکنانی که در آکادمیهای بزرگ مانند بارسا آموزش میبینند و بالا میآیند در همان سنین نوجوانی با توجه به دانش و سوادی که برای بازی کردن به آنها منتقل شده، پروفسور فوتبال هستند. نمونه آن لمین یامال است که میبینید با چه پختگی و تکاملی در ترکیب بارسلونا و تیم ملی اسپانیا بازی میکند.
کارشناس فوتبال کشورمان زنجیره بعدی این ناکامی را مدرسان فوتبال دانست و گفت: مربیان در کلاس درس مدرسانی حاضر میشوند که تخصص و آموزشی برای فوتبال پایه را یاد نگرفتهاند که بخواهند در دورههای مربیگری به مربیان انتقال بدهند.
چراغپور با بیان اینکه در چنین شرایطی اتاق فکر فوتبال، استفاده از بازیکن خارجی را برای بالا بردن سطح فوتبال باشگاهی تجویز میکند، ادامه داد: در اتاق فکر فوتبال میگویند اگر بخواهیم از رده پایه شروع کنیم، ۱۰ سال طول میکشد و عنوان میشود که بازیکن خارجی وارد فوتبال ما شود. با توجه به نداشتن بنیه مالی، باشگاههای ما توان تیمهای عربستانی را برای جذب بازیکنانی مانند رونالدو را ندارند و برای همین باشگاههای ایران میشود میدانی برای جولان دادن بازیکنان خارجی مصدوم و بازیکنانی که با دلالی و در سالهای آخر فوتبالشان راهی ایران میشوند؛ فوتبالیستهایی بیرون ماندهای که توسط ایجنتها وارد باشگاهها میشوند و در عمل اکثر این بازیکنان به جز عدهای محدود، چیزی برای اضافه کردن به فوتبال کشورمان ندارند.
وی در ادامه به اشاره به سطح مربیان داخلی به عنوان دیگر معضل فوتبال، اظهار داشت: صحبت میشود که مربیان داخلی با هم فرق دارند و گروهی از مربیها هستند که در یک سیستم چرخشی در حال جابجایی بین تیمها هستند و تصور میشود که با این جابجایی میتوانند عملکرد بهتری را نشان بدهند. این در حالی است که این مربیان در همین سیستمی آموزش دیدهاند که بیش از ۲ دهه است که کتابها و درسهایی که به آنها در دورههای مربیگری داده میشود، ثابت است و به روز نشده است. این مربیان از لحاظ دانش فوتبال با هم تفاوتی ندارند.
چراغپور افزود: در چنین شرایطی اتاق فکر فوتبال، آوردن مربی خارجی را تجویز میکند. این در حالی است که مربیان خارجی بزرگ که میتوانند به فوتبال ما تکانی بدهند تا وقتی بازار کار داشته باشند، سمت ایران هم نمیآیند. مربیانی هم که به ایران میآیند وقتی با مشکلاتی که اشاره کردم فوتبال ما گرفتار آن است، روبرو میشوند در تصمیمشان تجدیدنظر میکنند یا بعد از ۲، ۳ سال با حضور در کشورمان و کار کردن با این شرایط و امکانات، ایرانیزه میشوند.
وی در این باره دراگان اسکوچیچ را مثال زد و یادآور شد: اسکوچیچ چند باشگاه ایرانی را تجربه کرد و به تیم ملی رسید و حالا هم سرمربی تراکتور است و تیم او در جام حذفی با وجود بازیکنان اسم و رسمداری که دارد، برابر گلگهر میبازد و همین مرحله اول حذف میشود. مربیان دیگری مانند کارلوس کیروش و برانکو ایوانکوویچ هم در تیم ملی حضور داشتند اما دستاوردشان چه بود؟ آیا توانستند تیم ملی را در جامجهانی یک مرحله بالاتر ببرند؟
چراغپور با بازگشت به ابتدای صحبتهایش، اشکال اصلی فوتبال ایران که دچار نزول شده است، نداشتن دانش فوتبال دانست و تاکید کرد: باید یک بنا و ساختاری جدید در فوتبال ایران تعریف شود که الفبای فوتبال از ابتدا آموزش بدهد. باید با برگزاری دورههای مربیگری بهروز و تجدیدنظر در محتواها، مربیانی برای آکادمیها آموزش داد که دانش فوتبال را دارا باشند و از پایه دوباره استارت بزنیم.
کارشناس فوتبال کشورمان ادامه داد: وقتی چند هزار نفر به عنوان نمونه از ۱۴ سالگی از سطح پایه زیر نظر مربیانی که آگاه و مسلح به دانش فوتبال و کار با تیمهای پایه هستند، آموزش ببینند، بعد از ۶ سال فوتبال ایران یک پشتوانه قوی خواهد داشت، پشتوانهای که الان از داشتن آن محرومیم و با بازنشستهشدن خیلی از بازیکنان فعلی تیم ملی، بازیکنی در سطح آنها نداریم.
چراغپور البته لازمه چنین برنامهریزی و شروع از سر خط را برای ساختن دوباره فوتبال، حضور مدیرانی عنوان کرد که نه ۱۰۰ درصد، بلکه تنها ۲۰ درصد دغدغه آینده فوتبال را داشته باشند. آن وقت است که به گفته او میشود از وضعیت نزولی که فوتبال باشگاهی ایران روبرو است، جدا شد و به سمتی رفت که دیگر مانند امروز نمایندگان کشورمان عاجز از شکست تیمهای درجه ۲ آسیایی نباشند.