به گزارش ایران اکونومیست، حسن بهشتیپور تحلیلگر روابط بینالملل در گفتوگو با خبرنگار نورنیوز در ارزیابی دلایل و تبعات صدور قطعنامه شورای حکام علیه ایران گفت: بهانه اروپاییها که بر اساس آن قطعنامه صادر کردند؛ این بود که تهران هنوز به سه سوال آژانس پاسخ نداده و این در حالی است که جمهوری اسلامی درباره این ابهامات بارها توضیح داده اما آژانس این پاسخها را قانع کننده نمیداند.
وی افزود: توافق مهم بین ایران و رافائل گروسی فرصت خوبی برای حل و فصل مناقشات بود اما به نظر میرسد اروپاییها پس از این ادعا که ایران در جنگ اوکراین موشک در اختیار روسیه قرار داده است، در روابط خود با تهران تجدیدنظر کردهاند. اروپا جنگ اوکراین را تهدیدی علیه امنیت ملی خود میداند و موضوع فنی میان ایران و آژانس هم بهانهجویی است. دلیل اصلی روابط خصمانه این اتحادیه با ایران ادعای تحویل موشک از سوی تهران به مسکو است.
این کارشناس مسائل اروپا، درگیری نظامی میان ایران و اسرائیل را از دیگر دلایل افزایش تنش در روابط ایران و اروپا دانست و گفت: پس از ورود ایران و اسرائیل به فاز نظامی و درگیری مستقیم، لابی اسرائیل در آلمان، فرانسه و انگلیس که بسیار هم زیاد و قوی است، موجب افزایش فشارها بر این کشورها شد تا آنها ایران را تحت فشار قرار دهند.
بهشتیپور در ادامه با اشاره پایان دوره ۱۰ ساله برجام در سال ۱۴۰۴ و خروج پرونده ایران از دستور کار شورای امنیت سازمان ملل، دیگر دلیل تنش اروپا با ایران را پیشگیری از چنین اتفاق مهمی دانست.
وی با اشاره به اینکه این قطعنامهها صادر شده نوعی پروندهسازی علیه ایران است؛ گفت: پس از برجام چهار قطعنامه از سوی شورای حکام علیه فعالیتهای هستهای ایران صادر شده است که برگ به برگ آن مهم است و گرچه اثر عینی، کمی دارد اما اثر حقوقی آن بالاست و با این نوع پروندهسازیها زمینه برای بهانهتراشی و ارجاع پرونده به شورای امنیت فراهم میشود تا قبل از مهرماه۱۴۰۴ مکانیزم ماشه را فعال کنند.
تحلیلگر مسائل بینالملل با تاکید بر اینکه فعالسازی مکانیسم ماشه ترتیباتی دارد که بین چهار تا ۶ ماه طول خواهد کشید، توضیح داد: در هر صورت نقشه اروپاییها این است که همکاریهای ایران با آژانس را ناکافی جلوه دهند.
بهشتیپور در پاسخ به پرسشی درباره رویکرد ایران در مدت زمان باقی مانده تا نشست آتی شورای حکام هم گفت: صرف اقدامات دیپلماتیک در شرایط فعلی جوابگو نیست و روابط ایران و اروپا خرابتر از هر زمان دیگری شده و در چندسال گذشته این روابط هیچگاه به بدی و تنش امروز نبوده است. بنابراین در این شرایط مذاکرات بسیار دشوار اما شدنی است چون دیپلماسی و مذاکرات هیچوقت به بنبست نمیرسد و میتوان به شرط تغییر رویکردها هزار راه نرفته را تجربه کرد.
وی با تاکید بر اینکه در این زمینه باید چند کار در دستور قرار گیرد؛ گفت: در مرحله نخست دولت باید اصلاحات اقتصادی را که دولتهای قبلی وعده داده بودند و متاسفانه انجام نشد، انجام دهد تا این اصلاحات منجر به کاهش ضربهپذیری اقتصاد ایران در اثر تحریمها شود. طرف مقابل ایران را رصد میکند و اگر اقتصاد کشور به گونهای تقویت شود که ضربهپذیری کاهش یابد قطعا با دست بازتری میتوانیم مذاکره کنیم.
بهشتیپور انجام اصلاحات اقتصادی را ضرورتی دانست که اجرای آن مستلزم حمایت گسترده از برنامههای دولت و شکلگیری وفاق ملی به معنای واقعی است.
وی تصریح کرد: این وفاق باید هماهنگ و در راستای منافع ملی ایران، پایان دادن به تحریمها و اصلاحات اقتصادی قرار گیرد.
کارشناس روابط بینالملل ادامه داد: اقدام دیگر افزایش توان هستهای است که خوشبختانه پس از صدور قطعنامه از سوی مسئولان ایرانی آغاز شده، اقدامات این دست ایران را برای داشتن ابزارهای لازم به منظور چانهزنی در میز مذاکرات باز میکندو افزایش توان هستهای به موازات توان اقتصادی از اقدامات ضروری است.
بهشتیپور گام سوم را تقویت توان اقناع مردم دانست و توضیح داد: در بعد سوم باید توان رسانهای دولت به منظور اقناع افکار عمومی در سیاستهای اتخاذی کشور افزایش یابد، دولت به طور عام و وزارت خارجه، شورای عالی امنیت ملی به طور خاص نیازمند افزایش توان رسانهای و تبلیغاتی خود هستند.
وی افزود: بررسی افکار عمومی نشان میدهد که ضرورتهای این سیاستها به صورت درست و اصولی تبیین نشده و مردم درباره دلایل آن توجیه نیستند. اساتید و نخبگانی هم که به زبانهای خارجی مسلط هستند باید برای توضیح و تبیین سیاستهای ایران برای افکار عمومی جهانی آماده و توجیه شوند.
کارشناس مسائل اروپا و آمریکا با تاکید بر اینکه مشکل اصلی ایران با طرف آمریکایی است، گفت: اروپا در حال حاضر و با شرایط به وجود آمده سر میز مذاکره حاضر نخواهند شد مگر آنکه ما طرح مشخص و مدونی برای مذاکره با طرف آمریکایی داشته باشیم.
بهشتیپور افزود: دولت فعلی آمریکا در حال انتقال است و ایران باید دستور کار مشخصی برای مذاکرات را تدوین کند که همه جناحها و گروههای داخلی هم از آن حمایت کنند تا گفتوگوی مستقیم با قدرت و قوت پیگیری شود. این مذاکره مستقیم با آمریکا طرف اروپایی را هم پای میز مذاکره خواهد آورد.