نظرسنجیهای انتخاباتی در آمریکا به ابزاری مؤثر برای درک دقیق نگرشها و تصمیمات مردم تبدیل شدهاند. این مطالعات نهتنها پیش از انتخابات، بلکه پس از رأیگیری نیز ادامه مییابند و از افراد درباره دلایل انتخابهایشان سوال میشود. چنین رویکردی، تصویر جامعی از اولویتها، دغدغهها، و شکافهای اجتماعی و فرهنگی ارائه میدهد. در ایران نیز بهرهگیری از این روشها میتواند راهی برای درک بهتر جامعه و تصمیمگیریهای دقیقتر باشد. امری که متاسفانه در ایام انتخابات به کشاکشهای جناحی مبدل شده و لزوم مطالعه عمیق این مساله را با موانع جدی روبرو کرده است. با توجه به نقش حیاتی نظرسنجیها در بررسی رفتار رأیدهی، با نگاهی به دادههای استخراجشده از نظرسنجی پس از رایدهی (Exit Poll) توسط شبکههای خبری سی ان ان و انبیسی نیوز به اطلاعاتی ارزشمند درباره نحوه تصمیمگیری رأیدهندگان ارائه میدهد.
افزایش تمایل نسل جوان به ترامپ نسبت به انتخابات ۲۰۱۶
با مطالعه آرای گروههای سنی مختلف، طبقه سنی ۱۸ تا ۲۹ ساله به نامزد دموکراتها یعنی کامالا هریس اقبال بیشتری داشتند. فاصله میان دونالد ترامپ و کامالا هریس در این گروه سنی نزدیک به ۱۰ درصد بود. اما این فاصله در طبقات سنی بالاتر کاهش مییابد. ترامپ تنها در گروه سنی ۴۵ تا ۶۴ سالهها ۱۰ درصد بیشتر از هریس رای جذب کرد.
با وجود آنکه نسل جوان بیشتر به هریس اقبال داشتهاند، مطالعه روند رایدهی گروههای سنی به ترامپ از انتخابات ۲۰۱۶ تا امروز نتیجه جالب توجه دیگری را نشان میدهد. دموکراتها بخشی از حمایت خود را در میان رأیدهندگان جوان، گروهی که معمولاً به طور گسترده از آنها حمایت میکنند، از دست دادهاند. این کاهش نسبت به سال ۲۰۲۰ و زمانی که بایدن رئیس جمهور شد ۱۴ درصد کاهش یافته است و ترامپ افزایش حدود ۷ درصدی داشته است. با این حال، هریس توانست در میان رأیدهندگان مسنتر (۶۵ سال به بالا)، که به طور سنتی گرایش به جمهوریخواهان دارند، به موفقیتهایی دست یابد. این تغییر، تضادی معنادار در الگوی معمول رأیدهی را نشان میدهد.
این مساله بهوضوح نشاندهنده دگرگونیهای اجتماعی و شکافهای عمیق نسلی و ایدئولوژیک در این کشور است. کاهش حمایت جوانان از دموکراتها، علیرغم اینکه همچنان از این حزب حمایت میکنند، میتواند بیانگر سرخوردگی از وعدههای تحققنیافته یا ناکامی در ایجاد تغییرات ملموس دولت بایدن باشد. از سوی دیگر، جلب آرای بیشتر از میان رأیدهندگان مسنتر توسط هریس، که بهطور سنتی گرایش به جمهوریخواهان دارند، میتواند نتیجه نگرانیهای اقتصادی، سیاستهای سلامت یا تغییر اولویتهای این گروه سنی باشد. این روند، اگرچه فرصتهایی برای دموکراتها ایجاد کرده، نشاندهنده یک چالش جدی برای آنها در حفظ و تقویت پایگاه جوانتر خود است؛ گروهی که در تحولات اجتماعی و فرهنگی آمریکا نقشی کلیدی ایفا میکنند.
شکاف نژادی و آموزشی و رفتارِ رایدهی
نقش جنسیت در انتخابات ۲۰۲۴ آمریکا بهوضوح قابل مشاهده بود. باوجود رای بیشتر زنان ۱۸ تا ۲۴ ساله به هریس نسبت به ترامپ (۱۴ درصد)، اما برتری هریس در این گروه سنی نسبت به بایدن و کلینتون فراتر نرفته و سیاستهای او درباره حقوق زنان و مخصوصا مساله چالشی سقط جنین نتوانست سبد رای هریس را نسبت به مردانی که به شکل قابل توجهتری به ترامپ رای دادهاند تغییر دهد.
از سویی دیگر شکاف نژادی توانست اختلاف قابل توجهی را در میان این دو نامزد ایجاد کند. سفیدپوستان ۵۷ درصد به ترامپ رای داده و غیرسفیدپوستان (سیاهان، لاتینتبارها، آسیاییها، سرخپوستان) تنها ۳۳ درصد اعلام کردهاند که به ترامپ رای دادهاند. این میزان نسبت به انتخابات ۲۰۱۶ برای ترامپ کاهش قابل توجهی داشت.
سیاهپوستان، بهویژه زنان، حمایت گستردهای از هریس نشان دادند.۹۱ درصد از زنان سیاهپوست و ۷۷ درصد از مردان سیاهپوست به او رأی دادند. این در حالی است که لاتینتبارها، سفیدپوستان، و سرخپوستان تمایل بیشتری به دونالد ترامپ داشتند. براساس نظرسنجی سی ان ان لاتینتباران به خصوص مردان لاتین از سال ۲۰۱۶ به ترامپ متمایل شدند و در حالیکه در سال ۲۰۲۰ بایدن توانست رای آنها را به دست آورد ترامپ در این دوره توانست رای آنها را از آنِ خود کند.
در مجموع هریس، با وجود جایگاه تاریخی خود بهعنوان یک نامزد ترکیبی از میراث آفریقایی و هندی-آمریکایی، نتوانست حمایت کامل جامعه سیاهپوست را حفظ کند. وابستگی این گروه به حزب دموکرات کاهش یافته و درصد سیاهپوستانی که خود را دموکرات میدانند، براساس نظرسنجی گالوپ از ۷۷ درصد در سال ۲۰۲۰ به ۶۶ درصد رسیده است. در مقابل، ترامپ توانست حمایت بیسابقهای از این گروه به دست آورد و سهم آرای او در میان سیاهپوستان و در نظرسنجی پس از رایدهی آسوشیتدپرس به ۲۰ درصد افزایش یافت. عددی که در سال ۲۰۲۰، ۱۳ درصد و در سال ۲۰۱۶ تنها ۸ درصد بود.
اما مساله تنها در نژاد خلاصه نشد و تحصیلات نیز نقش مهمی در این انتخابات داشت. الگوهای رأیدهی نشان میدهد، افرادی که تحصیلات پایینتری داشتند، تمایل بیشتری به ترامپ نشان دادند. در مقابل، افراد با تحصیلات عالیتر، بهویژه فارغالتحصیلان دانشگاهی، حمایت بیشتری از هریس داشتند. این شکاف بازتابی از تفاوت در نگرشها و اولویتهای اجتماعی و فرهنگی میان گروههای تحصیلکرده و کمتر تحصیلکرده است.
به نظر میرسد شکاف آموزشی بین مردم آمریکا به صورت جدیتری در رفتار رایدهی آنان در حال اثرگذاری است. رأیدهندگان سفیدپوست بدون تحصیلات دانشگاهی از دیرباز ستون اصلی حمایت از ترامپ بودهاند و این روند از سال ۲۰۱۶ تا انتخابات اخیر ادامه داشته است. اما در رفتار رأیدهندگان سفیدپوست تحصیلکرده این وضعیت تغییر کرده است. در حالی که این دسته در سال ۲۰۱۶ به شدت از ترامپ حمایت میکردند، در سال ۲۰۲۴ هریس توانست توجه آنها را جلب کند. این تغییر شامل هر دو گروه مردان و زنان بود. هریس توانست زنان سفیدپوست دارای مدرک دانشگاهی را با اختلافی حدود ۱۵ درصدی نسبت به ترامپ جذب کند که نسبت به بایدن و کلینتون پیشرفت محسوسی (حدود ۹ درصد) به شمار میآید. با این حال، حمایت هریس در میان رأیدهندگان رنگینپوست با هر سطح تحصیلی کاهش یافته است.
بر این اساس در انتخابات ۲۰۲۴ آمریکا، شکافهای نژادی، جنسیتی، و تحصیلی بهوضوح رفتار رأیدهی را تحت تأثیر قرار دادهاند، اما در نهایت ترکیب پیچیده این عوامل نتوانست یک تغییر بنیادین در پویایی رأیدهندگان ایجاد کند و الگوهای دیرینه همچنان نقشی تعیینکننده ایفا کردند.
شهر و روستا؛ شکاف جغرافیایی و اقتصادی
محل سکونت نیز در رفتار رأیدهی مردم آمریکا به صورت قابل توجهی تاثیر داشته است. ۶۴ درصد از روستاییان به ترامپ رأی دادند، که نشاندهنده ارتباط قوی پیامهای اقتصادی او با دغدغههای این مناطق است. این مساله البته در حالی است که ترامپ در سال ۲۰۲۰ نسبت به انتخابات ۲۰۱۶ نزدیک به ۱۵ درصد کاهش یافت. سال ۲۰۲۴ مجددا توانست به قدرت خود بازگردد. در مقابل، ۵۹ درصد از ساکنان شهرها هریس را انتخاب کردند که بازتابدهنده حمایت از سیاستهای او در حوزههایی نظیر تغییرات اقلیمی است. شهرهای حومهای به صورت مساوی بین این دو تقسیم شدند.
ارتباط میان روستا و شهرنشینی با اقتصاد نیز به وضوح در رفتار رأیدهی مردم آمریکا نمایان است. روستاییان که اغلب با مشکلاتی نظیر بیکاری، کاهش فرصتهای اقتصادی و نبود زیرساختهای کافی روبهرو هستند، پیامهای اقتصادی ترامپ را نزدیک به نیازهای خود میبینند و همین امر موجب شده تا ۶۴ درصد از آنها به او رأی دهند. از سوی دیگر، ساکنان شهرها، که بیشتر درگیر مسائل کلان اقتصادی؛ نظیر تغییرات اقلیمی و مساله چالشی سقط جنین هستند، تمایل بیشتری به حمایت از دموکراتها و هریس نشان دادهاند. این تفاوتها نشان میدهد روستا و شهر، نه تنها از نظر جغرافیایی، بلکه از منظر اولویتهای اقتصادی نیز در دو قطب متفاوت قرار دارند و همین شکاف، نقش تعیینکنندهای در جهتدهی به نتایج انتخابات آمریکا دارد.
دادههای نظرسنجیهای انبیسی نشان میدهد:۳۳ درصد از رأیدهندگان معتقد بودند شرایط اقتصادی ضعیف است و ۸۷ درصد از این افراد به ترامپ رأی دادند. از سوی دیگر ۴۶ درصد از مردم احساس میکردند وضعیت اقتصادی آنها نسبت به چهار سال قبل بدتر شده است که این گروه نیز عمدتاً به ترامپ رأی دادند. این آمارها نشان میدهد ترامپ توانسته است تصویری قوی از خود به عنوان یک رهبر اقتصادی بسازد و حمایت بسیاری از کسانی را که از وضعیت موجود ناراضی هستند جلب کند.
سیاست خارجی و تأثیر مذهب بر رفتار رأیدهی
دیدگاه مردم درباره سیاست خارجی آمریکا، بهویژه در قبال اسرائیل، تأثیر قابلتوجهی در تصمیمگیری مردم داشت: کسانی که باور داشتند حمایتهای آمریکا از اسرائیل بیش از حد بوده است، عمدتاً به هریس رأی دادند. در مقابل،۸۰ درصد از کسانی که معتقد بودند این حمایتها کافی نبوده است، ترامپ را انتخاب کردند. این تفاوتها نشاندهنده موفقیت ترامپ در جلب حمایت گروههایی با نگرشهای قویتر به امنیت اسرائیل است.
مذهب افراد نیز این تفاوت میان هریس و ترامپ را چشمگیرتر کرده است. ۷۸ درصد از یهودیان به هریس رأی داده و در مقابل، ۶۳ درصد از پروتستانهای مسیحی به ترامپ گرایش داشتند. این تفاوتها بر پایه اختلاف در ارزشهای مذهبی لیبرال و محافظهکارانه قابل تحلیل است. کاهش میزان رای مسلمانان نیز به دلیل حمایتهای بیسابقه بایدن از کشتار مردم فلسطین توسط بایدن در عدم حمایت مسلمانان از هریس نیز قابل توجه بوده است. آرای ترامپ در میشیگان به عنوان یکی از پایگاههای اصلی مسلمانان را باید در این راستا تحلیل کرد.
انتخابات ۲۰۲۴ آمریکا درس مهمی برای ایران دارد: اهمیت مطالعه رفتار رأیدهندگان. متأسفانه در ایران نظرسنجیهای علمی در حوزه سیاسی و اجتماعی همچنان کمرنگ است. در حالی که چنین مطالعاتی میتوانند ابزاری قدرتمند برای درک نیازها و دغدغههای مردم باشند و سیاستگذاران را در اتخاذ تصمیمات بهتر یاری دهند.
تقویت این حوزه در ایران میتواند مسیر شفافتری برای شناخت رفتارهای اجتماعی و سیاسی ایجاد کند و به تصمیمگیریهای آیندهمحور کمک کند. این مساله در بررسی جامعه آمریکایی به خوبی خود را نشان میدهد. وجود زیرساختهای تحلیلی و تولید دادههای طولی نشاندهنده مسائل عمیقتر در جامعه آمریکایی از جمله شکافهای اجتماعی، اقتصادی و نژادی و نقش هرکدام در انتخاب نامزدهای انتخاباتی است.