نمیدانيم در هفتههایی که در پیشرو است چقدر از اعضای تیم ملی کشتی فرنگی خواهیم شنید که بهترین نتیجه را در این دوره از این بازیها با کسب سه مدال طلا به دست آوردند يا بر سر محمد بنا مربی این تیم که این آخرین حضور ورزشیاش بود چه خواهد آمد یا سوسن حاجی پور و آرزو حکیمی مقدم که نماینده زنان ایرانی در تکواندو و قایقرانی بودند چکار خواهند کرد؟ امید است فردا شرمنده احسان حدادی نباشیم که اولین مدال المپیک ایران را در پرتاب دیسک کسب کرد.
برای بسیاری از ورزشکاران شرکتکننده در المپیک، مستقل از ملیت آنها، روزهای بعد از بازیها روزهای بازگشت به زندگی روزمره و چالشهای آن خواهد بود. تنها معدودی از آنها که ستاره رسانهای شدهاند، میتوانند با اطمینان به توانایی مالی خود با آینده مواجه شوند. بسیاری باید به شغلهای عادی و ورزشگاههایشان برگردند. حتی ورزشکاران آمریکایی که نمایندگان بزرگترین اقتصاد دنیا هستند از طرف کمیته المپیک این کشور برای اخذ هر مدال طلا تنها 25 هزار دلار پاداش میگیرند.
پاداش برندگان مدالهای نقره و برنز از این مبلغ کمتر و به ترتیب 15هزار و 10 هزار دلار است. برای ورزشکاری مانند لاشیندا دموس، سریعترین دونده زن 400 متر جهان که دو فرزند دارد این مبلغ قابل توجهی نیست. خوشبختانه او نماد تبلیغاتی یک شرکت لبنیاتی، چوبانی، است که تولیدکننده ماست یونانی در آمریکا است.
درآمد واقعی ورزشکاران و مدالآوران بازیهای المپیک در اکثر کشورهای جهان نه از طریق جوایز و نه از طریق کمکهای دولتی، بلکه از طریق فعالیتهای بازرگانی و شرکت در کارهای تبلیغاتی تامین میشود. حتی همه هم در این امر موفق نیستند. معدود کسانی هستند که مانند کوبی برایان ورزشکار حرفهای هستند و سالی 23 میلیون دلار از بازی در باشگاه لیکرز لسآنجلس درآمد دارند یا مانند شوان وایت بیش از یک میلیون دلار در سال از آگهیهای تبلیغاتی نصیبشان میشود. میزان درآمدی که یک ورزشکار المپیک میتواند از طریق فعالیتهای تبلیغاتی و پشتیبانی شرکتهای تجاری کسب کند، تابع موفقیت او در میدان مسابقه است. جایی که برندگان مدال طلا میتوانند به قراردادهای میلیون دلاری امیدوار باشند، برندگان مدالهای نقره و برنز باید خوشحال باشند اگر قراردادی نصیبشان بشود.
در این شکی نیست، چیزهایی هستند که آنها را نمیتوان با پول اندازه گرفت؛ از آن جمله عزت نفس و حرمت انسانها. ورزشکاران ایرانی هم از این قاعده مستثنی نیستند، به ویژه کسانی که با حضور در رقابتهای المپیک نماینده کشور ما بودند. ایشان تنها با حضور خود الهامبخش جوانان ایرانی شدهاند. هدف این یادداشت این نیست که به مسوولان یادآوری کند تا از این ورزشکاران حمایت کنند و آنها را فراموش نکنند، بلکه هدف این یادداشت یادآوری این نکته است که مسوولان نباید با بخشنامههای متناقض مانع از درآمدزایی و فعالیت بازرگانی این افراد بشوند. در سالهای گذشته حضور هنرمندان و ورزشکاران ایرانی در آگهیهای تبلیغاتی بارها منع شده است و کمتر کسی به هزینه واقعی حذف نمادهای تلاش و فرهنگ ایرانی از فرهنگ تبلیغاتی و بازرگانی کشور اندیشیده است یا حتی درباره آن صحبت کرده است. الان به یمن موفقیت و پیروزی ورزشکاران ایرانی در بازیهای المپیک وقت تجدید نظر در نگرشی است که ورزشکار را تنها یک حقوق بگیر دولتی میداند. ورزشکاران ایرانی میتوانند پهلوانان عرصه اقتصاد باشند و لازم نیست در این عرصه هم از ناداوریها رنج ببرند. وقت آن است که نهاد مسوول که در اینجا میتواند مجلس محترم شورای اسلامی باشد، با تصویب قانونی به این مداخلات دولتی در فعالیتهای اقتصادی ورزشکاران ایرانی خاتمه دهد و با تعریف چارچوب معین و مبتنی بر واقعیات جامعه به آنها این اجازه را بدهد که از پتانسیل بازرگانی خود بهره ببرند.