به گزارش صبح پنجشنبه ایران اکونومیست، گئورگی ایوانف از مربیان خارجی و تاثیرگذار در ورزش ایران به شمار میرود. اگر فوتبال ایران با کارلوس کیروش و والیبال با خولیو ولاسکو شکوفا شد چند دهه پیش از حضور این ۲ مربی، وزنهبرداری با مردی بلغاری به سطح اول جهان و المپیک بازگشت و حتی پولادمردان ایران در برخی از دستهها به پادشاه بلامنازع فولاد سرد تبدیل شدند.
اما این تحول چگونه رخ داد و چه کسانی بانی انقلاب در این ورزش المپیکی بودند؟
برای پاسخ به این پرسش لازم است تقومی تاریخ ورزش ایران را به دههها پیش برگردانیم؛ جایی که از سال ۱۳۷۳ علی مرادی یکی از قهرمان وزنهبرداری ایران ریاست فدراسیون را بر عهده گرفت تا دوره جدیدی از توسعه این رشته در کشور آغاز شود؛ دورهای که همزمان با دهه سازندگی کشور بود و مرادی با استخدام یکی از بزرگترین مربیان جهان المپیک ۲۰۰۰ سیدنی را هدف قرار داد و این آوردگاه به مکانی برای قدرتنمایی ستارگان وزنهبرداری ایران تبدیل شد.
اما ایوانف چرا و چگونه به ایران آمد و چه تاثیری در نوسازی وزنهبرداری کشورمان داشت؟ مرادی که پیش از سجاد انوشیروانی، رئیس کنونی فدراسیون وزنهبرداری، هدایت این فدراسیون را برعهده داشت، در گفتوگو با ایران اکونومیست به این سوالات پاسخ میدهد.
چند روز پیش گئورگی ایوانف، یکی از مربیان بزرگ وزنهبرداری جهان درگذشت.
- از شنیدن این خبر بسیار متاسف شدم. وزنهبرداری جهان یکی از مشهورترین مربیان و قهرمانان خود را از دست داد.
یکی از شاهکارهای مرادی استخدام این مربی در ورزش ایران بود. چه شد که ایوانف به ایران آمد؟
زمانی که سال ۱۳۷۳ به ریاست فدراسیون رسیدم، وزنهبرداری ایران شرایط خوبی نداشت و با توجه به مشکلات آن زمان، حتی قهرمانان ما از لحاظ رکوردی ۵۰ کیلوگرم با حریفان فاصله داشتند. در ابتدای ورودم تصمیم گرفتم یک دوره نوسازی را در این رشته شروع کنم لذا اولویتم استخدام یکی از تئورسینهای بزرگ جهانی این رشته بود. ۲ نفر را مد نظر داشتم. یکی ایوان آباجیف، نفر اول جهان بود که نتوانستیم او را برای حضور در ایران متقاعد کنیم.
ایوانف در آن زمان کجا فعالیت داشت؟
ایوانف دستیار ایوان آباجیف بود و به عنوان نفر دوم جهان شناخته میشد. لذا سراغ او رفتم و با توجه به هماهنگی که بین سازمان تربیت بدنی و کمیته ملی المپیک وجود داشت، این مربی را متقاعد به حضور در ایران کردم. مرد کمتوقعی بود و با توجه به نام و نشانی که داشت قراردادش زیاد نبود. به ایران آمد و انقلابی را در این رشته ایجاد کرد.
با توجه به شرایط آن سالها، ایوانف چگونه متقاعد به حضور در ایران شد؟
ایوانف مرد متواضعی بود و اصلا مشکلی برای آمدن نداشت. او به خوبی از ژن قوی وزنهبرداری ایران باخبر بود چون ما در دهههای پیشین، مدالهای جهانی و المپیک را کسب کرده بودیم. همچنین شناخت خوبی از من به عنوان یک وزنهبردار داشت. این عوامل موجب شد تا او بدون توجه به شرایط و امکانات کشور به ایران بیاید و در حدود یک دهه نیز در ایران ماند و توانست وزنهبرداری نوین را پایهگذاری کند.
پس باید گفت مرادی و ایوانف معماران نوین وزنهبرداری نوین ایران هستند؟
من از لحظهای که فدراسیون را تحویل گرفتم و تا زمانی که در این فدراسیون بودم برای اعتلای این رشته تلاش کردم. هدفم بازگرداندن اقتدار ایران در المپیک بود و همه دیدند که ما در المپیکهای سیدنی، آتن، لندن، ریو و توکیو مدال کسب کردیم. ما در سیدنی تاریخ وزنهبرداری ایران را از نو نوشتیم. البته در این مسیر دوستان دیگر بودند که هم در بخش مدیریت و هم در بخش فنی زحمات زیادی کشیدند تا نتایج تاریخی مانند المپیک لندن شکل بگیرد.
البته در این سال از کرسیهای جهانی نیز غافل نشدید.
تمرکز من تنها روی توسعه وزنهبرداری نبود بلکه در سالهایی که ریاست فدراسیون را بر عهده داشتم، در کرسیهای بینالمللی هم فعالیت داشتم تا اقتدار وزنهبردار هم در سکو و هم در سازمانهای بینالمللی به رخ کشیده شود. من تا دبیرکلی کنفدراسیون وزنهبرداری آسیا پیش رفتم و حضورم در این کرسیها برای ورزش ایران بسیار مفید بود.
درست است که مرادی برای توسعه وزنهبرداری به کشورهای دیگر هم مشاوره میداد؟
به عنوان دبیرکل وزنهبرداری آسیا به دنبال توسعه این رشته در همه کشورهای قاره کهن بودم و مشاوره لازم را میدادم. در برخی کشورها که ارتباط خوبی با ما داشتند، توصیههایی داشتم تا بتوانند در مسیر توسعه این رشته قرار گیرند.
برگردیم به آمدن ایوانف؛ چگونه با این مربی در دهه سازندگی انقلاب کردید؟
ما تفاهم خوبی را با سازمان تربیت بدنی و کمیته ملی المپیک داشتیم. ایوانف به ایران آمد و در نهایت تیمی را ساخت که به دههها حسرت طلا در المپیک پایان داد. او در کنار تمرینات مدرن آن زمان، کلاسهای مربیگری برگزار کرد و ما حتی شمار زیادی مربی را به بلغارستان اعزام کردیم تا استعدادیابی در کشور تکمیل شود. حاصل آن کلاسها در ایران هنوز مشهود و استعدادیابها در حال فعالیت هستند. نسل طلایی که ایوانف ساخت هنوز منشاء خیر در وزنهبرداری کشور است.
و تاریخی که در المپیک سیدنی با مدیریت مرادی و هنر ایوانف نوشته شد...
زمانی که به فدراسیون رفتم، هدفم موفقیت در المپیک بود و سال ۲۰۰۰ توانستیم ۶ وزنهبردار را به سیدنی اعزام کنیم. حاصل این اعزام ۲ طلای تاریخی بود. همه داستان آن سال را به یاد دارند که چند نفر از وزنهبرداران ما مدعی بودند. حسین توکلی و حسین رضازاده طلا گرفتند. کوروش باقری میلیمتری چهارم شد و شاهین نصیرینیا هم داستان خاص خودش را دارد. سیدمهدی پانزوان پنجم شد و حتی سلیمان اوغلوی نامدار را به چالش کشید. در آن سال یونان قهرمان المپیک شد و ما به عنوان نایب قهرمانی رسیدیم.
ویژگی ایوانف چه بود؟
ایوانف هم مسلط به علم روز وزنهبرداری و هم دلسوز بود. او مانند یک پدر با وزنهبرداران برخورد میکرد. نظم اولویتش بود و کسانی که با این نظم کنار میآمدند، موفق بودند. اگر امروز صحبتی با ستارگان آن سالها داشته باشید، بیتردید از نظم او سخن به میان خواهند آورد.
ایران یا ایوانف؛ چه کسی از قرارداد بلند مدت آن سالها سود کرد؟
قرارداد ما با ایوانف یک اتوبان دوطرفه بود که هر ۲ طرف از آن منتفع شدند. اگر ما یک دوران سازندگی را در وزنهبرداری تجربه کردیم، ایوانف نیز با ستارگان ایرانی به دنیای وزنهبرداری آمد و در المپیک به نامی بزرگ تبدیل شد.
چرا با وجود تمام این خدمات، ایوانف بعد از المپیک سیدنی از ایران رفت؟
باید ریشه این اتفاق را در رفتار مسئولان آن سالهای سازمان تربیت بدنی جستجو کنیم. من با این مربی به توافق رسیدم و قرار بود کار خود را در ایران ادامه دهد. مربی که در المپیک ۲ مدال طلا آورده و نایب قهرمان شده است، توقعاتی دارد اما قرارداد او چند ماه در دفتر مسئولان ورزش ماند و این موجب دلخوری شد. او به مصر رفت اما آن کشور ظرفیتهای وزنهبرداری ایران را نداشت. اگر قرارداد این مربی تمدید میشد، بیتردید وزنهبردرای ایران میتوانست سالهای رویایی را سپری کند اما تعلل در امضای این قرارداد ایوانف را فراری داد.
چرا در بازگشت مجدد ایوانف، همکاری او با ایران پایان خوشی نداشت؟
بله ما دوباره بنای همکاری را با این مربی گذاشتیم و او مربی توانمندی بود. اینکه برخی میگویند او مکمل غیر مجاز را در اردو پخش میکرد، غلط است زیرا این مربی بر علم تغذیه تسلط داشت. اما متاسفانه برخی بدون توجه به همان نظم مورد نظر ایوانف، این کارها را کردند و موجب شد تا آن تراژدی در وزنهبرداری ایران رخ دهد.
اگر بخواهیم ایوانف، کیروش و ولاسکو را با هم مقایسه کنیم، کدام مربی در ایران موفق بود؟
شرایط هر رشته متفاوت است، اما همه آثار حضور مربی بلغارستانی را در وزنهبرداری ایران میبینند. در شرایطی که همه در فوتبال بهدنبال پول هستند و پول تعیینکننده است، ایوانف با کمترین امکانات و قرارداد پایین در ایران فعالیت کرد و توانست یک انقلاب را در ورزش ما ایجاد کند. از لحاظ فنی نمیتوانم مقایسه کنم زیرا هر رشته شرایط خاص خود را دارد اما میگویم موفقیتهای قرن بیستویکم وزنهبرداری میراث ایوانف برای ایران است.