به گزارش ایران اکونومیست، احمد میراحسان،نویسنده و منتقد در یادداشتی نوشت: فرهنگ اسلامی، قرآنی، اهلبیتی، انقلابی، تکلیفالهیمحور، متقی و مومنانه جوری این کلمات را درک میکند و فرهنگ شرک، کفر و نفاق و فرهنگ سلطهجوی مدرن به گونهای دیگر...؛ این درستفهمی و کژفهمی به موقعیت و جای وجودی انسان در جهان بستگی دارد.من این کلماتم را به رگ و جان و همه وجودم زیستم و آزمودم. آنگاه که انسان در جای غلطی ایستاده، حقایق جهان و رخدادها و معناها را واژگونه میفهمد. کور است و کر است. عقل تعطیل، قلب تاریک و شناخت اسیر اغوا و امیال است و تشخیص درست ناممکن است. همهچیز کژ و مژ فهم میشود. بین حق و باطل، بین راه و بیراه، بین منکر و معروف وامیماند. مفاهیم آدمیت، عدالت تکالیف، آزادی، صلح، جهاد، استقلال، ایمان، قدرت امنیت، پیشرفت، آرامش، مقاومت، وحدت و پیوند، دوست و دشمن، شرافت، انعطاف، تسلیم و خیانت و خدمت جملگی جابهجا میشوند.
فرهنگ ایمانی و فهم سخنان رهبر
فهم سخنان رهبر معزز در دیدار با خانواده شهدای امنیت هم به این جایگاه وجودی و معرفتی، قلبی و ایمانی و اجتماعی و سیاسی ما بستگی تام دارد. جایی که ایستادهایم در ایمان، باور، تفکر و معرفت نسبت به واقعیات روزمره و فرهنگی که داریم نقش مهمی در تبیین این کلمات بازی میکند. از همین روست که این سخنرانی هم مثل همه سخنان گوهرین از سوی چپ و راست یا اهل قرآن و تقوا و هدایتپذیری از عترت و اهل صبر و جهاد یا از جانب گریزندگان از خدا و از استقامت برحق و راه راست و مقاومت و همه اهل جهل و ترس از طاغوت و دارای روحیه سلطهپذیری و سازش و ذلت تفاسیر متفاوتی میپذیرد. تلاش برای تقرب به لبولباب و مغز و روح این گفتار، نیازمند یک فرهنگ ایمانی، منصف و حقیقتطلب است که هوای نفس و منافع خود را مقدم نمیدارد. در این صورت ناگهان صحنه عوض میشود. در باطن و در پشت یک سخنرانی متداول از سوی یک رهبر، ما به حکمتهای بزرگ و راهنماییهای الهی و متصل به وحی و بهرهمند از قرآنمجید و هدایتی برای آینده و همیشه روبهروییم. این سخن رازی از رازهای حکمرانی عزتمند و الهی است و پیش از سیاستگری به معرفت و فرهنگ قرآنی برای حیات سرفراز اجتماعی متکی است. در پشت سادگی آن حکمت بزرگ پیروزی و همزمان بردگی و تسلیم به کفر و سلطهناپذیری نهان است.
درک جامع از قوه، قدرت و امنیت
عصاره سخنان رهبر این است که برای آزادگی و ذلتناپذیری و استقلال و حیات طیبه نیازمند امنیت و برای امنیت نیازمند قدرت هستیم و برای قدرت به قوه و قوای گوناگون نیازمندیم و قوه، صرفا قوه نظامی و سلاح نیست؛ گرچه این قوه از مهمترین قواست. درک جامع از نیرومندی ایمانی و حضور مردم و بهویژه جوانان در میدان و قوه اقتصادی، علمی و دیپلماتیک در کنار قوه سلاح نکته مهم بخش نخست سخنان رهبری است. این لب و لباب سخن قائد مسلمانان جهان است که در جهان کفر و شرک و نفاق و خونریزی و تبهکاری، این جهان جهالتبار وخشن امروزی، در پی زیستنی بنا شده بر توحید و عدم سلطه کفر و اجنبی با رهبری صادقانه و وفادار بر تفقه و جهد براساس اسلام ناب و خرد، یعنی رهنمود قرآنی و عترتی هستند که یک رهبری عقلایی و متکی بر وحی است. حالا نسبت این ارکان را با هم رمزگشایی و باز کنیم.
مقاومت مردمی و فرهنگ وحدتمحور
قوه در انقلاب اسلامی اول از همه ایمان به حق است. شکوه مقاومت مردمی غزه و لبنان در جوهر اصلیاش به نیروی ایمان ناب توحیدی بازمیگردد. قوای معرفت و درک ارزش اتحاد و پیوستگی و پشتیبانی ملت که رکن اصلی دیگر است، کانون وفاقی دارد که همین ایمان است و هر گروه و دسته ولو مدرن باید به گرد این قوه متحد شوند. اتحاد کارآمد نمیتواند بر گرد تفکر دیگر صورت گیرد زیرا هر ارزش دیگری ناپایدار است و در جایی که بر لبه مرگ و زندگی گام بر میداریم و پای منافع ایدئولوژیک در میان است به سبب دنیاگرایی، نگرشهای غیرتوحیدی کم میآورند و دچار نفسانیت میشوند و تن به فریب و طرح شیطان میدهند ولی اهل ایمان دارای استواری نازدودنی و تزلزلناپذیر تا شهادت میروند. امروز سلیمانیها و رئیسیها و سید حسنها و سنوارها و سید هاشمها گواه حی و حاضر و زنده و کنونی این حقیقت هستند. امام(ره) وقتی دعوت به وحدت فرمود همچون رسولا... صلواتا... علیه و آله، براساس اسلام وحدت را در فتح مکه تعریف کرد. وحدت در یک انقلاب و یک نظام با قرارداد با کفر غیرمحارب که هر طرف بر ایمان خود باقی است، فرق دارد. در نظام سکولار تجسس درباره ایمان و دین یکفرد در امر سیاسی دخیل نیست.
وحدت ملی و بازتعریف فرهنگ استقلال طلبی
در وحدت ملی برای یک هدف معین مثلا دفاع از استقلال برابر تهاجم متجاوز وحدت گرد یک دین صورت نمیپذیرد اما برای حکمرانی بهسلامتی باید همه بپذیرند که حیات این نظام بدون قرآن معنادار نیست و نمیتوان جمهوری اسلامی را بهوسیله یک مارکسیست یا لیبرال اداره کرد پس امر ولایت در پیوستگی مردم جداناپذیر از امامت فقیه است.
بازتاب راه فردا در سخنان رهبری
این راهنماییها از در و گوهرهای درخشان سخنان رهبری و رهنمود یک عمر پیروزی و راه امروز و فردا و فرداهاست. اشاره به مقاومت فلسطین و لبنان، اشاره رهبر معزز به دولتهای اسلامی که کمترین کمکشان به صهیونیستهای آمریکا از بزرگترین گناهان به حساب میآید مبین افشاگری بزرگی است که باز به ضرورت قویشدن ایران بهطور ضمنی اشاره میکند. آنان به سبب ضعف و سرسپردگی از کنار جنایت فجیع جنگی صهیونیستها بهسادگی میگذرند. موضوع واقعگرایی و نه بزرگنمایی و نه کوچکنمایی تجاوز اسرائیل جلاد، سخن ارجمندی است. غربگرایان و درواقع ستون پنجم صهیونیسم، با کوچکنمایی در برابر بزرگنمایی اسرائیل هدف عدم پاسخگویی را دنبال میکنند و این به دشمن جسارت میبخشد. تعلل، محصول نگرش غلط کسانی است که فکر میکنند با انفعال و تسلیمطلبی برای مردم امنیت فراهم میآورند. آنان خود را به نابینایی میزنند که چگونه ضعف این قاتل جنایتکار نسلکش را جسور در خونآشامی و جلادی میکند و به خطای محاسباتی دژخیم و سگ هار میافزایند. عصاره سخن امام انقلاب آن است که قدرت مردم و جوانان و اراده آنان در نابودی دشمن را باید به اسرائیل بچشانیم تا بفهمد ملت ایران کیست و مشتی فاسدشده بهوسیله شهوت و شیطان و غرب نماینده جوانان ایران نیستند. و این حکمت باید دقیقا و عملا مورد توجه دولت و مشاوران آقای پزشکیان قرار گیرد. رهبری تاکید میکند که ما باید محاسبه غلط شیاطین و بهویژه آمریکا و اسرائیل و همدستان اروپایی و نفتیشان را با توسعه قدرت و قوه خود و بیداری ملل و دولتهای جهان نسبت به جنایت بیبدیل اسرائیل فاش سازیم. در این نمایش محاسبه غلط اسرائیل ایشان به قدرت نظامی و قدرت عمل جوانان و در کنار آن قدرت دیپلماسی تاکید میکنند. بدیهی است بهطور ریشهای این توهمات شیطانی و محاسبات غلط را که به رشد بحران غرب و نوچه او اسرائیل و ناکارآمدیشان منجر میشود باید با قدرت جامع و همسو و متحد فاش ساخت و به شکست کشاند؛ یعنی با قدرت ایمان و قدرت مردم و جوانان و قدرت نظامی و قدرت اقتصادی و قدرت دیپلماتیک و قدرت علمی و رشد تکنولوژیک و بهوسیله مقاومت و عزت و نه تسلیم و سلطهپذیری و ذلت. این راهنماییها از در و گوهرهای درخشان سخنان رهبری و رهنمود یک عمر پیروزی و راه امروز و فردا و فرداهاست. /جام جم