به گزارش ایران اکونومیست، در گزارشی تحلیلی مطرح شده که رژیم صهیونیستی پس از عملیات «طوفان الاقصی»، از نسلکشی به عنوان یک راهبرد سرکوب مردممحور استفاده میکند اما با وجود پاکسازی قومیتی از زمان «یوم النکبة» در ۱۹۴۸ در سابقه اقدامات این رژیم، اهداف آن ۲ متفاوت است.
میدل ایست آی در گزارشی با این مقدمه آورده است: در زمان یومالنکبة، از پاکسازی قومی به عنوان تاکتیکی برای آواره کردن فلسطینیها از خانههایشان به منظور ایجاد فضایی تازه برای مهاجرنشینان اروپایی استفاده میشد. این آوارگی بخش مهمی از پروژه استعمار مهاجرنشینان بود، چراکه بدون آن،ایجاد یک مستعمره جدید غیرممکن میشد.
اگرچه، آنچه در سال گذشته در غزه، به ویژه، شمال آن و اخیرا در جبالیا رخ داده، نسلکشی با هدف استیلای کامل بر فلسطینیان و مجبور کردن آنها به تسلیم بود.
«بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی، به وضوح اعلام کرده است که هدف این رژیم از بین بردن غزه از طریق جنگ است. این تاکتیک هولناک یادآور روشهای استعمار کلاسیک است.
ارتش انگلیس نیز در مدت استعمار فلسطین، مرتکب قساوتهای بسیاری علیه فلسطینیان شده بود.
در ادامه این مطلب آمده است: هدف اصلی پیشبرد تاکتیکهای مردممحور، مبتنی بر درک این موضوع است که ارتشهای استعماری نمیتوانستند شورشیان را در جنگهای چریکی شکست دهند.
هرگاه یک شورشی کشته میشود، شورشی دیگری جای او را میگیرد. ارتشهای استعمارگر با پی بردن به اهمیت برخورداری از حمایت همگانی در مناطق تحت استعمار از ثبات و دوام شورشها درقبال استعمار، راهبردهایی را با هدف تفرقه افکندن میان شورشیان و جوامع آنها تعیین کردند. این راهبردها پیرو سیاست چماق و هویج بود.
در ادامه این مطلب آمده است: پس از جنگ جهانی دوم، قدرتهای استعمارگر غربی، بهویژه آمریکا، سیاستهای ضدشورشیای تعیین کردند که در راستای اهداف استعماری خودشان بود. به طور مثال، آژانس توسعه بینالملل آمریکا به عنوان یک ابزار قدرت نرم از سوی امپریالیسم آمریکا در طی جنگ ویتنام تاسیس شد تا میان مبارزان و غیرنظامیان تمایز قائل شود و در جنگهای عراق و افغانستان نیز استفاده شد.
در بخش دیگری از این گزارش آمده است: اسرائیل که قادر به حذف حماس یا حمایت همگانی از آن نبود، از سال ۲۰۰۶ از جنگهای کوتاه در غزه به عنوان ابزاری برای متوقف کردن حماس و دیگر گروهها استفاده کرده است. اسرائیل پس از هر جنگ، بهویژه وقتی همراه با آمار بالای تلفات و ویرانی بود، احساس کرده توانسته به مدت چند سال در قبال حماس بازدارندگی ایجاد کند.
در حالی که رژیم صهیونیستی محاصره انسانی را نیز، بهویژه پس از کودتای ۲۰۱۳ مصر حفظ کرده است، این راهبرد بازدارندگی باعث جهتگیری انتظارات این رژیم شده و راهنمای آن برای هرگونه تهدید ناشی از غزه بوده است. از این رو، تمامی جنگهایی که بین سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۲۲ رخ دادند، به طرز مشابهی آغاز و پایان یافتنند.
در این مطلب آمده است: اگرچه پس از حمله ۷ اکتبر، اسرائیل خود را در وضعیتی فراتر از بهتزدگی یافته و قادر به هدفگذاری مجدد و اعمال تغییرات برای رسیدگی به این رخداد بیسابقه نبود.
حالا دیگر، به نظر میرسید که روشهای ضدشورش معمول آنها، دیگر برای کاهش تاثیر این حمله مناسب نبوده است. در این برهه، رژیم صهیونیستی پی برده بود که راهبرد بازدارندگی آن حتی مانع از وقوع چنین حملاتی نشده است.
علاوه بر این، عملیات طوفان الاقصی تنها منجر به تضعیف بازدارندگی رژیم صهیونیستی و تدابیر ضد شورشی آن نشد، بلکه ضعف دستگاه امنیتی آن را در قبال جنبشهای مقاومت آشکار ساخت. همچنین تهدیدی وجودی علیه رژیم صهیونیستی و ادعای برتری نظامی آن بود که منجر به تضعیف هژمونی آمریکا و منافع آن در منطقه غرب آسیا شد.
بنابراین، آمریکا حمایتهای بیسابقه سیاسی، مالی، حقوقی، نظامی، همچنین حمایت عمومی به رژیم صهیونیستی ارائه کرده تا آن را در برابر خطر از دست دادن جایگاه خود به عنوان «کشور متکی» به امپراتوری آمریکا حفظ کند. در نتیجه، آمریکا و رژیم صهیونیستی مجبور به بازبینی در راهبرد ضدشورشی خود شدند.
میدل ایست آی نوشت: آنها به جای به انزوا کشاندن جنبشهای مقاومت در میان جوامع خود، تصمیم گرفتند مرز میان آنها را کمرنگتر کنند. بنابراین، رژیم صهیونیستی در غزه شروع به اجرای تاکتیکهای مشابه با تاکتیکها در «نقشه دالت» کرد که بیرون راندن فلسطینیها از خانههایشان در سال ۱۹۴۸ را هدایت کرده و هزینه گزافی بر فلسطینیها به دلیل جرأت پیدا کردن برای طغیان در برابر سلطه این رژیم تحمیل کرد.
حمله گستردهای که توان نظامی اسرائیل را به سخره گرفت، مستلزم پاسخی هولناک بود، یعنی قتلعام. اسرائیل از اکتبر ۲۰۲۳ از نسلکشی به عنوان یک ابزار سرکوب مردممحور استفاده کرده تا بتواند به طور کامل مقاومت و حمایت همگانی از آن را حذف کند. هدف این روش جدا کردن افراد از جوامع آنها نیست، بلکه حذف هر دوی آنها است.
در بخش پایانی این مطلب با اشاره به حملات هدفمند رژیم صهیونیستی به تمامی زیرساختها و اماکن غیرنظامی نوار غزه و هدف قرار دادن عمدی غیرنظامیان در آن که به منظور «حذف تمام نشانههای زندگی» از غزه انجام میشود، آمده است: همان طور که «موشه یعلون» رئیس پیشین ستاد ارتش اسرائیل در مدت «انتفاضه دوم» گفته بود، اسرائیل باید در ناخودآگاه تمامی فلسطینیها ثبت کند که مقاومت تنها رنج و مصیبت برایشان به بار میآورد و حالا، اسرائیل در حال به آتش کشیدن تمام غزه است تا آرمان فلسطینی را، تماما، حذف کند.