به گزارش ایران اکونومیست؛ بین احساس و هیجان تفاوت است و لازم است که انسان قبل از مدیریت هیجاناتش به علم تفاوت بین هیجان و احساس برسد تا بتواند به راحتی تفکیک کند.
هیجان بطور کلی ناشی از بخش های قدیمی مغز یعنی آمیگدال و قشر پیش پیشانی است که بطور خلاصه پاسخ به محرک می باشد مانند ترس، لرزش اندام ها، رنگ پریدگی و …
واکنش اولیه و سریع به تهدیدها، پاداش ها و محیط به منظور زنده ماندن است و از زمان انسان های اولیه تا به حال نقش مهمی در بقا ایفا کرده است و در همه جانوران هم وجود دارد.
احساس از قشر جدید مغز نشأت می گیرد، غیرقابل اندازه گیری و آگاهانه است و به نوعی پاسخ به هیجان و تحت تأثیر تجربه های فرد، عقاید و خاطراتش است. ابتدا هیجان اتفاق می افتد و بعد احساس. احساسات کمتر فیزیکی هستند و بیشتر از طریق حواس پنجگانه درک می شوند چون بیان و توصیف تجربه هایی هستند که جسمانی نیستند. طولانی تر هستند مانند عشق. می توان آنها را ابراز نکرد و نشان نداد اما هیجان را نمی توان پنهان کرد. برخلاف هیجان ممکن هست ما بارها در شرایط تکراری قرار بگیریم ولی احساسات متفاوتی را تجربه کنیم.
خشم یک هیجان است که با خصومت نسبت به شخص یا چیزی که عمدا شما را اذیت یا ناراحت کرده است، مشخص می شود. خشم یکی از احساسات اولیه و طبیعی در بشر است که ممکن است به دلیل عدم رضایت، ناامیدی، تحقیر، تهدید، خطر، ناراضی بودن از خود و دیگران، ناعادلی و … پدید آید.
در واقع خشم یک واکنش شدید به تحریک محیطی است که به صورت عصبی-فیزیولوژیکی و هورمونی رخ میدهد. این واکنشات شامل افزایش ضربان قلب، تنفس سریع، ترشح عرق، افزایش فشار خون و سایر واکنش های فیزیکی است که با هدف مبارزه با تهدیدات و خطرات محیطی به وجود میآیند. البته نباید فراموش کرد که خشم همچنین میتواند به صورت ناشی از فشارهای فردی و اجتماعی نظیر استرس، اضطراب، افسردگی، ناراحتی های ارتباطی و… نیز پدید آید
تفسیر ما از موقعیت خاص می تواند در ما هیجان خشم را برانگیزد.
یعنی نگاه من به مسئله و به چیزی که در من خشم را بالا آورده یا کسی که من را خشمگین کرده؛ مهم است. یعنی دو نفر در یک موقعیت برابر، می توانند هیجان متفاوتی را تجربه کنند. نحوه ی تفسیر و واکنش شما به یک موقعیت می تواند به عوامل زیادی بستگی داشته باشد، از جمله:
خشم هیجانی است که به نسبت میزان ابرازش می تواند مفید یا مضر باشد. خشم تا حدی می تواند از انسان مراقبت کند و شخص به واسطه ی آن از حریمش مراقبت کند. اما اگر کنترل شده نباشد و از حد نرمال و متناسب با محیط بالاتر برود، می تواند به خود فرد، سیستم گردش خون، سیستم روانی فرد، و دیگران آسیب وارد کند.
با وجود عادی، عمومی و طبیعی بودن خشم، به معنی خوب بودن آن نیست. اگر برخی از اوقات به عنوان علامت و نشانه ای مانند تب و درد باشد، ممکن است کمک کننده باشد. اما به این معنی نیست که چنین احساس بدی را به بهانه هایی خوب بدانیم. خشم هم مانند اضطراب، نگرانی، غم، اندوه و یا هر حس منفی دیگری در برخی از موارد به کار می آید و به عنوان عامل هشدار شناخته می شود.
شبیه زمانی که شما در اتومبیل هستید و کمربند خود را نمی بندید، صدایی به شما هشدار می دهد که کمربند را نبسته اید. چنین مرحله ای را می توان فهمید. اما اگر قرار باشد کمربند به دور گردن شما بسته شود، احتمالا در چنین شرایطی نمی توان از خوبی وسیله ای صحبت کرد.
همانطور که گفتیم خشم یک هیجان است. انسان می تواند با کمک گرفتن از شناخت خود، سیستم عقلانی مغزش و عقلانی سازی کردن هیجانات و به نوعی مدیریت و متناسب سازی شان؛ آنها را متناسب با محیط و به صورت یک رفتار نشان دهد.
عصبانیت یک رفتار است که البته گفتار ما را هم در برمی گیرد.
بله این هیجان در تمامی جانواران وجود دارد. بین هورمون های کورتیزول که بدن را در حالت آماده باش و دفاع از خود نگه می دارد، هورمون تستسترون و خشم و عصبانیت ارتباط نزدیکی وجود دارد.
انسان موجودی است که از درد و رنج می گریزد و از مرگ و نابودی هراسان است. بنابراین با هر عاملی که برای او درد و رنجی بیاورد یا او را در معرض خطر مرگ و نابودی قرار دهد با ناراحتی برخورد می کند. به همین دلیل خشم یا عصبانیت زمانی اتفاقی می افتد که مخالف آرزوها، خواسته ها، احتیاجات و یا حق ماست. پس انسان موجودیست که به این دلایل و علل و عوامل دیگر خشمگین می شود. در نتیجه می توان گفت که خشم، عادی، طبیعی و عمومی است.
مثلا مادری که از فرزندش خشمگین است لباس ها رو بشوید.
مثل: کش دور دست، فشار محکم انگشتان، دوش گرفتن، کار با گیاهان
افراد عصبانی غالبا احساس واضحی از خشم خود ندارند. آنها نمی فهمند که خشم از کجا می آید یا چه اتفاقی برایشان می افتد.
علت خشمگین شدن افراد چیست؟
علل خشمگین شدن افراد بسیار زیاد است و هرکس با توجه به شخصیت اش و نوع تربیت اش ، خشمگین می شود یا به اصطلاح از کوره در می رود. اما گاهی اوقات برخی افراد بدون هیچ دلیل و علتی خشمگین می شوند در این صورت است که فرد باید به روانشناس و روان درمان مراجعه کند زیرا با بیهوده خشمگین شدن اش باعث ناراحتی خود و دیگرا می شود. باید تمریناتی را برای کنترل خشم خود آغاز کند.
آیا خشم خوب است؟
بهتر است بدانیم خشم یکی از نیاز های حیاتی زندگی انسان است. و خشم خوبی هایی نیز دارد زیرا بدون داشتن احساس خشم هیچ فردی نمی تواند در مقابل ظلم ایستادگی کند ، جواب دشمن خود را بدهد و از حق خود دفاع کند. اما خشم باید کنترل شده باشد و اگر زیادی و از حد بگذرد ممکن است برای انسان به یک عامل تهدید تبدیل شود. بنابراین سعی کنید با کنترل و مدیریت بر خشم خود خشمگین شوید.
برای مقابله با خشم غیرقابل کنترل چه باید کرد؟
بهترین روش برای مقابله با خشم غیرقابل کنترل مراجعه به روانشناس است زیرا با علمی که دارد تمریناتی به شما خواهد داد که شما را از خشمگین شدن زیاد از حد دور نماید.
در ادامه به صحبت های آقای دکتر جعفرزاده می پردازیم: