بیستمین نشست شبهای مستند عصر روز دوشنبه ۲۳ مهر در موزه سینما برگزار شد و مستندهای «ابوالحسن صبا» و «چشمی که می شنود» ساخته احمد فاروقی قاجار به نمایش درآمد.
به گزارش ایران اکونومیست به نقل از روابط عمومی موزه سینما، محمد تهامی نژاد پژوهشگر و مستندساز پیشکسوت پس از نمایش این مستند گفت: در بخشی از فیلم فردی که در فرودگاه صحبت میکند، خود فاروقی است که خودش نقش را بازی کرده است.
وی ادامه داد: به اعتقاد من تمام فیلمهای فاروقی بسیار جدی هستند و خاطرم است که نخستین نوشته را در ماهنامه فیلم برای او نوشتم. در حدود سال ۱۳۴۵ احمد فاروقی در تلویزیون دست به تولید زد که مهمترین آن مولفه شتاب در تولید است. این نکته قابل تامل است که فیلم مقاله «چشمی که میشنود» نمونه ممتاز فیلم مقاله با امکانات تولیدی تلویزیونی است.
فاروقی و مسئله گریز از روایت کلاسیک
تهامینژاد با اشاره به شیوه فرمالیستی فاروقی قاجار بیان داشت: فاروقی به شیوه فرمالیستی در ابتدا مخاطب را با انجیل مواجه میکند. مهمترین جملهای که درباره محصص میگوید این جمله از انجیل است که خداوند انسان را آفریده که ببیند و بشنود. این نکته مهم است که بدون اصطلاح شناسی محصص این فیلم قابل فهم نیست و اگر آن اصطلاحها را نشناسیم ارتباط ما با فیلم قطع میشود.
وی افزود: نکتهای که به آن اعتقاد دارد این است که متریال مهم نیست و بیان آنچه میخواهد بگوید مهم است که این یک نظریه فرمالیستی است و به آن معتقد بود. نکته دیگری که احمد فاروقی به آن اشاره میکند، گریز از روایت کلاسیک است که همین نا آشناسازی به مخاطب پیشداوری میدهد که با چیز جدیدی مواجه خواهد شد.
تهامینژاد با اشاره به شباهت این فیلم به یکی از فیلمهای اصلانی خاطرنشان کرد: این فیلم در عرض شش ساعت فیلمبرداری شده و دو سطح دارد و به نظر من به فیلم "جام حسنلو" آقای اصلانی نزدیک است.
این هنرمند درباره یکی از مشکلات فیلمهای دهههای گذشته گفت: یکی از نکات فیلم در دهه شصت مشکل سینک بودن است. شما شاید بدانید که در دهه سی هیچ فیلم سینکی در ایران وجود ندارد. درست است که در عصر ناطق بودیم ولی فیلمهای ما در دوره صامت به سر میبردند. دقیقا خاطرم است که آقای عباس گنجوی با چه زحمتی فیلم ناصر تقوایی را فریم به فریم درمیآورد تا صدا سینک شود.
میرعلیرضا میرعلینقلی موسیقیدان و پژوهشگر موسیقی نیز در بخش دیگر این نشست گفت: این فیلم برای نسل من قابل شناسایی نیست اما یک سند مهم از چیزی است که درباره استاد صبا ساخته شده است. استاد محمدقلی سیار درباره او فیلمی ساختند که محل فیلمبرداری خانه ایشان بوده است. فیلم مرحوم سیار مربوط به سال ۱۳۳۰ است و چند ثانیه از فیلم که استاد صبا درحال یاد دادن طرز صحیح گرفتن ویولن هستند در یک نسخه از این فیلم هم بود.
وی افزود: متاسفانه هر بار فیلم استاد صبا فاروقی را میبینم، کوتاه و کوتاه میشود و دلیل آن را نمیدانم. مدتی پیش یک راش ۱۱ دقیقهای در یک قوطی آهنی در زبالهدانی پیدا کردم که در حال ترمیم و انتشار آن هستیم. آن فیلم بیشتر از ۱۱ دقیقه است ولی در فیلمخانه هم ادامه و کامل آن را نیافتم. فیلم آقای فاروقی مربوط به ۱۱ سال بعد از فوت استاد صبا است. داشتن راش های فاروقی یک آرزوست و اگر بتوانم آنها را پیدا کنم، قطعا در میان آنها تصاویری خواهد بود که برای ما عاشقان تحقیق در موسیقی بسیار ارزشمند است.
این پژوهشگر موسیقی بیان داشت: ساختمان موزه استاد صبا در ظهیرالاسلام بخش کوچکی از منزل زنده یاد کمال السلطنه در طرح تعریض خیابان از بین رفته است و هیچ عکسی از نمای بیرونی آن وجود ندارد.
میرعلینقلی درباره حضور چهرههای مختلف در این فیلم گفت: بسیاری از افرادی که فهرست آنها بلند است در این فیلم حضور دارند که وجودشان از نظر هنری بسیار مغتنم است. اما نکتهای که بخواهم عرض کنم این است که اساسا حضور آقای بهارلو که از شاگردان استاد هم نبودند، بسیار چشمنواز است از آن جهت که بعد از فوت استاد وظیفه گردآوری و چاپ چند جلد از آموزشهای استاد برعهده ایشان افتاد.
وی ادامه داد: دو تکه از فیلم برای من بسیار دلانگیز بود. اول اینکه تنها فیلم باقیمانده از حسین ناصحی است. مردی که سیگار بر لب درباره صبا صحبت میکند و دیگری استاد تئوری مهدی برکشلی است که این توضیحاتی که ارائه میدهند یکی از مهم ترین اسناد موجود فواصل و پرده های موسیقی است که موجود است. یک نام آشنایی هم در تیتراژ دیدم که آن آقای ابراهیم دیانی است که یک کتاب هم به اسم هیچکاک و آقا باجی نوشته که در همان روزها هم بسیار مورد استقبال قرار گرفت.
میرعلیرضا میرعلینقلی بیان کرد: محلی که سهتار زده میشود هم کلاس آقای بهارلو است. قدیمی ترین کلاس آموزشی که هنوز هم در حال فعالیت است و بعد از حدود این همه سال آن لوکیشن پابرجا مانده است.
محمود اسحاقی یکی از عوامل فیلم ابوالحسن صبا نیز گفت: آقای نصیری فیلمبردار این فیلم بسیار مرد آدم حسابی بودند و متاسفانه صندلینشین شدند و از ایران رفتند.
احمد فاروقی قاجار؛ نمونه یک هنرمند ماندگار در تاریخ
تهامینژاد گفت: نام چندنفر از دوستان در تیتراژ هست که از فارغالتحصیلان تلویزیون آن زمان هستند و خود آقای اسحاقی از بنیانگذاران تلویزیون هستند. محمود نصیری فیلمبردار این فیلم در سبک کاریشان حالتی گزارشگونه دارند. آقای نصیری فیلمبردار ورزشی بودند. آقای اسحاقی شما درباره سابقه آقای نصیری چیزی یادتان است؟ آقای نصیری متاسفانه در دورهای کار کردند که مطبوعات هم چیزی درباره فیلمبرداران مستند و فیلمهای ورزشی نمینوشتند.
اسحاقی در ادامه بیان کرد: آقای نصیری تحصیلکرده آلمان بودند. به نظر من فاروقی قاجار آدم دیوانهای بود اما قطعا یک هنرمند بود که تاکنون ماندگار شده است.
تهامینژاد تصریح کرد: آقای فاروقی یک ماسکی داشت و برای انتقاد از سیستمی که در آن زندگی میکرد آن ماسک را میزد. او یک شخصیت دو تابعیتی داشت و با ذهنیت تربیت شده اروپا به ایران آمده بود. فاروقی قاجار در کارهایش به فیلم گزارشی توجه دارد. تلویزیون در ابتدای کارش تئوری داشت که آن تغذیه آنتن بود یعنی کار باید سریع تولید و پخش میشد. در زمانهای بعد این امکان فراهم شد که هنرمندان در تلویزیون کارهای هنری بسازند. مثلا در فیلم استاد ابوالحسن صبا تهیهکننده دختر مرحوم صبا است و بچههایی که در این فیلم همکاری کردند همه فارغالتحصیلان تلویزیون هستند.
او در ادامه یادداشتی را خواند که بخشهایی از آن بدین شرح است: احمد فاروقی سال ۴۷ فیلم استاد صبا را برای تلویزیون ساخت و محمود نصیری فیلمبرداری این کار را برعهده داشت. این کار زیباییشناسی یک اثر تلویزیونی را دارد که باید سریعا تولید و به پخش تلویزیونی میرسید. او گاهی در فیلمهایش از زومبک زیاد استفاده میکند. فیلم استاد صبا پرترهای در غیاب یک شخصیت چندوجهی است که افراد دیگر وجوهی از شخصیت استاد را بیان و قطعاتی از او را اجرا میکنند. گرچه در این اثر شتاب در تولید بسیار بالا است اما گاهی فیالبداهگی به خوبی در آن دیده میشود.
وی ادامه داد: اطلاعات فیلم دارای چهار سرفصل است؛ ابتدا اطلاعات زندگینامهای که با عکس و گفتار متن همراه است، دوم زمینه کاری استاد، سوپ درباره تحقیق و پژوهش کار و بخش چهارم درباره آینده موسیقی است. فیلم با تصویری از قبرستان ضهیرالدوله به پایان میرسد.
آثار فاروقی باید با رویکرد تحلیلمحور ارائه شوند
تهامینژاد بیان داشت: یکی از دوستان من در اصفهان کتابی را درباره استاد احمد فاروقی قاجار جمعآوری میکند که امیدوارم به زودی منتشر شود. این نوع فیلمها باید به صورت تحلیلی و نمایشی ارائه شوند. یعنی کسی که فیلم را نقد میکند، باید مانند نقادان آن را روی هر سکانس بررسی کند.
وی درباره فیلم فاروقی قاجار که جایزه کن دریافت کرد، خاطرنشان کرد: فیلم طلوع جدی سال ۴۲ ساخته شده است و سال ۴۳ نمایش داده شده است. سال ۴۳ آن در جشنواره فیلم کن نمایش داده شد و در آن سال ها جشنواره کن ۳ جایزه اصلی داشت و یکی از جوایز آن به فیلم کوتاه تعلق میگرفت. آن جایزه به فیلم طلوع جدی داده شد.
در این نشست محمد تهامی نژاد، ارد زند، ارد عطارپور، مرتضی شاملی، محمد شکیبانیا، فخرالدین سیدی، کیوان کیانی و محمود اسحاقی حضور داشتند.