يکشنبه ۰۸ مهر ۱۴۰۳ - 2024 September 29 - ۲۴ ربیع الاول ۱۴۴۶
۰۸ مهر ۱۴۰۳ - ۱۲:۴۲

صدام قصد تهران کرده بود، اما در حومه اهواز زمین‌گیر شد

عراق می‌خواست هر دو ساحل اروند را کاملاً متعلق به خودش کند. حتی آن‌ها نقشه عراق را با انضمام مناطق وسیعی از خوزستان طراحی کرده بودند. در ظاهر هم باید موفق می‌شدند، چون ما در آن روزها شرایط مساعدی نداشتیم. ولی دشمن حتی در به دست آوردن نیمی از اهدافش هم موفق نشد.
صدام قصد تهران کرده بود، اما در حومه اهواز زمین‌گیر شد
کد خبر: ۷۴۲۰۴۸

به گزارش ایران اکونومیست، آنچه می‌خوانید گفت‌وگوی «جوان» با یک راوی دفاع مقدس پیرامون وقایع مرحله اول جنگ (۳۱ شهریور تا پایان آبان ۵۹) است: دفاع مقدس با حمله عراق در روز ۳۱ شهریورماه ۱۳۵۹ آغاز شد. اما جنگی که هشت سال تمام به طول انجامید، روی یک خط صاف حرکت نمی‌کرد و تلخ و شیرینی‌های بسیاری داشت. گاهی برتری با جبهه دشمن بود و گاه رزمندگان فتوحاتی کسب می‌کردند. حمیدرضا عباسی از راویان دفاع مقدس معتقد است با حمله عراق بعثی به ایران، اولین مرحله از جنگ تحمیلی درست از روز ۳۱ شهریورماه تا آخر آبان ۵۹ رقم خورد. در این مرحله هرچند برتری نسبی با دشمن متجاوز بود، اما او نتوانست به همه اهدافش برسد و باز در این مرحله نیز می‌توانیم پیروزی‌هایی را برای رزمندگان در نظر بگیریم. اما چه اتفاق‌هایی در مرحله نخست جنگ رخ داد و جبهه‌ها شاهد چه وقایعی بودند. با طرح چنین سؤالی به گفتگو با این راوی دفاع مقدس پرداختیم. 

چرا باید دو ماه اول جنگ را آنقدر متمایز بدانیم که آن را یک مرحله به شمار آوریم؟
از روز آغاز رسمی تهاجم دشمن به ایران تا آخر آبان‌ماه، ارتش عراق حالت هجومی به خود داشت و جبهه ایران هنوز در شوک اولیه حمله بعثی‌ها به سر می‌برد. در همین دو ماه حدود ۱۴ الی ۱۵ هزارکیلومتر از خاک کشورمان به اشغال دشمن درآمد. تا آخر آبان تقریباً جبهه‌ها به یک ثباتی رسید. بعد از آن یک دوره ۱۰ ماهه‌ای داشتیم که هیچ‌کدام از دو طرف پیروزی چشمگیری به دست نیاوردند و جبهه‌ها جز چند عملیات محدود، واقعه خاصی را به خودش ندید. البته بنی‌صدر چند عملیات بزرگ انجام داد، مثل نصر و توکل که به‌رقم تدارکات خوبی که برای‌شان در نظر گرفته شده بود، موفق نبودند و، چون تغییر خاصی در جبهه‌ها به وجود نیاوردند، نمی‌توان خیلی در موردشان صحبت کرد. پس در جمع‌بندی باید بگوییم که دو ماه اول جنگ دوره پیشروی اولیه دشمن بود که با حمله بعثی‌ها در ۳۱ شهریور شروع شد و تا جبهه خودی از غافلگیری اولیه خارج شود، برتری نسبی با بعثی‌ها بود. عمده خاک کشورمان هم در همین دو ماه اشغال شد. سپس دشمن متوقف شد و جبهه‌ها حالت رکود پیدا کردند و ۱۰ ماه بعدی دوره دوم جنگ را شامل شد. در پایان این ۱۰ ماه ایران در پنجم مهر ۱۳۶۰ عملیات ثامن‌الائمه (ع) را انجام داد که باعث شکست حصر آبادان شد و به این ترتیب دوره سوم جنگ که شاهد پیروزی‌های سریع و قاطعانه ایران بود، آغاز شد. 

آخر آبان ۵۹ اتفاق خاصی در جبهه‌ها افتاد که می‌توانیم بگوییم پایان مرحله اول تجاوز دشمن بود؟
۲۶ آبان ۵۹ شکست حصر سوسنگرد بود. این عملیات با مشارکت سپاه، ارتش و ستاد جنگ‌های نامنظم دکترچمران انجام گرفت. تا آن زمان ما عملیات محدود و پیروزی‌های نسبی به دست آورده بودیم، ولی این عملیات یک اتفاق خاصی را در جبهه‌ها رقم زد و آن‌هم همکاری موفق بین ارتش و سپاه و نیروهای مردمی بود که مدل جدیدی را در جنگ معرفی کرد. بعد از این عملیات روحیه ارتش بالاتر رفت و یک خط دفاعی سراسری از جنوب تا شمال جبهه‌ها ایجاد کرد. بعد از فتح سوسنگرد دیگر از پیشروی‌های سریع دشمن خبری نبود. خطوط دفاعی هر کدام از طرفین ثبات پیدا کردند و مشخص شد زور دشمن تا همین‌جا قد می‌داده و بعد از آن باید به لاک دفاعی برود. البته هنوز خطر برجا بود، لذا فرماندهانی، چون شهید چمران با عملیات ایذایی و چریکی باعث فرسایشی شدن جنگ برای دشمن شدند و توان عملیاتی او را برای حملات احتمالی بعدی سلب کردند. 

مهم‌ترین وقایعی که در مرحله اول جنگ رخ داد کدام‌ها بودند؟
یک نکته‌ای را باید بگویم که شاید نسل جوان در برخورد با وقایع این بخش از جنگ دچار سوءتفاهم شود. چون در این مرحله تعدادی از شهرها و گستره‌ای از مناطق مرزی کشورمان به اشغال دشمن درآمد. در حالی که باید در بررسی وقایع آن روزها به نکاتی توجه کنیم. اول اینکه در آن زمان ارتش ما در وضعیت خوبی قرار نداشت. سپاه هم تازه تأسیس شده و هنوز حتی یک تیپ هم تشکیل نداده بود. از اعزام‌های سراسری بسیج هنوز هم خبری نبود. با وجود بنی‌صدر اتحاد بین ارتش و سپاه مسیر نمی‌شد و نهایتاً باید گفت که ایران در یک غافلگیری و وضعیت بغرنجی قرار داشت. این‌ها را باید به نسل جوان بگوییم تا بداند اگر ما اجازه ندادیم آبادان که از طریق اروند رود در نقطه صفر مرزی قرار دارد سقوط نکند یعنی چه؟ یا اگر اجازه ندادیم دشمنی که فکر می‌کرد سه روزه می‌تواند کل خوزستان را بگیرد و بیش از یک ماه در حسرت اشغال خرمشهر باقی ماند، یعنی چه؟ این نکته‌ها باید به خوبی تبیین شود. اما در خصوص اینکه چه اتفاق‌هایی در دوره اول جنگ رخ داد باید بگویم که در از ابتدای تهاجم سراسری دشمن تا روزهای پایانی آبان، شهرهایی، چون بستان، نفت شهر، سوسنگرد، سومار، قصرشیرین، خرمشهر، هویزه و دهلران به تصرف دشمن درآمدند. همچنین بعثی‌ها توانستند تا حومه اهواز و حومه شهر شوش هم پیش بیایند. نهایتاً چیزی در حدود ۱۴ الی ۱۵ هزار کیلومتر از خاک کشورمان به اشغال دشمن درآمد. 

اخیراً فرمانده سپاه در دفاع مقدس (محسن رضایی) طی مصاحبه‌ای گفته است که بنی‌صدر گزارش‌های مربوط به تهاجم قریب‌الوقوع عراق را جدی نمی‌گرفت. نظر شما چیست؟
الان که سال‌ها از زمان جنگ می‌گذرد و بسیاری از اسناد منتشر شده‌اند، به خوبی روشن شده بعثی‌ها از ماه‌ها قبل نقشه حمله به ایران را طراحی کرده بودند. تجاوزات مرزی‌شان قبل از شروع رسمی جنگ هم در واقع آماده‌سازی برای حمله به ایران بود. منتها همان‌طور که سردار رضایی هم گفته است، در آن زمان بنی‌صدر و تیمی از نظامی‌ها که اطرافش بودند باوری به حمله دشمن نداشتند. شخص مقام معظم رهبری هم چند بار در خصوص اهمال کاری‌های بنی‌صدر، سخنانی داشتند. وقتی عراق به ایران حمله کرد، هنوز خیلی از لشکرهای ما در پادگان‌های‌شان بودند. اگر ما این لشکرها را در طول نوار مرزی مستقر می‌کردیم، دشمن نمی‌توانست اینقدر سریع پیشروی کند. در برخی از مناطق یک تیپ ما در برابر چند لشکر دشمن مقاومت می‌کرد. اینکه گفته می‌شود اوایل جنگ ایران غافلگیر شد، این غافلگیری از طرز فکر و نگاه افرادی، چون بنی‌صدر نشئت می‌گرفت. در همان مصاحبه آقای‌رضایی که شما اشاره کردید، ایشان می‌گوید، بنی‌صدر در ۱۰ روز مانده به شروع جنگ می‌گوید که یک نفر اطلاعاتی در مورد احتمال حمله عراق به او داده است! آن یک نفر که بوده معلوم نیست. ولی وقتی ارتش رسماً گزارش می‌داد که دشمن نزدیک است به ما حمله کند، نیازی نبود که بنی‌صدر به حرف‌های یک نفر امین خودش متکی باشد. به هرحال این‌ها تجریبات و عبرت‌هایی است که ما باید از جنگ بگیریم. 

تحلیلی خواندم که نوشته بود ما در مرحله اول جنگ هم موفق بودیم، به رغم شهرهایی که اشغال شدند، چطور می‌شود ایران در مرحله اول جنگ هم موفق باشد؟
کل دفاع مقدس ما یک حماسه بی‌نظیر است که اکنون مثل یک مدل موفق از دفاع در برابر مهاجم از سوی دیگر ملت‌ها دنبال می‌شود. برخی از مواقع وقتی ما از حماسه‌های آن زمان صحبت می‌کنیم، بعضی‌ها فکر می‌کنند داریم غلو می‌کنیم. اما این حرف‌ها ریشه در واقعیت دارد. در مورد دو ماه اول جنگ باید بگویم ما چند شهر و حدود ۱۴ الی ۱۵ هزار کیلومتر از خاک‌مان را از دست دادیم، اما هدفی که دشمن برای خودش تعیین کرده بود اشغال کل خوزستان و حدالمقدور شمال روخانه اروند بود. عراق می‌خواست دو ساحل اروند را کاملاً متعلق به خودش کند. حتی آن‌ها نقشه عراق را با انضمام مناطق وسیعی از خوزستان طراحی کرده بودند. در ظاهر هم باید موفق می‌شدند، چون ما در آن روزها شرایط مساعدی نداشتیم. ولی دشمن حتی در به دست آوردن نیمی از اهدافش هم موفق نشد. آن‌ها سه روزه می‌خواستند کل خوزستان را بگیرند، اما تا چهارم آبان خرمشهر هنوز سقوط نکرده بود. آن‌ها آبادان را که در ساحل اروند است، می‌خواستند ولی هیچ وقت موفق به تصرف آن نشدند. قصد فتح تهران را داشتند، اما در حومه اهواز زمین گیر شده و بعد عقب رانده شدند. دشمن به هیچ کدام از اهدافش نرسید و فقط دو ماه بعد زمین‌گیر شد و نهایتاً با پایان سال اول جنگ، ضد حمله‌های ما یکی بعد از دیگری آن‌ها را از ایران بیرون راند. به همین خاطر است که حضرت امام می‌گویند: ما در طول جنگ حتی یک لحظه هم نادم و پشیمان نیستیم. چون به تکلیف خودمان عمل کردیم و هیچ‌وقت حریف آسانی برای دشمن نبودیم. در آخر جنگ هم حتی یک وجب خاک به آن‌ها ندادیم. طبق فرموده‌حضرت امام، جنگ ما را برای سال‌ها بیمه کرد. رهبری هم یک جمله بسیار خاص در مورد جنگ دارند. ایشان فرمودند: «دفاع مقدس به گردن کشور ما حق حیات دارد.»

 

آخرین اخبار