نصرالله برزنی مدیرعامل شرکت کارگزاری بانک اقتصاد نوین و کارشناس بازار سرمایه با بیان مطلب بالا در گفتگو با فرارو دیدگاه خود درباره افزایش قیمت ارز مرجع و تبعات ناشی از آن را چنین بیان کرد.
• به هر حال این موضوع تصمیمی است که کارگزاران نظام می گیرند و قطعا برای این کار دلایلی دارند. من معتقدم تصمیمات خلق الساعه نیست و باید کار کارشناسی انجام شود و کارگروهی شکل گیرد.
• پاسخ خیلی ساده ای که می توان درباره این موضوع داشت بحث عرضه و تقاضا است. یعنی اکنون تقاضای بیشتری برای ارز جهت هر مصرفی اعم از واردات کالا، سفرهای خارجی و ... وجود دارد.
• ما یک کشش تقاضا و یک فشار عرضه داریم که تعیین کننده می باشند. اکنون کشش تقاضا قیمت ها را بالا می برد و در مقابل عرضه به دلایل مختلف کم شده است. بنابراین بانک مرکزی و کسانی که این تصمیم را می گیرند اطلاعات کافی دارند و می دانند با روال قبلی یعنی دلار 1226 تومان توانایی جوابگویی به کشش تقاضا را نخواهند داشت.
• بنابراین این موضوع دلیل افزایش قیمت ارز مرجع است که البته فکر می کنند با این کار ارز را تک نرخی خواهند کرد؛ در صورتی که وقتی نرخ مرجع اضافه شود به یک تناسبی قیمت ارز بازار آزاد نیز بالا می رود.
• چون نرخ ارز مرجع را به همه اختصاص نمی دهند بلکه به گروههای خاص واردکننده و کسانی که کالاهای اساسی وارد می کنند اختصاص پیدا می کند. دیگران هم باید بروند از بازار تهیه کنند که بازار قیمت را بالا می برد و فاصله موجود را حفظ یا بیشتر می کند. یعنی اگر مثلا نرخ ارز مرجع 1700 تومان شود ممکن است قیمت دلار آزاد 30 درصد یا بیشتر افزایش پیدا کند.
• افزایش قیمت ارز مرجع بر بازار و افزایش سطح عمومی قیمت ها تاثیر خواهد گذاشت. البته اینکه این موضوع روی سودآوری شرکت ها چه تاثیر می گذارد باید طبقه بندی شود. برخی شرکت ها از افزایش نرخ ارز منتفع می شوند و برخی دیگر ممکن است به کلی تعطیل شوند.
• شرکت هایی که از این موضوع منتفع می شوند شرکت هایی هستند که مواد اولیه داخلی دارند مانند نفت، گاز، پالایشگاهها و پتروشیمی ها که کالاهای آنها عمدتا صادراتی است. یا مانند مس که از معادن استخراج می شود و ارزبری آن کم است؛ ولی کالایی که تولید می کند می تواند به قیمت های جهانی فروخته یا صادر شود.
• بنابراین این قبیل شرکت ها از آنجا که با افزایش قیمت دلار ارزآوری خواهند داشت و هزینه ارزی تولیدات آنها بسیار کم است سود می برند.
• شرکت هایی هم که بتوانند کالای خود را در بورس کالا بفروشند باز هم سود خواهند برد چون قیمت ها در بورس کالا هم با قیمت های جهانی خود را تطبیق می دهد و معامله می شود.
• گروه دیگری از صنایع هستند که برای تولید خود به واردات نیاز دارند و هزینه تولید آنها افزایش پیدا می کند ولی چون قیمت کالاهایی که تولید می کنند از نوع کم کشش یا بی کشش است (یعنی هرچقدر هم که قیمت را بالا ببرند چون به آن کالا نیاز وجود دارد (مانند داروها) مردم مجبور هستند آن کالا را تهیه کنند) در نتیجه این نوع شرکت ها (مانند شرکت های داروسازی) نیز از افزایش قیمت ارز منتفع خواهند شد.
• اما صنایع دیگری هستند که از این موضوع آسیب می بینند. یعنی چون واردات مواد اولیه مورد نیاز جهت تولید آن کالا برای آنها بسیار مهم است و تکنولوژی تولید آنها هم پایین است و نمی توانند با واردات رقابت کند، با افزایش قیمت رسمی دلار آسیب خواهند دید و کار آنها به تعطیلی خواهد کشید.
• من قطعا موافق افزایش نرخ رسمی ارز نیستم. این موضوع به افزایش سطح عمومی قیمت ها منجر می شود و کالاها با قیمت بالاتری به دست مصرف کننده می رسد و این خود می تواند عامل نارضایتی باشد.
• هیچکس با تورم و گرانی موافق نیست. اما من آن تقسیم بندی را ارائه دادم بدین دلیل که مشخص شود چه صنایعی می توانند از این اقدام سود برده و چه صنایعی متضرر شوند.
• من اینطور نمی بینم. فرض کنیم دولت اکنون نیاز بسیار زیادی به ریال دارد و ارز هم در اختیار دارد. اما این موضوع در کنترل و توانایی دولت نیست. یعنی اگر تقاضا نباشد دولت نمی تواند ارز را گرانتر بفروشد.
• بنابراین اینطور نیست که همه چیز در کنترل دولت است تا برای جبران کسری بودجه خود بتواند هر نرخی را اعمال کند. به نظر من این کار باعث گرانی بیشتر و نارضایتی مردم خواهد شد.
• اکنون به هر دلیلی یک تناسبی بین تقاضا و عرضه برقرار نیست و عرضه کم شده است و دولت ناچار است که قیمت را بالا ببرد.