به گزارش ایران اکونومیست، نشست نقد و بررسی فیلم تدفین در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد. در این نشست نغمه دانشآشتیانی، منتقد سینما و روزنامهنگار گفت: آن چیزی که در مواجهه اولیه من با فیلم برایم پررنگ است این است که گویی امر غایب، سوژه اصلی فیلم است. به طور مثال ما عنصر زن و جنگ را به طور مستقیم در فیلم نمیبینیم و آنها امر غایبی هستند که در اصل، امر حاضر فیلم را تعریف و هدایت میکنند.
دانشآشتیانی با اشاره به اینکه تنها یک جا در فیلم صدای زنی که معشوقه یکی از شخصیت های اصلی فیلم است به گوش میرسد، بیان کرد: سه مرد در محوریت فیلمنامه «تدفین» هستند که هر یک از آنها با امر غایبی گره خوردهاند؛ ممدباقر عاشق دختر دایی خود است که در فیلم دیده نمیشود و فقط یک بار صدای او و یک بار هم سایه ای از او را میشنویم و میبینیم.
وی ادامه داد: توماج با عشقی درگیر است که معشوق او با دیگر رفته و هیچجای فیلم دیده نمی شود ولی تاثیرش در داستان به عنوان امر پیش برنده استفاده میشود. پدر ممدباقر که او هم متاثر از جنگ است و اینجا جنگ به عنوان امر غایب درنظر گرفته شده است.
این منتقد سینما با تاکید بر اینکه به درستی جامعه کردستان برای بستر روایت انتخاب شده است، گفت: در بین مناطقی که درگیر جنگ ۸ ساله عراق علیه ایران شدند؛ و حتی زودتر از این حمله، مساله جنگ برایشان تعریف شده بود، کردستان و مردم این منطقه بهترین انتخاب برای بستر روایت فیلم تدفین بوده است.
دانشآشتیانی در بخش دیگر صحبتهایش با نگاهی به کارنامه محمد تنابنده به عنوان فیلمنامه نویس توضیح داد: اینکه آقای تنابنده ید طولایی در فیلمنامهنویسی دارند باعث شده است نقطه قوت تدفین، فیلمنامه آن باشد؛ گرچه به عنوان فیلم اول ایشان در زمینه کارگردانی هم در کل کار قابل قبولی است.
به گفته وی، اگر فیلم ریتم تندتر و زمان کوتاه تری داشت به اثر بهتری تبدیل میشد؛ کمااینکه این سوژه میتواند یک فیلم کوتاه خیلی خوب را رقم بزند. صداگذاری و انتخاب بازیگران، دو نقطه قوت فیلم بود که آشتیانی به آن اشاره کرد.
دانشآشتیانی درباره موتیفهایی که در فیلم هستند، گفت: مهم ترین موتیف فیلم را میتوان تانک داخل محوطه قهوه خانه دانست که «جنگ» را نمایندگی میکند و در صحنه ای که توماج آن را مدفون می کند و روی آن گل میکارد، باز هم از فلاکت این نماد و آنچه نمایندگی میکند، کم نمیشود؛ امری که به نظر بنده به طور هوشمندانه در فیلمنامه در نظر گرفته شده است.
این روزنامهنگار تدفین را فیلمی ضدجنگ دانست و افزود: این فیلم نشان میدهد جنگ نه فقط در زمان وقوع بلکه تا سال های سال بعد تاثیر منفی خود را بر جامعه و مردمانش میگذارد و در فیلم این موضوع به خوبی به تصویر شده است. همچنین سعی نشده تا با پایانبندی شاد، کل آنچه در طول فیلم کاشته شده است از بین ببرد.
دانشآشتیانی در بخش پایانی درباره جایگاه فیلم های هنری گفت: لزوم احترام به سلیقه ها و انتخاب های مختلف ایجاب می کند که فیلم های مستند، کوتاه و هنری بتوانند اکران شوند و اکران های خوبی هم داشته باشند نه اینکه با کمترین سانس آنهم به شکل گردشی، کمترین امکان را برای مواجهه با مخاطب برایشان در نظر گرفته شود.
این منتقد با تاکید بر اینکه اگر فیلم خوب با شرایط مناسب اکران شود با توجه به اینکه هزینه تولید در این بخش از سینما نسبت به سینمای بدنه کمتر است، می تواند هزینه تولید را برگرداند، توضیح داد: گرچه از گذشته تا الان در سیاستگذاری های فرهنگی، بخش هنری سینما نادیده گرفته شده است ولی واقعیت است که سینماگرانی که در این حوزه فعالیت می کنند، بخش مهمی از آثار سینما را تولید می کنند و حتی تعدادی از آنها بعدا به سینمای بدنه می روند و آن بخش را نیز رشد میدهند.
جنگ به حرمت و حریم «عشق» آسیب وارد کرده است
محسن سلیمانی فاخر، منتقد سینما نیز گفت: فیلم تدفین، دیگربار تاکید میکند که عشق قدرت زیستن بشر است و ادعای لمس حقیقت، جنگ و کشتار، خشم و انتقام، جهنم ساختن زندگی برای یکدیگر و برهم زدن پیوند میان انسان ها، تنها یک چیز را ممکن می کند و آن تاخیر در رستاخیزعشق است، رستاخیزی که در حرکت پاندولی بین رهایی و خطر در جریان است .
وی ادامه داد: تدفین در واقع فیلمی در تقبیح جنگ است که به نظر می رسد که هر چند زنان، قهرمان فیلم نیستند و اصلا حضور تصویری ندارند، اما فیلم میخواهد به حاشیه جنگ و آسیب های متعددی که زنان در طول سالیان جنگ و حتی پس از آن متحمل شده و می شوند، بپردازد.
این نویسنده سینمایی یادآور شد: فیلمساز روی نمادها و موتیف های متعددی زوم کرده است که گویی فیلم را باید با دیدی نشانهشناسانه به تماشا نشست. همچنین زاویه دید نامشخص یکی از آسیب هایی است که فیلم دچار آن شده، اگر فیلم یک راوی داشت قصه بهتر پیش می رفت و شاید زمان های مرده فیلم را سامان می داد.
وی تصریح کرد: فیلم در لایه رویین خود از آدم هایی صحبت میکند که یا درگیر عشق و یا زخم خورده این سرشت درونیاند، اما در لایه زیرین آسیب هایی را که جنگ به حرمت و حریم عشق وارد کرده، روایت می کند.
وی در پایان گفت: تدفین میبایست با حمایت بیشتری اکران می شد، جامعه سینمایی باید قدری فیلم های بدنه و کمدی را در اکران سازماندهی کند و از اهمیت دادن به آنها در چرخه نمایش کاسته و تعدیل شود تا سینمای اندیشمند و متفکر بتواند با مخاطب خود مواجه شود.