به گزارش ایران اکونومیست، جام جم نوشت: اینها سؤالاتی به ظاهر ساده اما مهمی است که همه ما در میان انبوه شلوغیها و دغدغههای روزمره زندگی باید حداقل یکبار بدون تعارف از خودمان بپرسیم و به آن پاسخ دهیم؛ آن هم در شرایطی که دادههای آماری وضعیت خوبی از سرانه مطالعه در ایران را به تصویر نمیکشند!براساس دادههای پیمایشهای مصرف فرهنگی و طرحهای آمارگیری فعالیتهای فرهنگی خانوار، سرانه مطالعه در ایران بین سالهای مختلف، عددی بین ۱۵ تا ۱۶:۳۶ دقیقه در روز بیان شده است. در طرح آمارگیری فعالیتهای فرهنگی خانوار در سال ۱۳۹۹ (مرکز آمار ایران)، سرانه مطالعه افراد ۱۵ساله و بیشتر باسواد در ماه بهطور متوسط هشت ساعت و ۱۸ دقیقه برآورد شد که ۱۶ دقیقه و ۳۶ ثانیه در روز است. این درحالی است که سرانه مطالعه در کشوری مثل ژاپن که یکی از پیشرفتهترین کشورهای دنیاست، ۱۰ ساعت و ۳۰ دقیقه در هفته است.
چوب ندانمکاری!
یکی از بزرگترین ضعفهایی که امروز مردم با آن روبهرو هستند، عدم توانایی در تجزیه و تحلیل مسائل و مطالب مختلف است. این موضوع باعث میشود که افراد علاوه بر اینکه نتوانند انتخابهای درستی داشته باشند، انتخابها و گزینههای خوبی را هم که در دسترسشان قرار میگیرد بهراحتی از دست بدهند. کتابخوانی شما را مجبور به فکر کردن میکند و تفکر کردن باعث قویتر شدن مغز شما خواهد شد. ذهنی که با کتابها پرورش یافته بهسادگی هرچیزی را نمیپذیرد و قبول نمیکند؛ این ویژگی به شما کمک میکند تا انتخابها و تصمیمات بهتری داشته باشید. دکتر مهدی حسینزادهفرمی، جامعهشناس فرهنگی در گفتوگو با جامجم در اینباره میگوید: سالهاست که جهان به این سمت رفته که جوامع علممحور باشندکه خوشبختانه این مسأله در ایران نیز یک تغییراتی ایجاد کرده بهطوریکه اگر در گذشته افراد برای حل مسائل و مشکلات خود به سراغ دعانویسها و فالگیرها میرفتند اما اکنون بسیاری ازافراد برای حل مشکلات خود دنبال راهکارهای علمی میگردند؛ مثلا کتاب میخوانند یا از روانشناس و روانکاو کمک میگیرند. وی با بیان اینکه ایران هنوز با جامعه علممحور بسیار فاصله دارد،دررابطه با نقش مطالعه در زندگی اجتماعی میافزاید: وقتی افراد مطالعهای نداشته باشند طبیعتا شناختی هم از خود و جامعهای که در آن زندگی میکنند، ندارند. همین مسأله تاثیر مستقیمی در جامعه دارد چرا که در کشوری که مردم آن اهل مطالعه و علم نیستند، کسی چالشها و مشکلات آن را نیز بهدرستی نمیشناسد، لذا افراد بهدلیل ناآگاهی بهراحتی شعارها و نظرات دیگران را میپذیرند و چون خودشان قدرت تجزیه و تحلیل مسائل را ندارند، فریب دیگران را میخورند.
شش دقیقه مطالعه روزانه و کاهش استرس تا دوسوم
غیر از اثرات اجتماعی مطالعه، خواندن کتاب در بعد فردی نیز اثرات بسیار زیادی دارد. به عقیده روانشناسان، مطالعه به افراد کمک میکند تا مهارتهای شناختی و تحلیلی خود را توسعه دهند و عملکردوبهرهوری آنها رابهبود میبخشد.همچنین شبکه پیچیدهای از مدارها و سیگنالها را در مغز تحریک میکند که با بالغ شدن توانایی خواندن، قویتر و پیچیدهتر میشود. تحقیقات نشان میدهد سالمندانی که بهطور منظم مطالعه میکنند، میتوانند خطر ابتلا به آلزایمر را ۲.۵برابر نسبت به افراد غیرکتابخوان کاهش دهند. مطالعه کتاب همچنین میتواند تأثیرات مثبتی بر سلامت و تندرستی افراد داشته باشد. خواندن کتاب میتواند استرس را کاهش دهد، مغز را تحریک کند،حافظه را تقویت کند، از زوال شناختی جلوگیری کند، به خواب کمک کند، افسردگی را کاهش دهد و طول عمر را افزایش دهد. مطالعات نشان میدهد که شش دقیقه مطالعه در طول روز میتواند سطح استرس را تا دوسوم کاهش دهد و افرادی که کتاب میخوانند در مقایسه با دیگران ۲۸ درصد کمتر به افسردگی مبتلا میشوند.
خانواده؛ آغاز مسیر کتابخوانی
متاسفانه بهرغم اثرات بسیار زیاد مطالعه بر ساختار اجتماعی و فردی جامعه، آمارها وضعیت مطلوبی از این موضوع را در کشور ما به تصویر نمیکشد و از آنجایی که توسعه کشور در ابعاد مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و...در گرو ارتقای آگاهی و علم در میان مردم است، اصلاح این وضعیت یک ضرورت بهشمار میرود. حسینزادهفرمی تلاش برای بهبود این مسأله را از درون خانوادهها میداند و به نقش والدین به عنوان الگوهای اولیه کودک بسیار تاکید میکند. وی در اینباره میگوید: اگر فرزند در دست والدین خود کتاب نبیند هرچقدر هم که والدین او در مورد تأثیرات مثبت کتاب و مطالعه سخن بگویند، بیفایده است. این جامعهشناس فرهنگی ادامه میدهد: بعد از خانواده و در مسیر بعدی اقدامات آموزشوپرورش در این زمینه بسیار مؤثر است. وی تاکید میکند: شاید بتوان در زمینه سرانه مطالعه در کشور عددسازی کرد اما آنچه مهم است تأثیر آن در زندگی و کیفیت افراد است که متاسفانه ما میبینیم که این آمارها تأثیر زیادی در زندگی افراد نداشته است.