ایران اکونومیست- هوشنگ توکلی، پرویز فلاحیپور، علی صادقی، لعیا زنگنه، ثریا قاسمی، رضا شفیعیجم، امیررضا دلاوری، امیر غفارمنش، تینا آخوندتبار، حمیدرضا هدایتی، شیما نیکپور و فرهاد قائمیان از بازیگران این سریال تلویزیونی هستند.
میدان اصلی پارک شفق که بیشتر برنامههای ترکیبی در آن ساخته میشود، محل تصویربرداری سکانسهای خارجی این سریال است. بیش از چند روز نمیگذرد که سام درخشانی و شیما نیکپور روبهروی دوربین روحالله سهرابی قرار گرفتهاند. هوا سرد است و ابری. باد شدیدی میوزد و کار را برای ادامه سخت میکند، اما گروه تصویربرداری به کار خود ادامه میدهند.
5-6 ماه کار داریم
قبل از شروع کار لحظاتی روحالله سهرابی از جزئیات کار میگوید: قصه «آرام میگیریم» در 42 قسمت 45 دقیقهای به روایت زندگی خانوادهای میپردازد که فرزندانش به دلیل زیادهخواهی، آرامش واقعی خود را فدای آرامش کاذب کرده و زندگی خود را به سوی پرتگاهی فریبنده پیش میبرند، اما با ورود شخصیتی تاثیرگذار، ماجرا شکل دیگری به خود میگیرد. بیش از 95 درصد لوکیشنهای ما در تهران و 5 درصد در شمال کشور است.
در تهران لوکیشنهای ما مثل بوستان چیتگر و آب و آتش، حیاط بیمارستان و خیابانهایی نظیر سهروردی مختلف و متنوع است. از آنجایی که قصه این سریال فصلمحور است و احتیاج به فضاهای سرد و خاکستری داشتیم، ترجیح دادیم فضاهای خارجی را تصویربرداری کنیم و خوشبختانه بارش باران باعث شد که بخشهای مربوط به بارش باران را نیز بگیریم. تا به حال بیش از هفت قسمت سریال را تصویربرداری کردیم و طبق برنامهریزیها طی 5 الی 6 ماه آینده مابقی کار انجام میشود.»
این کارگردان بااشاره به اینکه چرا کارگردانی این سریال را پذیرفته میگوید: «قبلا درگیر ساخت تلهفیلم و کارهای سینمایی بودم و این اولین تجربه سریالسازیام است. با همکاران مختلفی مشورت کردم و حدود دو سال طول کشید تا بتوانم این سریال را بسازم و طی این فاصله زمانی بهطور مدام اصلاحیههایی داشتیم. تمام تلاشم این است که کار تأثیرگذاری تولید کنیم تا مخاطب با اثری روبهرو شود که از آن لذت کافی ببرد.»
وی درباره اینکه تا چه اندازه خانواده در محوریت داستان قرار میگیرد نیز میگوید: «معتقدم خانواده مهمترین رکن جامعه است و وقتی آفتی به خانواده وارد میشود، در ابعادی وسیعتر جامعه با این آسیبها و زیادهخواهیها روبهرو میشود. ما معیار کوچکی را در نظر گرفتیم تا مخاطب بتواند کلیتی را متصور شده و به کلیتی از یک جامعه تعمیم دهد. دیدگاهمان تا اندازهای به پدیدههای مدرن مثل وایبر بوده و چند شخصیت سریال را در بخشهایی که اقتضا میکرد، درگیر این مساله کردیم.»
سهرابی با توضیح اینکه در پارهای از اوقات قصه لحن طنزآمیز به خود میگیرد، میگوید: «برای اینکه بتوانیم فضای جدی سریال و تلخیهای آن را از بین ببریم، سعی کردیم در مواردی لحن طنازانه داشته باشیم و اجازه ندهیم عصبیت قصه مخاطب را اذیت کند. قصه ما طنز نیست، اما گاهی به این سمت گرایش پیدا کردیم که برخی از شخصیتهای قصه لحن طنزگونه داشته باشند.»
سکوت لطفا...
حالا مردم بالای میدان اصلی ایستادهاند و دستیار کارگردان دائم هشدار میدهد که با تغییر نماها رهگذران مردمی بدون اینکه به دوربین نگاه کنند، کار خودشان را انجام دهند. هوا ابری است و عوامل برای اینکه نشان دهند زمین خیس شده، دائم ظرفی پر از آب را در فضای میدان میریزند. زمین و پلهها کاملا خیس میشود. صدای «سکوت لطفا!.. سه، دو، یک حرکت!» شنیده میشود. همه سکوت میکنند. سام درخشانی (مسعود) مشغول صحبت با شیما نیکپور (افسانه) است.
در این سکانس افسانه تنها و غمگین کنار حوض پارک نشسته و منتظر است. فوارههای آب باز است و صدای آبشار شنیده میشود. مسعود از دور دوان دوان با قصد غافلگیری افسانه به او نزدیک میشود، اما حواس افسانه به او نیست، وقتی مسعود نزدیکتر میشود، افسانه متوجه حضور او میشود. مسعود کنار افسانه مینشیند.
افسانه: میخوام دیگه سرکار نرم.
مسعود: نری؟... چی شد یهویی؟!... تو که به قول خودت، تو خونه میپوسی؟
افسانه: تو خونه پوسیدن شرف داره به کار کردن تو این10جور جاها.
مسعود: افسانه میگی چی شده یا همین جوری تا شب میخوای طفره بری؟
افسانه: محیط خوبی نیست برام... وای به حال یه بدبخت مثل من که بخواد تو اینجور جاها کار کنه... از وقتی پیشنهاد مدیرمون رو واسه ازدواج رد کردم، تعدیل نیرو رو بهونه کرده میگه باید بری!
مسعود: یه ماه نیست که اومده؟ هیچی نشده به تو پیشنهاد ازدواج داده؟! چرا نمیگی داری ازدواج میکنی؟
افسانه: وقتی هنوز هیچی معلوم نیست، چرا بگم؟... یه انگ همین جوری به خودم بزنم که چی بشه؟!
مسعود: انگ بزنی؟... مگه من و تو زن و شوهر نیستیم؟... انگار شوخیت گرفته میخوایم بریم زیر یه سقف؟!
نقش پر تنشی به نام مسعود
بعد از اینکه صحنه به وسیله کارگردان تائید میشود، با سام درخشانی که چندی پیش سریال پرمخاطب «همه چیز آنجاست» را از او دیدهایم، درباره علت همکاریاش با این سریال میپرسیم، میگوید: «یکی از دلایل پذیرش نقش باوجود خستگی از کار قبل و اشارهام به اینکه دیگر نقش منفی بازی نمیکنم، این بود که نقش مسعود در سریال آرام میگیریم خیلی خوب نوشته شده، چون بسیار پرتنش و پر از موقعیتهای مختلف برای یک بازیگر است. قبلا در همه چیز آنجاست، «آوای باران» و یک سریال پلیسی دیگر نقش رئیس باند دزدان را داشتم که منفی بود و احساس میکردم دیگر نقشی نیست که در این ژانر بخواهد مرا به بازی ترغیب کند، اما وقتی این نقش را خواندم، دیدم با قصه خوبی مواجه هستم. بازیگران سریال وقتی این فیلمنامه را خواندند، دوست داشتند نقش مسعود را بازی کنند.»
درخشانی در پاسخ به این پرسش که آیا این نقش نیز مثل نقشهای اخیر شما منفی است، توضیح میدهد: «این نقش یک رگه منفی درون خود دارد، اما تعریف من از نقش منفی جداست که ساعتها امکان صحبت در این رابطه وجود دارد. شرایط اجتماعی ما به گونهای است که شاید 50 درصد اجتماع از نظر دیگران منفی باشند و 50 درصد هم برعکس این مساله فکر میکنند. به هر صورت این نقشی است که جای کار خوبی دارد و خیلی درگیر است و چندان صاف و رو نیست و با چالشهای مختلفی روبهرو میشود. نقش مسعود را براساس تجربیاتم و باتوجه به اینکه مابهازای خارجی این نوع شخصیتها بسیار دیده میشود، بازی کردم.»
در پاسخ به این سوال که باوجود مقبولیت سریال همه چیز آنجاست آیا ترسی برای پذیرش نقش جدید نداشتید، میگوید: «ترسی برای پذیرش این نقش ـ باتوجه به مقبولیت سریال همه چیز آنجاست ـ نداشتم و تا زمانی که احساس نکنم میتوانم نقشی را متفاوت بازی کنم، قبول نمیکنم. شاید اگر یک فرد دیگر برای ایفای نقش میآمد، شبیه نقش فانی همه چیز آنجاست بازی میکرد، اما طی همین دو روز نیز به نظر میرسد به سمت دیگری پیش رفتیم که متفاوت است. این شخصیت رگههایی از طنز دارد که آن را جذاب میکند و ممکن است حرکات منفی داشته باشند، اما در نهایت ذات بدی ندارد و آدم شیرینی است. علاوه بر این سعی میکنم با کمک آقای سهرابی به این رگههای طنز رنگ ببخشیم که مردم آن را دوست داشته باشند.»
این نقش را دوست دارم
شیما نیکپور بازیگری است که مقابل سام درخشانی هنرنمایی میکند، او درباره چگونگی پیوستن به این گروه میگوید: «امیرآقایی بهعنوان کسی که قبلا با او همکاری کرده بودم، مرا به آقای سهرابی معرفی کرد. شخصیت افسانه بهعنوان یک نقش محوری برای من کمی خاکستری است و به همین دلیل در آغاز کار برای همکاری تردید داشتم، اما وقتی درباره شخصیت افسانه با آقای سهرابی صحبت کردم، بتدریج با نقش ارتباط برقرار کردم و حالا آن را دوست دارم.»
وی درباره ویژگیهای شخصیت افسانه هم میگوید: «صفتهای زنانه نقش افسانه را دوست دارم و اتفاقات بعدی که برای این شخصیت میافتد، باعث علاقهمندیام به ادامه کار شد. همچنین به دلیل اینکه تازه وارد چرخه بازی شدهام، دارم بیشتر با افسانه آشنا میشوم. این نقش رگههای خاکستری دارد که در انتها اتفاق بدی برایش نمیافتد و فکر میکنم در انتها بیننده، او را دوست داشته باشد. به نظرم این سریال آنقدر بازیگر مطرح، اتفاقات هیجانی و ریتم جذابی دارد که مخاطب را پای تلویزیون بنشاند و بهطور ناخودآگاه برای دیدن آن ترغیب میشود.»
حالا گروه خود را برای ناهار آماده میکند، کار تصویربرداری بعدازظهر از سر گرفته خواهد شد آرام میگیریم از وجود بازیگران شاخصی بهره میگیرد، اما باید ببینیم فیلمنامه و بازیگر خوب میتوانند کنار هم قرار بگیرند تا یک قصه خوب و تأثیرگذار را روایت کنند و مخاطب را پای تلویزیون بکشانند یا خیر؟