ایران اکونومیست- طنز در روزنامه های کشور کم پیدا می شود و این یعنی روزنامه ها کم لبخند میزنند و آنها که روزنامه میخوانند هم به تبعیت از رسانه محبوب شان کمتر می خندند. حکمت ستون روزنامه خندان، در این است که طنز همه روزنامه های کشور را جمع کنیم و در جام جم آنلاین برسانیم به دست تان تا هر صبح، دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند.
سیاست روز : حماسه نان فانتزی
مدیرعامل بانک ایران زمین: متاسفانه رسانه ها دنبال خبری می گردند که آن را بزرگ کنند.
به نظر شما کدام یک از خبرهای زیر در آغاز کوچک بوده و رسانه ها آن را بزرگ کرده اند؟
الف) پرونده اختلاس سه هزار میلیارد تومانی
ب) قتل شوهر عمه رهبر کره شمالی
ج) جدایی نادر از سیمین
د) توقیف اموال بانک ایران زمین
وزیر صنعت، معدن و تجارت: درباره حذف آرد یارانه ای نان های فانتزی تصمیم جدیدی نگرفته ایم.
به نظر شما تصمیم گیری در این خصوص بر عهده کدام یک از گزینه های زیر است؟
الف) دبیر کمیته علمی نان های فانتزی سراسر کشور
ب) رئیس ستاد حماسه کنترل نرخ نان فانتزی
ج) دبیرکل سازمان ملل
د) ننجون
وزیر جهاد کشاورزی: هیچ دلیلی برای افزایش قیمت مرغ وجود ندارد و در
صورت استمرار اجحاف فعلی در حق مصرف کنندگان و تولیدکنندگان مسئولان
تعزیرات به ناچار وارد عمل می شوند و با متخلفان برخورد می کنند.
کدام یک از شیوه های برخورد با گرانفروشان مرغ را مناسب تر می دانید؟
الف) خروس به جانشان بیندازیم تا چشم و چالش شان را در بیاورند.
ب) همان مرغ های یخ زده را به خورد خودشان بدهیم.
ج) به گرانفروشان، سه بار پشت دستی بزنیم تا دیگر از این کارها نکنند.
د) گرانفروشان را به مناطق بد آب و هوایی مثل مونترال کانادا تبعید کنیم تا یخ بزنند و جانشان در بیاید.
اعتماد : دنباله کار خویش گیریم
«به اولِ همه کاری تامل اولی تر/ بکن وگرنه پشیمان شوی به آخر کار». فرمایش سعدی است و قریب به همین مضمون را بزرگان دیگر هم گفته اند و ما را بدان وصیت کرده اند. ما باید فکر کنیم و قبل از اینکه دست به بیل و مته و تفنگ و قلم ببریم و قبل از اینکه زبان در کام بچرخانیم ضروری است که فکر کنیم و جوانب کار را بسنجیم و از گیر کردن مکرر سر گاو عمل در خمره توسعه و سیاست و اجتماع و علم و سایر امور جلوگیری کنیم.
فکر نکرده دست به عمل زدن چیز جدیدی نیست و اختصاص به روزگار ما ندارد. تاریخ که بخوانید تصدیق می فرمایید که در این جغرافیا، کار و حرف بی تامل مسبوق به سابقه است و همواره حکما و فضلاو عرفا خون دل خورده اند که به ملوک و رعایا یاد بدهند که به اول همه کاری تامل اولی تر. اما کو گوش شنوا؟
چرا در مقام حرف و نظر، عقل و تامل را بالابالامی بریم و بر صدرشان می نشانیم و همه کارهای مان را به آنها موکول می کنیم اما در عمل، به خصوص وقتی که مغلوب احساسات و هیجانات شویم، هیچ عقلی و هیچ تذکری و هیچ درنگی جلودارمان نخواهد بود و عنان زبان و بازوی مان را نخواهد توانست که بگیرد. احساسات و هیجانات، الزاما مقابل خرد و صبر نایستاده اند. قرار نیست با تاکید زیاد از حد بر عقل و خرد هیجانات و احساسات را به عقب برانیم و دست و بال عمل را ببندیم.
مملکتی که از صبح تا شب، زن و مردش و پیر و جوانش کنجی بنشینند و به تقلید از متفکر رودن دست به چانه بزنند و در اندیشه فرو روند و از شدت درنگ پا از روی مار برندارند و دست به سیاه و سفید نزنند، حتما جای حوصله سربری خواهد بود و به سال نرسیده طاق بر سرشان فرو خواهد ریخت. از مجسمه که کاری برنمی آید چنان که از جماد. حکایت مولانا عبید لابد یادتان است که مخنثی، ماری دید و گفت «دریغ، مردی و سنگی».
از آن طرف هم اگر مملکت را مردان عمل قبضه کنند و از صبح تا شب با بیل و مته و تریبون و فریاد و خودکار و تغییر به جان خیابان و بیابان و خانه و مدرسه و شهر و دهات و باغ و کویر و ضمیر مردمان بیفتند، از زیر دست شان جز ویرانه بیرون نخواهد آمد. درست است که جهان را و تاریخ را مردان عمل می سازند نه هوشیاران، اما همواره هزینه ای که بابت عمل می پردازیم قابل قیاس نیست با هزینه ای که اهل فکر و ذکر روی دست مان می گذارند. مگر فکر و ذکر هم هزینه دارد؟
دنیا با گذشته اش خیلی فرقی نکرده و همچنان بین «مردان اندیشه» و «گردن فرازان عمل» صلح و اتفاقی حاصل نشده و کماکان عملگرایان کارشان را برای دقت و تامل بیشتر به تعویق نمی اندازند و کمافی السابق احساسات و هیجانات پیشقراول اتفاقات و تغییرات دنیا هستند. همچنانکه هزار سال پیش دیوانه ای سنگی به چاه می انداخت که صد عاقل درش نمی توانستند بیاورند، حالاهم عقلاحیرانند که چطور گره های کور سیاست و اقتصاد و فرهنگ را باز کنند و از چه طریقی دیوار تا ثریا کج رفته را قبل از آنکه روی سر ملت بریزد و کار دست همه بدهد، صاف و بی خطرش کنند و هزینه های فروریختنش را کم کنند. این گره های کور را چه کسانی به کار و بارمان انداخته اند و این دیوارهای کج را چه کسانی بالابرده اند؟
مردان اندیشه یا گردن فرازان عمل؟ اندیشه و عمل مقابل هم نیستند و حضور یکی الزاما جای دیگری را تنگ نمی کند. هر بحث نظری و محاسبه عقلانی الزاما تفکر نیست و هر کار و عملیاتی را هم نباید به حساب عمل گرایی بگذاریم. آدمیزاد زرنگ است و در هر مرتبه ای که باشد خودش را و رفتار و گفتار خودش را توجیه می کند و هیچ فعل و قولی از خود را به حساب نادانی اش نمی گذارد. فرمایش سعدی است که «گر از بسیط زمین عقل منعدم گردد/ به خود گمان نبرد هیچ کس که نادانم». ما نادانی خودمان را دانایی جلوه می دهیم و نفسانیات خودمان را به نام عملگرایی سند می زنیم.
از این همه اتاق فکر، قطع و یقین بدانید که فکر و ذکری بیرون نمی آید و از این همه عمل چیزی عاید کسی نمی شود جز نفس اماره که باد می کند و ارضا می شود و خودش را لابه لای ساخت و سازها پنهان می کند: ان النفس الامار\ بالسوء. حرف صاف و ساده ام را پیچیده نکنم و به دام وعظ نیفتم. ما هرکه باشیم و هرچه باشیم، خواسته و نخواسته در خدمت چیز دیگری و امر دیگری هستیم. عقل هم مثل عمل رحمانی و شیطانی دارد و آدمیزاد بلد است تا خودش را و کارش را و عقلش را طوری جلوه دهد که انگار قصدی جز رضای خدا و ترویج صلح و عدالت ندارد و مامور خداوند است تا خلق خدا را از جنگ و پلیدی نجات دهد.
حاصل کار اما چیزی جز گرفتاری و بدبختی نیست. امریکا چطور به اسم ترویج دموکراسی و صلح و امنیت پدر صاحب بچه دنیا را درآورده و داعش و طالبان و القاعده را به جان بقیه انداخته، شیطان چطور راه ملت را با نیت های خیرشان تا جهنم هموار می کند، ما هم بلدیم تا نفسانیت مان را لابه لای عقل و عمل لاپوشانی کنیم و خود را چیزی جلوه دهیم که نیستیم.
گندم نمایی و جو فروشی از همین جا می آید و روز به روز گرفتارترمان می کند. چه باید بکنیم؟ متر و معیارمان برای تشخیص فکر و فعل حقیقی چیست؟ چه باید کرد؟
حقیقت این است که هرکجا هستیم و هرکاری قرار است بکنیم و در هر مرتبه ای قرار داریم خوب است که قدری درنگ کنیم و در احوال خود تامل کنیم. داریم کجا می رویم؟ چه می کنیم؟ کجا می خواهیم برویم و به چه می خواهیم برسیم؟ ما سند و چشم انداز و برنامه کم نداریم و معمولاهم در حرف و کاغذ از برنامه ها جلو افتاده ایم. خیلی هم خوب.
اما کاش بشود قدری صبر کرد و نسبت به اوضاع و احوال خود وقوف پیدا کرد و با آگاهی از خوب و بدمان و ضعف و قوت مان مسیر را ادامه داد. نترسید. بیل ها و مته ها جایی نمی روند. قدری صبر و تامل که خللی در پیشرفت مان به وجود نمی آورد. اندکی صبر و تامل لازم است تا ببینیم حقیقتا چند چندیم و چه باید بکنیم.
کیهان : تورم(گفت و شنود)
گفت: دولت می گوید تورم در بهمن ماه «صفر» بوده!
گفتم: پس افزایش قیمت مرغ به کیلویی 8 هزار تومان و افزایش قیمت نان و سایر کالا و خدمات چه بوده است؟!
گفت: می گویند «تورم» و «گرانی» دو موضوع جداگانه هستند!
گفتم: ولی جناب روحانی خودشان می گفتند تورم را نمی توان با آمار نشان داد
بلکه برای درک تورم باید به جیب مردم نگاه کرد و مردم هستند که تورم را حس
می کنند.
گفت: با این حساب و در حالی که قیمت همه اجناس به سرعت رو به افزایش است، تورم صفر در بهمن ماه چه مفهومی دارد؟
گفتم: چه عرض کنم؟! یارو افتاده بود توی چاه و جان به جان آفرین تسلیم
کرده بود، وقتی بیرونش آوردند یکی از اطرافیان گفت؛ اگرچه فوت کرده ولی
خوشبختانه زخمی نشده!