يکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ - 2024 December 15 - ۱۲ جمادی الثانی ۱۴۴۶
۱۱ مرداد ۱۳۹۱ - ۰۶:۲۷

گفتگو با فرزاد فرزین خواننده تیتراژ سریال «راز پنهان»

ايران اكونوميست :فرزاد فرزین می گوید که این روزها حجم زیادی از موسیقی پاپ به گوش مخاطب ایرانی می‌رسد و برای همین ترانه و آهنگ خیلی باید قوی باشد تا در ذهن شنونده ماندگار شود.
کد خبر: ۷۲۴۳
farzad-farzin
به گزارش خبرآنلاین، «راز پنهان» با کارگردانی فلورا سام که این شب‌ها از شبکه یک سیما پخش می‌شود، نخستین تجربه فرزاد فرزین در خواندن ترانه تیتراژ یک سریال تلویزیونی است.

فرزاد فرزین که کار حرفه‌ای موسیقی را از سال 1377 شروع کرده است، اگر چه خواندن آهنگ تیتراژ برنامه‌های تلویزیونی چون «شب بخیر تهران» (1382)، «کوله پشتی» (1386)، «صبح آمد» (1387) و «با ما اینجا» (1389) را در کارنامه هنری خود دارد، اما «راز پنهان» نخستین سریال داستانی به شمار می‌آید که او تیتراژ پایانی آن را خوانده است.

این خواننده 31 ساله که تا کنون چهار آلبوم «شراره» (1383)، «شوک» (1387)، «شانس» (1388 ) و «شلیک» (1391) را منتشر کرده، از سال 1384 تا امروز کنسرت‌های بسیاری را نیز در تهران و شهرهایی چون تبریز، سنندج، کرج، کیش، قشم، بندرعباس، شیراز، گرگان، اراک، گنبدکاووس، رودهن و... روی صحنه برده است.

فرزاد که ترانه سرا و آهنگساز نیز هست، همکاری‌هایی با خوانندگان دیگر از جمله رضا صادقی، امید آمری، مهدی مدرس، محسن چاوشی، محسن یگانه، علی اصحابی، بهنام صفوی و... داشته و در دو آلبوم گروهی به نام‌های «خاص» و «دلصدا» هم قطعاتی را ارائه کرده است.

به بهانه خواندن آهنگ تیتراژ پایانی سریال «راز پنهان»، به سراغ فرزاد فرزین رفتیم و با او گفتگوی کوتاهی انجام دادیم. ترانه این قطعه را که به نام «ماه من» معروف شده، عبدالجبار کاکائی سروده، ملودی‌اش را امید کرامتی ساخته و ایرج همدمی آن را تنظیم کرده است.

فرزاد فرزین از سال 1383 تا کنون، چهار آلبوم موسیقی منتشر و ده ها کنسرت اجرا کرده است

بعد از سال‌ها حضور در عرصه حرفه‌ای موسیقی، برای نخستین بار تیتراژ یک سریال تلویزیونی را خوانده‌اید. چنین کارهایی چه جایگاهی در کارنامه یک خواننده دارد؟
من پیش از این هم با شبکه‌های گوناگون سیما همکاری داشته‌ام.

اما آن‌ها همه مربوط به برنامه‌های تلویزیونی بوده‌اند. این بار شما ترانه تیتراژ پایانی «راز پنهان» را خوانده‌اید که یک سریال داستانی است. چه چیزی شما را به سمت این کار کشاند؟
اول باید بگویم من از سال 89 تصمیم گرفتم تیتراژ هیچ برنامه یا سریال تلویزیونی را نخوانم، مگر آنکه پر مخاطب باشد. وقتی هم از من دعوت شد تا ترانه پایانی «راز پنهان» را بخوانم، به دلیل گروه سازنده‌اش و ایام مناسبی که روی آنتن می‌رود، این پیشنهاد را قبول کردم.‌‌ همان طور که می‌دانید، سریال‌های ماه رمضان پر مخاطب هستند، بهترین زمان ممکن پخش می‌شوند و بیشترین تماشاگر را به خود جذب می‌کنند.

بر این پر مخاطب بودن خیلی تاکید می‌کنید. با توجه به اینکه آلبوم‌هایتان خوب می‌فروشند و کنسرت‌هایتان پر تماشاگر هستند، چه نیازی به یک سریال تلویزیونی دارید تا صدایتان را به گوش مردم برسانید؟
اشتباه نکنید، خواننده چه معروف و چه تازه کار، نیازمند است که کار‌هایش دیده شود. آهنگ‌های سریال‌های تلویزیونی، بهتر از قطعات ارائه شده در آلبوم شنیده و دیده می‌شوند.

«راز پنهان» نخستین سریال تلویزیونی است که فرزاد فرزین ترانه تیتراژ آن را می خواند

منظورتان از دیده شدن چیست؟
از قدیم گفته‌اند «شنیدن کی بود مانند دیدن» که حتی در عرصه موسیقی هم صدق می‌کند. آهنگ با تصویر بهتر در ذهن مخاطب نقش می‌بندد و ماندگار‌تر می‌شود، این امتیازی است که ما در ایران از آن بی‌نصیب هستیم.

برخلاف دیگر نقاط دنیا، چون ما نمی‌توانیم آهنگ‌ها و ترانه‌هایمان را با تصویر به مخاطب برسانیم، یک امتیاز شاخص موفقیت را از دست می‌دهیم. برای مثال ما شبکه‌ای اختصاصی نداریم تا مخاطب تلویزیون بتواند پای آن بنشیند و چهره خواننده را حداقل در هنگام خواندن ببیند.
farzad farzin2
در واقع چهره و تصویریک خواننده در هنگام خواندن باید دیده شود تا سوپر استار شود.

پس برای همین است که هر از‌گاه دست به تولید نماهنگ می‌زنید؟
من دارم روی ساخت کلیپ‌های تصویری پافشاری می‌کنم، برخی دیگر از خوانندگان خودشان را به دردسر نمی‌اندازند و وارد این عرصه نمی‌شوند.

چرا؟
چون ساخت این نماهنگ‌ها هزینه زیاد دارد و بعد از ساختش جایی هم نیست تا آن‌ها را نشان دهد. ویدئو کلیپ را نمی‌توان به موسسه رسانه‌های تصویری ارائه کرد تا در شبکه نمایش خانگی توزیع شود. این گونه آثار باید در رسانه‌های عمومی و فراگیر پخش شوند.

طراحی صحنه کنسرت های فرزاد فرزین، همیشه متناسب با ترانه هایی است که می خواند

تا 10 سال پیش ترانه تیتراژ بسیاری از سریال‌های تلویزیونی خیلی زود گل می‌کردند و ورد زبان مردم می‌شدند. چندی است که این اتفاق دیگر نمی‌افتد. دلیلش را چه می‌دانید؟
زمان تغییر می‌کند. وضعیت موسیقی دهه 70 و اوایل دهه 80 را نباید با امروز مقایسه کنید.

در حال حاضر حدود 40 یا 50 خواننده مجاز و تعداد بیشتری غیر مجاز وجود دارند که چون اتفاقاً این دسته دوم زیاد هم کار بیرون می‌دهند، آنان را هم باید مجاز دانست. 15 سال پیش این جوری نبود و برای همین ترانه‌ها و آهنگ‌ها ورد زبان علاقمندان می‌شد، در حالی که امروز موسیقی تو گوش مردم زیاد است.
farzad-farzin3
دهه 70 ، تعداد خواننده‌ها کم بود و مخاطب حق انتخاب زیادی نداشت. از سوی دیگر رسانه‌هایی چون ماهواره و اینترنت فراگیر نبودند و برای همین شنونده‌ها با‌‌ همان تعداد اندک کارهای منتشر شده زود اخت می‌شدند.

اینکه می‌گویید، درست است. اما پرسش من این بود که چرا ترانه برنامه‌ها و سریال‌های تلویزیونی، دیگر مثل گذشته ماندگار نمی‌شوند؟ چرا موجی که به ویژه با سریال «روزگار جوانی» در سال 1377 شروع شد، بعد از مدتی فروکش کرد؟
بخشی از توضیحاتی که در ارتباط با وضعیت کلی موسیقی در دهه 70 و 80 دادم، پاسخ به این پرسش را نیز شامل می‌شود. البته نباید فراموش کنیم که آن زمان مخاطب سریال‌ها هم بیشتر بود.

اگر نگاهی به پشت سرمان بیندازیم، می‌بینیم که آن دوره سریال‌ها از کیفیت خوبی برخوردار بودند و خب تیتراژ سریال‌ها هم بهتر شنیده و دیده می‌شد.

یعنی کیفیت سریال‌های تلویزیونی کاهش یافته است؟
شاید بهتر است بگویم سریال‌های قدیمی‌تر تلویزیون با سلیفه و خواست مردم بیشتر جور بود. در طول یک دهه گذشته با وجود رقبایی که شبکه‌های داخلی پیدا کرده‌اند، سریال سازی ما با سلیقه و ذائقه مردم پیشرفت نکرده است.

امسال را با انتشار یک آلبوم موسیقی تازه شروع کردید که خوب فروخت و کنسرت‌های موفقی را هم روی صحنه بردید. برای همین اجازه دهید از بحث کارهای تلویزیونی خارج شویم و به دیگر فعالیت‌های شما بپردازیم. چهارمین آلبوم شما با نام «شلیک» با تبلیغات مناسب از جمله یک تیزر تصویری جذاب به بازار آمد و ظرف یک هفته تمام شد و کار به انتشار مجدد آن کشید. می‌خواستم بپرسم در ‌‌نهایت چه تعداد از این آلبوم فروخته شد؟
من آدمی هستم که شفاف و راحت اطلاعات می‌دهم و به جای آنکه آمار غیر واقعی بدهم، به شما می‌گویم که آلبوم «شلیک» ابتدا در 250هزار لوح فشرده منتشر شد و بعد 150 هزارتای دیگر هم درآمد.

مگر دیگر آمارهای منتشر شده در ارتباط با فروش آلبوم‌های موسیقی غیر واقعی است؟
نه همه، اما بخش عمده‌ای از آن غیر واقعی است. من رک هستم و حرفم را صریح می‌زنم. اگر لازم باشد، پته خیلی‌ها را هم روی آب می‌ریزم. این آمارهایی که از تیراژ آلبوم‌ها داده می‌شود، خیلی‌هایش خیالی است.

واقعیتش این است که در شرایط امروز، اگر آلبومی بتواند به مرز 500 هزار نسخه نزدیک شود، موفق بوده و آمار بالا‌تر از این واقعیت ندارد.

بسیاری از شرکت‌ها برای آنکه خودشان را مطرح کنند، آمار غیر واقعی و خیالی منتشر می‌سازند. در حالی که واقعیت‌های امروز نمی‌گذارد تعداد نسخه‌های فروخته شده یک آلبوم، مرز 500 هزارتا را پشت سر بگذارد.

چه چیزی باعث شده تا مخاطبان آلبوم‌های موسیقی پاپ کاهش یابد؟
اشتباه شما هم همین جاست، من نگفتم که مخاطبان ما کم شده‌اند، بلکه تاکیدم بر این است که آلبوم‌های کمتری از سوی علاقمندان خریداری می‌شوند.

برایتان از کارهای خودم مثال می‌زنم تا مسئله روشن شود. من آلبوم «شراره» را سال 1383 با تیراژ 350 هزار و آلبوم «شانس» را سال 1388 در شمارگان 400 هزار تا منتشر کردم. با توجه با بازخورد مثبتی که از سوی مخاطبان «شلیک» دریافت کرده‌ام، باید 6 برابر «شراره» می‌فروخت که چنین نشده است.

دلیلش چیست که این قدر نفروخته است؟
در بازار امروز، دو سه هفته ابتدایی انتشار یک آلبوم، وقت طلایی فروش است. بعد از آن، دیگر مخاطبان یا می‌روند سراغ اینترنت و آهنگ‌ها را دانلود می‌کنند یا به کپی‌های غیر مجاز گوش می‌دهند.

به عبارت دیگر گسترش اینترنت و پیشرفت امکانات و تجهیزات فنی و صوتی در کنار گران شدن سی دی‌های مجاز موسیقی، مخاطب را به سمتی می‌برد تا قید خرید نسخه‌های اصلی آلبوم را بزند.

پس بازار آلبوم‌های موسیقی برای هنرمندان چندان گرم و پر سود نیست.
بله همین طور است. تعداد خواننده‌هایی که در این شرایط می‌توانند بیش از 300 هزار نسخه از آلبوم‌هایشان را بفروشند، انگشت شمار است.

اما در همین شرایط بازار کنسرت‌ها و اجراهای زنده خیلی داغ است. چرا؟
چون مخاطب تشنه است اجرای خواننده محبوبش را از نزدیک ببیند. کنسرت‌ها باعث می‌شوند خواننده هم دیده شود و هم درآمد خوبی کسب کند.

فرزاد فرزین، برگزاری کنسرت ها را مهمترین منبع درآمد خواننده ها معرفی می کند

جالب است به کسب درآمد خوب هم اشاره می‌کنید.
همان طور که گفتم من آدم صریحی هستم و چیزی برای پنهان کردن ندارم. چرا یک خواننده از اینکه کارش مورد استقبال قرار می‌گیرد و به همین دلیل درآمد مناسبی هم پیدا می‌کند، باید خجالت بکشد. مگر خواننده درآمد خوبی داشته باشد، بد است؟

موسیقی هم مثل سینما در همه جای دنیا یک صنعت - هنر به شمار می‌آید و یک چرخه بزرگ اقتصادی است که باید جدی گرفته شود.

ما همه چیزمان باید حرفه‌ای باشد؛ چه موسیقی چه ورزش و چه سینما. البته در بحث مالی و حرفه‌ای، ما باید به فرهنگ وعرف جامعه خودمان نیز توجه داشتیم. در چنین شرایطی هرچه وضعیت اقتصادی عرصه‌های هنری بهتر و درآمد هنرمندان بیشتر باشد، بهتر است.

پس رونق یافتن کنسرت‌های موسیقی پاپ در چند سال گذشته بزرگ‌ترین کمک به هنرمندان این عرصه بوده است؟
بله. باوجود همه مشکلات پیش روی اهالی موسیقی نباید از حق گذشت و بر بهتر شدن شرایط برگزاری کنسرت به نسبت پنج سال پیش تاکید نکرد. قبلاً باید دو یا سه سال می‌گذشت تا یک کنسرت بدهیم، اما در حال حاضر آن قدر فضا خوب شده که من در بسیاری از شهرهای کشور برنامه اجرا کرده‌ام.


آخرین اخبار