ايران اكونوميست-بنیامین بهادری از جمله خوانندگاني است که بسیار زود قلههای شهرت را فتح
کرد و با اولین آلبوم خود به یکی از محبوبترینها در عرصه موسیقی پاپ بدل
شد. شاید وی را باید تنها خوانندهای دانست که نامش روی بیلبوردهای یک
فیلم سینمایی مهم تر از نام بازیگران و عوامل فیلم مطرح شد.
بنیامین که در این سالها کنسرتهای متعددی را در سراسر جهان
از استرالیا و مالزی تا هلند، آلمان و آمریکا روی صحنه برده، یکی از موفق
ترین خوانندگان ایرانی در اجراهای بین المللی است.او این بار دخترش بارانا
را هم با خود به تور اروپا برده تا در غیاب مادر،کمتر احساس دلتنگی کند.
بهانه این گفتوگو هم پیرامون حضور بنیامین در جشنواره موسیقی فجر و مرور
برنامه کنسرتهای داخلی و خارجی او است که با نام «هفته عشق ایرانی» برگزار
میشود. بنیامین در این مصاحبه تلویحا خبر از برگزاری تور کنسرتهای سال
آینده اش در آمریکا داد که احتمالا پس از انتشار آلبوم جدیدش خواهد بود.
امسال در جشنواره موسیقی فجر دو سانس اجرا داری.درباره چگونگی اجراهایت در
جشنواره بگو و اینکه آیا باز هم قصد داری رکورد بیشترین قطعات اجرا شده در
جشنواره را بشکنی؟بله؛امسال برای اجرا در جشنواره موسیقی
سه تا «مدلی» تنظیم کردیم.باید توضیح بدهم که «مدلی» در واقع ترکیبی از چند
قطعه است که اشاره کوتاهی به آثار یک خواننده دارد.این مجموعه حدود 20
آهنگ ما را پوشش میدهد.به خصوص آن تعداد از قطعاتی را که به علت محدودیت
وقت، کمتر در کنسرتها اجرا میکردم و معمولا جزو آهنگهای اصلی در اجراهای
زنده ام نیست.به غیر از این، قطعاتی هم که شناخته شده ترهستند و مردم با
آنها خاطره دارند را یکبار در این کنسرت اجرا میکنیم.البته به شرط اینکه
برنامهریزی درستی در کار باشد و اجرا رأس ساعت شروع شود.در این صورت
میتوانیم در هر اجرا چیزی حدود دو ساعت را پوشش دهیم و اکثر قطعات را به
صورت کوتاه و ترکیبی به گوش مخاطبان برسانیم.
رهبری ارکسترت بر عهده چه کسی است؟آقای علی منصوری رهبر ارکسترمان است.
خیلیها معتقدند تو یکی از بهترین خوانندهها در اجرای زنده هستی و در
کنسرت هایت کمتر صندلی خالی به چشم میخورد.امسال چه ارزیابی از حضورت در
جشنواره داری؟خب ببینید من چند سال بنا به شرایطی که بود در جشنواره شرکت نکردم...
فکر میکنم آخرین حضورت در جشنواره سال 90 بود.بله،
البته اولین بار در سال 88 حضور در جشنواره موسیقی را تجربه کردم که
اتفاقا کنسرت اولم هم بود و بعد از آن تجربه شیرین، تور کنسرت هایم را
استارت زدم.امسال هم با تمام آمادگی در جشنواره حضور خواهیم داشت و
برنامههای خاصی برای آن شب در نظر گرفتیم.همان طور که حتما میدانی ما
بامداد چهارشنبه با گروه کامل به آلمان میرویم تا هفتم فوریه در هامبورگ
اجرای برنامه داشته باشیم.جمعه بعدش هم که 13 فوریه است در وین اتریش
برنامه داریم.فردای آن کنسرت هم که روز عشق (ولنتاین) در تمام دنیاست در
لندن به اجرای برنامه میپردازیم.جالب اینجاست که به صورت خیلی اتفاقی این
کنسرت مان با روز ولنتاین مصادف شده و جالب تر اینکه کنسرت تهران ما هم
طبق اعلام مسئولان جشنواره فجر، 29 بهمن باید برگزار شود که با روز «سپندار
مزگان» که به روز عشق و دوستی در تاریخ کهن کشورمان معروف است متقارن شده
است.ما هم دیدیم وقتی چنین گرامیداشت قشنگی در تاریخ خودمان داریم حیف است
که این جشن ملی را پاس نداریم.تصمیم گرفتیم از این موضوع به عنوان یک فرصت
استفاده کنیم و با اجرای برنامههای خاص به معرفی بیشتر فرهنگ و تاریخ
کشورمان به ایرانیان نقاط دیگر دنیا بپردازیم.به همین خاطر برای تور
کنسرتها عنوان «هفته عشق ایرانی» را انتخاب کردیم.
گفتی با تیم کامل
عازم تور اروپا میشوید.یعنی همه اعضای ارکستر در این سفر همراهتان
هستند؟یادم است در تور 2010 آمریکا گروه در ایران مانده بود.
خب در
تور آمریکا به خاطر بعضی شرایطی که وجود داشت امکان اینکه برای همه اعضای
گروه ویزا بگیریم وجود نداشت و ما با ارکستر آمریکایی به اجرای برنامه
پرداختیم.ولی امسال احتمالا بتوانیم در تور آمریکا همه اعضای گروه را همراه
خودمان داشته باشیم.
استقبال ايرانيان مقيم اروپا و آمريكا از كنسرت هايت چطور است؟مي
توانم به جرات بگويم استقبال عالي است. به هر حال به نسبت فراواني جمعيت،
اين كنسرتها با اجراهاي داخلي تفاوت دارد اما از اينجا میشود فهميد كه
كنسرت خوبي داشتيم يا خير كه آن را با كنسرت خوانندههای ايراني مقيم اروپا
و آمريكا مقايسه كنيم.با اين اوصاف بايد بگويم استقبال ايرانيان مقيم آنجا
از خوانندههای داخلي خيلي بيشتر است.اين شايد به خاطر علاقه اي باشد كه
به واسطه دوري از كشور نسبت به هنرمندان داخلي دارند.البته فكر كنم آنها در
برخورد با ورزشكاران داخلی هم همين رفتار را دارند.در مجموع در اين
كنسرتها جو كاملا آرام و كنترل شده اي را شاهد هستيم كه فكر میكنم به
خاطر نوع موزيك و ترانه هايي است كه ما اجرا میكنيم و تاثيري كه بر مخاطب
خارج از كشور میگذاريم.در حالي كه در كنسرت برخي از خوانندگان لس آنجلسي
جو گاهي شلوغ و متشنج میشود.
بنيامين، درباره عدم حضور موسيقي پاپ در بخش رقابتي جشنواره موسيقي فجر چه نظري داري؟در
دنياي امروز خيلي از اين مسائل ديگر توجيهي ندارد.مثلا ما خوانندگان، پاپ
به هر دليلي اجازه نداريم در برج ميلاد كنسرت داشته باشيم ولي در زمان
جشنواره اين اجازه به ما داده میشود.من نمي دانم آيا حضور ما در بقيه ايام
سال در برج ميلاد اشكالي دارد؟اگر اشكالي هست پس چرا در زمان جشنواره
مشكلي پيش نمي آيد.سالن برج ميلاد بايد براي همه گروههای موسيقي باشد و
دليل حذف گروههای پاپ را از آنجا نميفهمم.در حالي كه خيلي از مسئولان
براي فرهنگ سازي مسائل مهم از موسيقي پاپ و عامه پسند كمك میگيرند.ولي
امكانات در موسيقي به شكل تبعيض آميزي تقسيم میشود. ما خودمان هم موسيقي
كلاسيك و سنتي و فولكلور را دوست داريم و براي آنها احترام خاصي قائليم.اما
انگار بعضي از دوستان به آن اندازهاي كه دوستشان داريم ما را دوست
ندارند.
با اين اوصاف میخواهم بدانم با رقابتي شدن بخش پاپ در جشنواره موافقي؟بله؛موافقم.چون
اگر رقابت وجود داشته باشد جشنواره هم جدي تر میشود.آن موقع همه چيز قابل
ارزيابي است و اتفاقا رشد و پيشرفت هم از قبل همين رقابتها اتفاق
میافتد.من معتقدم موسيقي پاپ میتواند خيلي جدي تر از اين در جشنواره حضور
داشته باشد و جوايز متعددي براي بخشهای مختلفش در نظر گرفته شود.
با این شرایط فعلي تصور نمی کنی موسيقي پاپ به ويترين جشنواره بدل شده و فقط براي جذب مخاطب از آن استفاده میشود؟اگر
اين هم باشد اشكالي ندارد.چون موزيك پاپ يك تعريفش همين است.موسيقي اي كه
سريع با مردم ارتباط برقرار میكند و كاركردش اتفاقا همين است.ولی انتظار
داریم به همان اندازهای که از نفوذ و کارکردش به هر بهانهای استفاده
میکنند سهمش را هم بدهند.
امسال صدا و موسیقی ات را روی فیلم چند مترمکعب عشق شنیدیم.چه شد که پیشنهاد اجرای ترانه این فیلم را پذیرفتی؟من
اول به همه پیشنهاد میکنم این فیلم را ببینند.چون واقعا یک فیلم استثنایی
است.با اینکه خودم در این سالها نسبت به سینما ذهنیت صد در صد مثبتی
نداشتم و خروجی فیلمهای روی پرده کمتر از توقعات بود اما دیدم این اثر به
عنوان یک فیلم اولی بسیار خوب از کار درآمده است و اصطلاحا حسابی ترکانده
است.
یعنی اول فیلمنامه را خواندی و فیلم را دیدی بعد برای آن موسیقی ساختی یا اینکه ...نه؛
من یک شب نزدیک به اکران این فیلم توسط برادران محمودی دعوت شدم در یک جمع
خصوصی فیلم را ببینم. همانجا هم گفتم هر کاری که از دستم بر بیاید بدون
هیچ چشمداتی برای این فیلم انجام میدهم. به خاطر همین و بدون برنامه ریزی
قبلی استارت کار را زدیم اما چون دیر شروع کرده بودیم تولید و ضبط موسیقی
ما حتی به کپی هایی که در سینماها قرار بود اکران شود، نرسید. موزیک که
ساخته شد برایش کلیپی هم ساختیم که اگرچه در فیلم نیست اما همراه فیلم پخش
شد.
این سوال را از این جهت
پرسیدم که خیلی مواقع پیش میآید خوانندهها قطعهای را که از قبل ضبط و
پخش کرده اند و هیچ ربطی هم به داستان فیلم ندارد روی آثار سینمایی و
تلویزیونی قرار میدهند اما انگار شما با پیش زمینه دیدن فیلم و نسبت به
حال و هوای آن موسیقی اش را تولید کردید.اتفاقا این مسئله
یکبار برای خودم هم اتفاق افتاد که بعدش از این کار خیلی پشیمان شدم.با
اینکه آن قطعه قبلا در آلبومم به گوش مخاطب رسیده بود اما بعدا از پخشش روی
فیلم پشیمان شدم.ولی کار خوب را آدم هر کاری که از دستش بربیاید برایش
انجام میدهد.تنها پیام مشخصی که میتوانم در این باره بدهم این است که
بروید فیلم «چند متر مکعب عشق» را ببینید.
از زبان سلیم احمدی مدیر برنامههایت شنیدیم که آلبوم جدیدت را سال 94
منتشر میکنی.آیا برنامهای برای انتشار همزمان این آلبوم در اروپا یا
آمریکا داری؟احتمالا برنامه گستردهای برای این آلبوم
خواهیم داشت و سعی میکنیم که فراگیر باشد.ولی خب کار دنیا است دیگر،خیلی
دقیق نمیشود از الان برنامهریزی کرد.اجازه بدهید یک مقدار که روند تولید
کار جلوتر رفت جزییاتش را اعلام کنیم.نمی خواهم قولی بدهم که از پسش
برنیایم.ولی ما برنامهریزیهای زیادی داریم و حتی از حالا برای هفت ماه
آینده که تور کنسرتهای آمریکا را هم در پیش داریم برنامهای مرحله به
مرحله داریم.
چرا برای آلبوم
هایت یک عنوان مشخص انتخاب نمی کنی و فقط از نام خودت در کنار سال انتشار
آن قطعات به عنوان اسم آلبومت استفاده میکنی؟مثل بنیامین85 و بنیامین 88 و
...وقتی که برای اولین بار این اتفاق افتاد و آلبومم با
اسم سال انتشارش منتشر شد اواخر سال 1384 بود که تصمیم گرفتیم نام آلبوم را
بگذاریم بنیامین 85.بعدا دیدیم که اتفاقا تاثیر خوبی هم دارد و در تحلیل
هایی که میشد از آن به عنوان یک مزیت اسم برده میشد.چون وقتی سالها از
انتشار یک آلبوم میگذرد با یاد کردن از اسم آلبوم مردم دقیقا میتوانند به
یاد بیاورند که چه قطعاتی و در چه فضایی در آن مجموعه قرار داشته و به
همین خاطر این مسئله یکی از امتیازات این سبک نامگذاری بود.در ضمن یک کار
منحصر بهفرد هم است که البته خودم بعد از آلبوم سال 88 به آن پی بردم.جدا
از این گاهی مواقع اسم یک آلبوم اینقدر روی کار سایه میاندازد که در دید
مخاطبی که هنوز با آن مواجه نشده تاثیر منفی میگذارد و فضا را تحت تاثیر
خودش قرار میدهد.ما هم دلمان نمیخواست که با انتخاب اسم آلبوم روی
مجموعه آثاری که در آن مجموعه قرار دادیم تاثیر خاصی بگذاریم و یک پیش
داوری به مخاطب بدهیم.فقط میخواستیم هر آلبوم را به عنوان چند قطعه موسیقی
پاپ که در فلان سال منتشر شده گوش کنند، همین.
به نظرت با روی کار آمدن دولت جدید آیا شاهد رشد و پیشرفت موسیقی پاپ نسبت به گذشته بودی یا نه؟بله،حتی
میشود آنها را شمرد.مثلا اگر در تمام شهرهای کشور یک آمار بگیریم،
میبینیم تعداد کنسرت هایی که الان مجوز میگیرد و برگزار میشود چیزی حدود
دو يا سه برابر سالهای گذشته است...
ولی خب هنوز مشکلاتی وجود دارد و برخی همکارانت منتقدند.مثلا هنوز برخورد
خوبی با نوازندههای خانم در شهرستانها نمی شود و برخی کنسرتها لغو
میشوند و ...این اتفاقات همیشه میافتد.برای خود ما هم
چنین مشکلاتی پیش آمده و اینطور نیست که تمام کنسرتهای ما لای پر قو اجرا
شده باشد.ما هم مثل بقیه در یک ترافیک زندگی میکنیم و زیر یک آسمان نفس
میکشیم.هر چیزی که وجود دارد برای همه است.ولی من خودم به شخصه نقاط روشن
را بهتر و بیشتر از گذشته میبینم و به آنها تکیه میکنم.با اتکا به همین
نقاط شفاف و روشن است که میشود آن نقاط تاریک و کور را کمتر کرد.من
معتقدم هر اتفاقی که میافتد ما خودمان مسببش هستیم و در واقع از خودمان
است.اما اینکه بیاییم یقه یک عده آدم را به عنوان مسئول بگیریم با اینکه
ممکن است آنها در بروز آن مشکلات تقصیر داشته باشند یا نداشته باشند
فایدهای ندارد.در یک خانواده هم اختلاف سلیقه هایی وجود دارد که هم
میتواند به دیالوگ و گفت و گو تبدیل شود و هم میتواند به بحث و جدل کشیده
شود. با یک چنین الگوبرداری سادهای از جامعه کوچکی مثل خانواده میتوان
مشکلات جامعه را فهمید و حل کرد.ما اگر کم کم خودمان را اصلاح کنیم بقیه
اجزای جامعه هم خودشان را اصلاح میکنند.