ایران اکونومیست -افت مستمر و پردامنه شاخص بورس طی ماه های اخیر تحلیل ها و حرف و حدیث های فراوانی را در مورد علت ها و ریشه های این اتفاق به دنبال داشته است.
مسئولان سابق و فعلی بازار سرمایه و مدیران وزارت اقتصاد ضمن برشمردن موارد مختلفی برای توجیه افت شاخص، کاهش شدید قیمت نفت را در بازارهای جهانی از مهم ترین و تأثیرگذارترین عوامل در افت شاخص و ارزش معاملات می دانند.
در مقابل اما منتقدان دولت، با تأکید بر این که افت شاخص بورس پیش از موج اخیر کاهش قیمت نفت آغاز شده بود، دامنه اثرگذاری قیمت های جهانی نفت و فراورده های نفتی را بسیار کمتر از آنچه در بورس شاهد آن هستیم، می دانند.
بر همین اساس بررسی میزان و کیفیت اثرگذاری قیمت نفت بر شاخص های بورس و بازار سرمایه از جمله مسائلی است که مورد توجه کارشناسان قرار دارد؛ بررسی های متعددی در این رابطه انجام گرفته است و مخرج مشترک این تحقیقات نشان می دهد که رابطه مستقیم و غیرمستقیمی میان قیمت نفت و شاخص بورس وجود دارد. این رابطه در بازه های کوتاه و بلند مدت اثر خود را بر بازار سرمایه می گذارد.
یکی از تازه ترین تحقیقاتی که در مورد رابطه قیمت نفت و شاخص های بورس انجام گرفته است، با استفاده از داده های ماهانه از آبان ماه 81 تا شهریور ماه 91 به تبیین وجود رابطه میان نوسان های قیمت نفت و بازدهی سهام بخش صنعت در بورس اوراق بهادار پرداخته است. این بررسی نشان می دهد رابطه علیتی یک طرفه میان نوسان قیمت نفت و بازدهی سهام بخش صنعت وجود دارد.
تحقیق مورد اشاره برای تأثیر قیمت نفت بر شاخص بورس سه کانال شناسایی شده است؛ افزایش یا کاهش قیمت نفت ناگزیر در اقتصادی مانند اقتصاد ایران که وابستگی فراوانی به درامدهای نفتی دارد می تواند بر پایه پولی، مخارج دولت و ارزش پول ملی تأثیر بگذارد.
کاهش تورم، عاملی برای توقف جریان نقدینگی به بورس
تحقیقات نشان می دهد با افزایش درامدهای نفتی، پایه پولی نیز معمولا در اقتصاد ایران افزایش می یابد. این افزایش به رشد پایه پولی و بالا رفتن نقدینگی منجر می شود. بدیهی است این افزایش نقدینگی از محل رشد پایه پولی، افزایش تورم را به دنبال دارد.
افزایش تورم یا کاهش قدرت خرید ناگزیر به کاهش تمایل به نگهداری پول نقد می انجامد و این تمایل کمتر به نگهداری نقدینگی می تواند به جریان یافتن سرمایه به سمت بازار دارایی ها و نهایتا بالا رفتن بازدهی بازار سهام منجر شود.
بر این اساس در شرایطی مشابه شرایط فعلی که کشور با کاهش شدید قیمت نفت و دؤماهدی نفتی روبرو است، این روند به صورت معکوس طی خواهد شد یعنی با کاهش درامدهای نفتی و همچنین بر اساس رویکردی که دولت یازدهم طی یک سال و نیم گذشته دنبال می کند، پایه پولی و تورم کاهش چشمگیری داشته اند و همین کاهش جریان نقدینگی به سمت بازار سرمایه و بورس را کاهش داده است.
کاهش مخارج دولت در حوزه های عمرانی و جاری
یکی دیگری از مجاری تأثیرگذاری قیمت نفت بر بازار سرمایه، بودجه است. به عبارت دیگر قیمت نفت عامل پیوند دو حوزه سیاست های مالی و سرمایه ای است.
در اقتصاد ایران که همچنان بالغ بر 70 درصد درآمدهای دولت از محل فروش نفت و فراورده های نفتی حاصل می شود، کاهش درامدهای نفتی ناگزیر کاهش مخارج دولت در دو حوزه عمرانی و جاری را به دنبال دارد.
سیر اثرگذاری در این کانال به این شرح است؛ کاهش هزینه های جاری و عمرانی دولت به کاهش تقاضای کالاهای قابل مبادله و غیر قابل مبادله منجر می شود. این کاهش در شرایطی که مقدار پول نیز کاهش یافته است، تشدید خواهد شد. این کاهش تقاضا برای کالاهای غیرمبادله ای مانند ساختمان و خدمات، فرصت مناسبی را برای خارج شده از این حوزه ها و جذب ان ها به بازار سرمایه را فراهم می آورد. از سوی دیگر اما رکود حاکم بر حوزه ساختمان سازی، افت شدید فعالیت ها و ایجاد ارزش افزوده در سایر بخش های اقتصاد را به دنبال دارد. این روند در مدت کوتاهی، کاهش سودآوری نمایندگان این صنایع را در بورس دامن می زند و به این ترتیب می توان انتظار داشت شاخص بورس تحت تأثیر منفی قرار بگیرد.
تأثیر قیمت ارز بر شاخص بورس
قیمت ارز یا همان ارزش پول ملی یکی دیگر از مواردی است که در اقتصادهای نفتی به شدت تحت تأثیر درآمدهای ارزی حاصل از فروش نفت و فراورده های نفتی است.
در چنین اقتصادی مانند اقتصاد ایران، کاهش درامدهای ارزی دولت، افت ارزش پول ملی را به دنبال خواهد داشت. در پی کاهش ارزش پول ملی یا همان افزایش قیمت ارز، واردات کالاهی قابل مبادله از جمله کالاهای واسطه ای و مواد اولیه به کشور کاهش خواهد یافت. به دنبال این کاهش، صادرات غیر نفتی نیز کاهش می یابد و این یعنی کاهش تولید و سودآوری صنایع داخلی.
به این ترتیب می توان مشاهده کرد که کاهش درامدهای نفتی و افزایش قیمت ارز با چه مکانیزمی به افت شاخص بورس می انجامد.