پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ - 2024 December 12 - ۹ جمادی الثانی ۱۴۴۶
۰۳ مرداد ۱۳۹۱ - ۰۹:۲۲

چرا دعای سحر با اللهم شروع می شود؟

ايران اكونوميست :امام خمینی در آغاز کتاب شرح دعای سحر آورده است:
کد خبر: ۷۰۱۲

" فقیر درگاه پروردگار عظیم، و مفتخر به انتساب به رسول کریم، سید روح اللّه فرزند سید مصطفى موسوى خمینى- که هر دو را آمرزش باد- از آنجایى که یکى از بزرگترین نعمت‏ها بر بندگان و رحمت گسترده در میان اهل شهرها دعاهایى است که از گنجینه‏هاى وحى و شریعت و حاملان دانش و حکمت نقل شده است، زیرا همین دعاهاست که رابطه معنوى میان خالق و مخلوق، و رشته پیوند میان عاشق و معشوق است، و وسیله‏اى است براى درآمدن به اندرون قلعه محکم، و چنگ زدن به آن دستاویز استوار و ریسمان پر توان، و روشن است که به این غرض نهایى و مقصد اعلى امکان وصول نیست مگر آنکه به هر اندازه که ممکن است به معناى دعاها توجه یافته و به مقدار توانایى به سرّ و حقیقت آنها پى برده شود، و من دیدم که دعایى که مشهور است و به نام دعاى مباهله نامیده شده است و از ائمه اطهار علیهم السّلام در سحرگاهان براى توسل به نور الانوار نقل شده، از دعاهایى است که قدرش جلیل‏تر و منزلتش رفیع‏تر است، زیرا آن دعا شامل صفات حسناى الهى و امثال علیاى ربوبى است و اسم اعظم و تجلّى اتمّ اقدم در آن دعاست، پس خواستم که آن را از بعضى جهات به مقدار آمادگى خویش، با توانى اندک و آگاهى ناچیزى که دارم شرح کنم، ولى حرباء را چه رسد که بخواهد خورشید تابان را توصیف کند، و یا بیمار چشم کجا تواند که قصد نگاه کردن به تابش نور آن را نماید! و لکن مى‏گویم و به راستى مى‏گویم که:

نزد سلیمان رسید مرغک مسکین/ ران ملخ در دهان به پیشکش دوست

از پى عذر قصور خدمت خود گفت/ هدیه هر کس به قدر منزلت اوست‏

اکنون من با طلب توفیق از پروردگار مهربان و مددجویى از روانهاى پاک و نفس‏هاى پاکیزه پیامبران بزرگ و اولیاء بزرگوار به مقصودم آغاز مى‏کنم.

اللّهُمَّ انّى اسْئَلُکَ مِنْ بَهائِکَ بِابْهاهُ، وَ کُلُّ بَهائِکَ بَهِىُّ، اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُکَ بِبَهائِکَ کُلِّهِ.

بار الها از تو سؤال مى‏کنم به زیباترین زیبایى‏ات، و همه زیبایى تو زیبا است، خداوندا از تو سؤال مى‏کنم به همه زیبایى‏ات. جامعیت انسان همه عوالم را اللّهمّ دعا کننده که مى‏گوید:

اللهم، اصل این کلمه یا اللّه است (و مثل این است که یا اللّه گفته است).بدان که انسان، تنها وجودى است که جامع همه مراتب عینى و مثالى و حسى است و تمام عوالم غیب و شهادت و هر چه در آنهاست در وجود انسان پیچیده و نهان است، چنانکه خداى تعالى مى‏فرماید: خداوند همه نامها را به آدم آموخت.و مولاى ما و مولاى همه توحیدیان (صلوات اللّه علیه) بنابر نقل بعضى شعرى بدین مضمون فرموده است:
تو پندارى همین جرم صغیرى/ جهانى در نهاد تو نهان است
بنابراین آدمى با ملکیان، ملکى است، و با ملکوتیان ملکوتى، و با جبروتیان جبروتى. و روایت شده از آن حضرت و حضرت صادق علیهما السّلام که فرمودند: بدان که صورت انسانى بزرگترین حجت‏هاى الهى است بر خلقش، و او همان کتابى است که خداى تعالى آن را با دست خود نوشته است، و او همان هیکلى است که آن را با حکمت خود بنایش نموده، و اوست مجموعه صورت جهانیان، و اوست مختصرى از لوح محفوظ، و او بر هر غایبى شاهد است، و اوست راه راست به هر گونه خیر و نیکى، و همان راهى است که در میان بهشت و دوزخ کشیده شده است.پس انسان خلیفه خداست بر خلق او، و بر صورت الهى آفریده شده است، متصرف در بلاد خداست و خلعت‏هاى اسماء و صفات خداوندى را در بر کرده و در گنجینه‏هاى ملک و ملکوت او نفوذ دارد، روحش از حضرت الهیه بر او دمیده شده، ظاهرش نسخه‏اى است از ملک و ملکوت، و باطنش گنجینه‏هاى خداى لا یموت. و چون جامع همه صورتهاى کونیه الهیه بود، از این رو در تحت تربیت اسم اعظمى که به همه اسماء و صفات محیط بود و بر همه رسم‏ها و تعیّن‏ها حکومت داشت قرار گرفت، پس رب انسان جامع کامل همانا حضرت الهیه است و سزاوار است که او خداى را به نامى که با مقامش تناسب دارد و او را از امورى که با او سازگار نیست محافظت مى‏کند بخواند، و از این روست که باید در مقام استعاذه و پناهندگى از شیطان رجیم به نام اللّه پناهنده شود نه دیگر نامها، و طبق آیه قُلْ اعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ به او امر شده است تا به پروردگار مردم پناهنده شود از شر کسى که با مرتبه او و کمالات او ضدیت و تنافر دارد، و آن وسوسه باطنى است، و پناه به خدا برد از کسى که در باطن او وسوسه ایجاد مى‏کند و در راه معرفت، راهزن اوست.

عارف کامل کمال الدین عبد الرزاق کاشانى در تأویلات مى‏گوید:

انسان همان وجود جامعى است که همه مراتب وجود را در انحصار خود قرار داده است. پس پروردگارى که او را ایجاد کرده و کمال انسانى را به او افاضه فرموده همان ذات خداوندى است، به اعتبار همه اسماء به حسب بدایت که از آن به اللّه تعبیر مى‏شود، و از این روست که خداى تعالى به شیطان فرمود: چرا سجده نکردى به آنچه من با دو دستم او را آفریدم؟ دو دست متقابل، مانند دو دست لطف و قهر و یا دو دست جلال و جمال که شامل همه اسماء است."
آخرین اخبار