ایران اکونومیست- پای صحبتهای زکی یمانی، وزیر سابق نفت عربستان در خلال سالهای 1962 تا
1986 که بنشینید، حرفهای یک ضدغرب را خواهید شنید. او مدام از دستکاری
قیمت نفت توسط شرکتهای بزرگ نفتی غربی، استعمار کشورهای نفتخیز توسط آنها
و از زیادهخواهی و زورگویی کشورهای غربی شکایت میکند، اما او تنها عضو
خانواده سعودی نیست که اینگونه سخن میگوید. حدود 60 سال قبل هم ابنسعود،
اولین پادشاه سعودی، در ملاقات خود با روزولت روی ناو کوینسی، این حرف را
به او زده بود که اگر به یهودیها در آلمان و اروپا ظلم شده است، باید به
آنها جایی در همان ممالک داده شود.
یا در سال 1973 این کشور همراه دیگر
کشورهای عربی صادرکننده نفت، در پاسخ به شکست مصر و سوریه در جنگ یوم
کیپور و در حمایت از فلسطین، دست به تحریم نفتی غرب زدند و ملک فیصل،
پادشاه وقت عربستان نیز از این موضوع به شدت دفاع کرد؛ اما اسناد تاریخی در
دهه 70 میلادی که به خوبی در کتاب پادشاهان نفت مدون شده است، روایت دیگری
از این ظاهر غرب ستیز خانواده سعودی ارائه میکند.
در حقیقت در دهه هفتاد میلادی، ایران طبق توافقی پنهانی با نیکسون،
رئیسجمهور وقت آمریکا، شروع به افزایش قیمت نفت کرد. تحریم نفتی اعراب در
سال 1973 نیز آتش قیمت نفت را شعلهورتر کرد، اما این شوک قیمتی نفت، سبب
رکود اقتصاد جهانی شد و به همین دلیل آمریکا نظرش را در مورد افزایش قیمت
نفت عوض کرد و سعی کرد که ایران را نیز متقاعد کند که قیمت نفت را کاهش
دهد؛ اما ایران بنا به توافق قبلی و نیز بهدلیل پیشاپیش خرج کردن دلارهای
نفتی، از این موضوع سر باز زد. عربستان نیز که تقابل نفتی ایران و آمریکا
را فرصتی تاریخی برای گسترش روابط خود با آمریکا میدید، از آن بهره جست و
آرمان آزادی فلسطین، انتقام حقارت اعراب در جنگ با اسرائیل و تحریم کشورهای
حامی اسرائیل را به کل کنار گذاشت تا پایههای رابطهای استراتژیک را با
آمریکا بنا کند که تا امروز پابرجا است.
البته همیشه عربستان برای شکستن قیمت نفت، بهانههای معقولی هم داشته است.
مثلا مورد سال 1976 جالب است. در این سال وقتی که شاه ایران دوباره اصرار
به افزایش بیش از ده درصدی قیمت نفت میکند و درخواست آمریکاییها را برای
کاهش قیمت نفت نادیده میگیرد، عربستان به کمک آمریکا میآید و با افزایش
عرضه نفت در بازار، مانع افزایش قیمت نفت تا سطح موردنظر ایران میشود؛
اگرچه عربستان در آن زمان قیمت نفت را کاهش نمیدهد. در جلسات اوپک در آن
زمان، دلیل زکی یمانی برای افزایش عرضه و ممانعت از افزایش شدید قیمت نفت،
نگرانی از عمیق شدن رکود اقتصادی در بازارهای مصرف بوده است و اینکه اگر
اقتصاد دنیا بیش از این در رکود بماند، بخشی از بازار نفت از بین میرود.
اگرچه ظاهر صحبت عربستان درست است، اما اسناد تاریخی از طبقهبندی خارج شده
نشان میدهد که در پشت این ماجرا، آنها در حال شکلدهی رابطه خود با
آمریکا و گرفتن جای ایران به عنوان متحد آمریکا در منطقه بودهاند و نفت در
کانون این سیاست قرار داشته است.
عربستان همین رفتار را در سال 1986 تکرار میکند. در حقیقت در اثر شوکهای
نفتی دهه 70 میلادی، قیمت نفت به قلههای تاریخی رسید و قیمت بالای نفت
سبب شد که استخراج نفت از برخی مناطق که قبلا صرفه اقتصادی نداشته است، به
صرفه شود و عرضه نفت به یکباره افزایش یابد. نفت دریای شمال از جمله این
نفتهای جدید بوده است. البته که افزایش تولیدات دریای شمال و مناطق دیگر
یکشبه اتفاق نیفتادند، اما عربستان یکشبه اعلام کرد که برای حفظ سهم خود
در بازار و مبارزه با رقبای جدید، عرضه به بازار را افزایش خواهد داد و به
این طریق قیمت نفت تگزاس از متوسط حدود 22 دلار در هر بشکه، درعرض چند ماه
به 11 دلار در هر بشکه رسید و برای سه سال نیز در میانگین زیر 20 دلار در
هر ماه باقی ماند. اگرچه دوباره دلیل اعلام شده توسط عربستان، حفظ سهم
بازار نفتش بود؛ اما تبعات این تصمیم عربستان این بود که ایران در جنگ با
عراق به شدت تحت فشار مالی قرار گرفت. شوروی نیز که به شدت به درآمدهای
نفتی وابسته بود، بعد از سه سال از هم فروپاشید. نه اینکه سقوط قیمت نفت
تنها عامل این اتفاق بوده است، اما مسلما تاثیر مهمی داشته است.
حالا گویی تاریخ دوباره تکرار شده است. عربستان عرضه نفت را با کمک
کشورهای حاشیه خلیجفارس در اوپک ثابت نگه داشته است و این در حالی است که
بازار نفت اشباع شده است و به این طریق قیمت نفت را شکسته تا سهم بازار خود
را در برابر رقبای جدید حفظ کند، اما تا چه حد این دلیل درست است؟
در شرایط فعلی، عربستان وانمود میکند که نگران سهم بازار نفتش است که
قابلقبول جلوه میکند. استخراج نفت به روشهای غیرمتداول مهمترین تهدید
بازار نفت کشورهای صادرکننده از جمله عربستان است. مثلا نفت شیل دو خصوصیت
دارد که بیش از همه عربستان را میترساند. یک مساله اینکه نفت شیل، نفت
سبکی است که به مشخصات نفت عربستان نزدیک است و میتواند وارد بازار نفت
این کشور شود. دومین خصوصیت نفت شیل این است که ذخایر عظیم آن در کشورهایی
است که مشتریان فعلی نفت عربستان به حساب میآیند و افزایش تولید آنها به
معنای کاهش خرید آنها از عربستان است. مهمترین مشتری عربستان با این
خصوصیت، آمریکا است. واضح است که استقلال نفتی آمریکا به معنای کاهش اهرم
قدرت عربستان در سیاست ایالاتمتحده بهخصوص در خاورمیانه است.
اما نفت شیل یکشبه و یک ماهه شکل نگرفته است و اگر عربستان قصد جدی برای
برخورد با آن را داشت باید مدتها قبل دست به کار میشد. مثلا حدود ماه
جولای سال 2013، خالد بن ولید، میلیاردر سعودی، هشدار داد که نفت شیل خطری
جدی برای آینده خانواده سعودی است. جالب آنکه در آن زمان نه تنها آقای
النعیمی، وزیر نفت عربستان، بلکه وزیران نفت کشورهای دیگر حوزه خلیج فارس
از جمله امارات، این تهدید را رد کردند و نفت شیل را رقیب جدی ندانستند. در
ضمن در جلسه اوپک در ماه دسامبر 2013، وقتی که آقای زنگنه، وزیر نفت
ایران، در اجلاس اوپک گفت که ایران سهم چهار میلیون بشکهای خود از تولید
نفت را به دست خواهد آورد، حتی اگر نفت 20 دلار شود، واکنش آقای النعیمی
«تعجب» بود. او در ادامه گفت که با این کار، بسیاری از تولیدکنندگان نفت از
بازار خارج خواهند شد. هر دوی این اتفاقات نشان میدهد که تا همین اواخر،
انقلاب نفت شیل و نفت ارزان حتی برای خود سعودیها نیز گزینه جدی نبوده
است. اما پس چه شد که حالا نفت ارزان مهمترین استراتژی سعودیها شده است؟
رفتار سعودیها در دهههای اخیر نشان داده است که آنها استاد استفاده از
فرصتها برای حفظ سهم خود در ساختار قدرت آمریکا و حفظ رابطه استراتژیک خود
با این کشور هستند. شاید حتی بتوان گفت برای سعودیها، مهمتر از حفظ سهم
بازار نفت، حفظ رابطه استراتژیک آنها با آمریکا است. تا همین اواخر آنها
بیش از نفت شیل و سهم بازارشان، نگران توافق هستهای ایران با آمریکا
بودند. کارشکنی آشکار آنها در مساله هستهای ایران، نشاندهنده نگرانی آنها
از شکلگیری رابطه ایران و آمریکاست که قدرت آنها را کاهش میدهد. بیدلیل
نیست که در آخرین دور مذاکرات، وزیر امور خارجه عربستان شخصا به وین رفت
تا در دیداری با وزیر امورخارجه آمریکا تاثیری بر روند مذاکرات داشته باشد.
تاریخ شاید دههها بعد بگوید که در آن جلسه چه گذشت؛ ولی هر چه که هست،
مسلما ایران، قیمت نفت و قدرت چانهزنی ایران در مذاکرات هستهای، محور این
دیدار بوده است.
در کل به نظر میرسد عربستان برای خود معادلهای دارد که خروجی آن حفظ
رابطه استراتژیک با آمریکاست. جواب این معادله کاهش قیمت نفت است. دلیل
موجه کاهش قیمت نفت، حفظ سهم بازار است. تبعات آن برای ایران و روسیه هم
فشار مالی در شرایط تحریم با هدف کاهش دادن قدرت چانهزنی آنها در برابر
آمریکا است. در مجموع یعنی نفت ارزان، یک تیر و چند نشان برای عربستان است.