به بهانه بارندگیهای اخیر؛ برای آینده نفس ذخیره کنیم
ايران اكونوميست :گوش شیطان کر، بر خلاف چند سال گذشته، امسال میزان بارندگیها بسیار خوب است و حتی در بعضی جاها بیسابقه هم بوده است. از تصور فرار از خشکسالی، ذوق کردهایم؛ مثل پولی که یک مرتبه به شما میرسد و انتظارش را هم نداشتید!
به گزارش «تابناک»، از اواخر فروردین ماه سال جاری که مدیرعامل شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور گفت: «متوسط بارندگی در کشور از۲۵۰ میلیمتر در سالهای گذشته به ۱۴۵ میلیمتر در سال جاری رسیده است.»، دقیقا ۹ ماه میگذرد و ظرف این مدت، خوشبختانه بارشهای بسیار خوبی در اکثر نقاط کشور رخ داده است، تا جاییکه میانگین ارتفاع بارش در چند ماه اخیر، نسبت به مدت مشابه در سال آبی گذشته ۱۵۰ درصد افزایش نشان میدهد.
افزایشی محسوسی که در هر شش حوضه اصلی آبریز کشور قابل مشاهده است، اما با وجودی که در حوضههای «دریای خزر» و «سرخس»، در مقایسه با "متوسط دراز مدت" هم رشد داشته، در مجموع فعلا با کاهش ۱۸ درصدی نسبت به میانگین دورههای مشابه دراز مدت مواجه بوده و با توجه به میزان بارندگیهای اخیر، دور از ذهن نیست که این اختلاف تا پایان سال جبران شده و یا کاهش پیدا کند. (برای درک بهتر آمار، به جدول دقت کنید)
ميزان بارش اول مهر تا 24 دي (ميليمتر)
حوضه آبريز اصلي
ميزان حداقل و حداكثر بارندگي ثبت شده در سال آبي جاري از اول مهر تا 24 دي (ميليمتر)
درصد اختلاف نسبت به
متوسط درازمدت
سال آبي 89-90
سال آبي 90-91
نام استان
حداقل بارندگي ثبت شده
نام ايستگاه
نام استان
حداكثر بارندگي ثبت شده
نام ايستگاه
متوسط درازمدت
سال آبي 89-90
آذربايجان غربي
65.1
پل نوايي (خوي)
گيلان
958.5
رشت
32
127
158
92
209
درياي خزر
ايلام
5.6
مهران
چهارمحال و بختياري
419
چهلگرد
-45
124
150
37
83
خليج فارس
آذربايجان غربي
51
سلماس
آذربايجان غربي
165
پل سقز
-4
175
115
40
110
درياچه اروميه
سيستان و بلوچستان
0
سد بمپور
تهران
473
رودك جاجرود
-13
176
54
17
47
مركزي
سيستان و بلوچستان
2.7
زابل
سيستان و بلوچستان
10.5
هوشك سروان
-54
550
28
2
13
مرزي شرق
خراسان رضوي
26
كارخانه تربت جام
خراسان رضوي
146
قوچان
34
316
59
19
79
سرخس
سيستان و بلوچستان
0
سد بمپور
گيلان
958.5
رشت
-18
150
91
30
75
كل كشور
بارندگی کشور ما ۴۱۳ میلیارد متر مکعب در سال است که ۲۹۳ میلیارد متر مکعب آن، در مزارع و زمینها جذب میشود و بخشی از این بارندگیها، تبخیر میشود و مابقی آن قابل استحصال است؛ از کل منابع استحصالی آب که چیزی حدود ۹۸ میلیارد متر مکعب است، ۸۸ میلیارد متر مکعب آن در بخش کشاورزی، ۷. ۵ میلیارد متر مکعب در بخش شرب و بهداشت و ۲. ۱ میلیارد مترمکعب در بخش صنعت مصرف میشود. به نظر میرسد که بر پایه آمار ارائه شده، وابستگی بخش کشاورزی به بارش باران، جای شک و شبهه باقی نگذاشته باشد!
این در حالی است که میزان بارندگی در ایران، یک سوم میانگین جهانی بارش است. به این معنا که که ساکن سرزمینی با اقلیم خشک یا نیمه خشک هستیم که هر چقدر هم بر ارتفاع تجمعی بارش در آن افزوده شود، باز برای تغییر اقلیم آن کفایت نکرده و شاید تنها وظایفمان را سنگینتر خواهد کرد؛ به این صورت که میبایست بیشتر از سایر نقاط جهان در بهینه مصرف کردن آب کوشش داشته باشیم، به ویژه در زمانهای اینچنینی که ممکن است افزایش حجم نزولات جوی، به فراغت از معضل کم آبی تعبیر شده و در نهایت منجر به افزایش مصرف آن شود!
اینجاست که هر چند سال یکبار، با خشکسالی مواجه میشویم و علاوه بر لطماتی که به کشاورزیمان وارد میشود، بلکهگاه در تامین آب شرب هم دچار مشکلات جدی میشویم و حتی نمیتوانیم که چارهای برای معضلات وابسته به بارندگی هم پیدا کنیم؛ معضلاتی مانند آلودگی هوا که شاید با بارندگی فراوان هم کمرنگ نشود اما گسترش هم نخواهد یافت.
شاید کافی است که آب پاشی هواپیماهای سم پاش بر فراز تهران را بیاد بیاوریم که متولیان اجرایش، از تاثیر حتی کم مقدار بارش بر آلودگی هوا مطلع بودند اما متوجه فیل و فنجان طرحشان نشده بودند!
معاون وزیر نیرو در امور آب و آبفا گفت: با وجودی که بیش از ۵۷۰ سد در کشور ساخته شده است، حدود ۱۳۵ سد در حال ساخت و همین حدود نیز در دست مطالعه داریم که این پروژهها با هدف ذخیره سازی و استحصال بارشها دنبال میشود. امیدواریم که تا پایان برنامه پنجم توسعه بتوانیم طبق دستور رئیس جمهور تمام سدهای در دست احداث را تکمیل کنیم.
این در حالی است که برخی از مسولان، راهکار مقابله با این خشکسالیها را اجرای طرحهای آبخیز داری بیان میکنند و به جای توسعه همه جانبه اینگونه طرحها در حوضههای آبریز اصلی و فرعی، تنها به ساخت سد بسنده میکنند.
طرحهای ریز و درشتی که اغلب جامع نیستند و گاهی به جای اینکه مکمل هم باشند، مخل کارکرد یکدیگر میشوند؛ این موضوع را میشود به وضوح درلا به لای صحبتهای معترضین به وضعیت دریاچه ارومیه شنید که بسیاری از ایشان، ساخت سدهای متعدد در حوضه آبریز بزرگترین دریاچه داخل کشور را عاملی برای خشک شدن بخشهای زیادی از آن میدانند.
آنچه واضح است، استفاده بهینه از این نعمات آسمانی، نیاز به برنامه ریزیهایی دارد که اغلب بلند مدت بوده و میبایست همه جوانبشان با دید ملی ارزیابی شده باشد تا هم بتوان به عده بیشتری خدمت رسانی کرد و هم بستری فراهم شود که به مصرف بهینه این نعمت حیات منجر خواهد شد. اما از سوی دیگر، سالهاست که در برخورد با آلودگی هوا و خشکسالی های مختلف، از طرحی نام برده میشود که کارکرد فرشته نجات را دارد؛ "طرح بارور سازی ابرها" که قادر است برنج کاری در شمال کشور را نجات دهد، هم گره گشای خشک شدن دریاچه ارومیه است و هم می تواند هوای پایتخت دودزده را صاف کند!
طرحی که چند بار هم به اجرا رسیده اما تا کنون موفقیت آمیز نبوده است؛ تا جایی که یک بار، در اوج خشکسالی های دامنهدار، ابرهای شمال کشور را باردار کردند تا محصول شالیکاران را نجات دهند ولی ظاهرا ابرهای باردار شده تا به افغانستان نرسیدند، نباریدند ...
نکته اینجاست که در پاییز گذشته و زمستان جاری، با بارش خوبی روبرو بودهایم و بر اساس پیشبینی های سازمان هواشناسی، احتمالا این بارندگیها ادامه خواهد داشت اما چون زیرساختهای استفاده از این نعمات را فراهم نکردهایم، هیچ کسی پیدا نمیشود که از موقعیت به نفع خودش و یا سازمان متبوعش بهرهبرداری کند؛ چه بسا که کارگروه های لازم تشکیل نشده باشد و یا متولیان امر به هر دلیل کوتاهی کرده باشند، لذا لازم میدانیم که راهکاری برای استفاده از این موهبت ارائه دهیم و بستر را برای ارائه راهکارهای مخاطبان عزیز هم فراهم کنیم:
در کنار همه خوبیهای احتمالی افزایش بارندگیها، من جمله افزایش میزان محصولات کشاورزی، چه بسا بستر خوبی برای درخت کاری فراهم شده باشد؛ چرا که زمانی زیادی به روز درختکاری باقی نمانده و هنوز زمان کافی برای تهیه نهال در اختیار داریم (البته شاید برای تهیه نهال برخی درختان دیر شده باشد). درختانی که میتوانند در پاکسازی هوای شهرهایمان نقش به سزایی ایفا کنند و چه بسا این زمین سیراب، بهترین شرایط را برای درختکاری فراهم آورده باشد. تنها کافی است که این امر را وظیفه یک نهاد و سازمان خاص ندانیم؛ باور کنید که فلان اداره ظاهرا نامرتبط با درختکاری نیز، هم توان این کار را دارد و هم بودجه لازم در دست و بالش یافت میشود. البته این فارغ از درختانی است که بسیاری از خانواده ها هم توان نشا زدنش را دارند.
نظر شما چیست؟