ایران اکونومیست - چاپ مقالهای در سال 2013 در نشریه PLOS ONE نشان داد بازپسگیری مقالات اشتباه توسط نشریات معتبر علمی در حال افزایش است و محققان هنوز قاطعانه دلیل این موضوع را نمیدانند. این پدیده شاید به دلیل وجود موانع کم در فرآیند انتشار باشد و به طور مثال، تعدادی از نشریات، انتشار مقالات را بدون در نظرگرفتن کیفیت آنها و صرفا با دریافت هزینهای مشخصشده انجام میدهند. در این گزارش مروری داریم بر رسوایی انتشار پنج پژوهش و مقاله تقلبی در نشریات علمی به ظاهر معتبر که ناشران مجبور به بازپسگیری آنها شده اند.
مقالهای که نویسندگانش شخصیتهای کارتونی بودند!
در سال 2014 شخصیتی کارتونی به نام «مگی سیمپوسن» به همراه معلمش به نام «ادنا کراباپل» و شخصیتی خیالی به نان «کیم جونگ فون» نویسندگان مقالهای در زمینه ریاضی با عنوان «پیکربندیهای همگون» معرفی شدند.
این مقاله توسط نشریه ای به اصطلاح علمی در حوزه فناوری نانو به نام Aperito Journal of Nanoscience Technology و مجله دیگری به نام «نشریه سیستمهای الکترونیکی و هوش محاسباتی» پذیرفته شد.
در واقع، «الکس اسمیلویانیتسکی» از موسسه ملی استاندارد امریکا نویسنده این مقاله بود و آن را به این خاطر به نام نویسندگان کارتونی چاپ کرده بود که نشان دهد فرآیند انتشار مقالات دانشمندان در نشریات تا چه اندازه آسان و فاقد شاخصهای کیفی است.
وی ثابت کرد چنین نشریاتی نتایج تحقیقات محققان را بدون انجام داوریهای مشروع و بدون در نظرگرفتن کیفیت آنها منتشر میکنند. اسمیلویانیتسکی این مقاله را با «مولد متن تصادفی» نوشته بود و در چکیده آن فقط «اترنت باید کارساز باشد» را درج کرده بود!
«مرا از فهرست میل ...خلاص کن»
اوایل سال 2014 «نشریه بینالمللی فناوری رایانهای پیشرفته» مقالهای را توسط یک دانشمند علوم رایانه استرالیایی منتشر کرد که عنوان آن «Get me off Your ...ing Mailing List
» بود.
این مقاله 10 صفحهای تنها حاوی همین عبارت بود که زیر نمودارها و گرافهای آن نیز نوشته شده بود! این مقاله از روی سایت برداشته شد این در حالی است که «نشریه فناوری علوم نانوی Aperito» مقاله چاپشدهاش به نویسندگی «سیمپسون و همکارانش» را هنوز در حالت انتشار نگه داشته است.
جراح نای مصنوعی که سر بیمارانش را به باد داد!
موسسه معتبر «کارولینسکا» در سوئد هنوز در تلاش برای تعیین این موضوع است که در طول فرآیندی موسوم به «جراحی نای مصنوعی رادیکال» که توسط جراحی به نام «پائولو ماچیارینی» ارائه شده، دقیقا چه رخ میدهد.
جراحی ماچیارینی بر روی سه بیمار در سال 2011 و در بیمارستان موسسه کارولینسکا، به عنوان شیوهای انقلابی در صدر رسانههای علمی دنیا قرار گرفت. این روش شامل برداشتن نای از کارافتاده بیمار و جایگزینکردن آن با نمونه پلاستیکی بود که با سلولهای بنیادی پوشیده شده بود. سپس داروهایی برای ترغیب رشد بافت جدید به نمونه مصنوعی اعمال میشدند.
دو تن از بیمارانی که به این شیوه جراحی شدند، جان باختند و سومی نیز تحت بستری مداوم است به طوری که پرستاران هر چهار ساعت یک بار باید مسیر هوایی وی را پاکسازی کنند.
بر اساس شکایتهای مطرحشده علیه ماچیارینی، فقط یکی از سه بیمار فرم رضایت برای عمل را پر کرده بود و تاریخ این فرم نیز به دو هفته پس از جراحی باز میگردد.
همچنین مدت کوتاهی پس از انجام جراحیها، یکی از مقالات ماچیارینی در نشریه «سالانه جراحی نای» به دلیل سرقت اطلاعات علمی بازپس گرفته شد و وی به اتهام کلاهبرداری و اخاذی در ایتالیا بازداشت شد.
ماه نوامبر 2014، نیویورک تایمز گزارشی منتشر کرد مبنی بر این که مقاله ماچیارینی درباره این جراحیها در نشریه پزشکی The Lancet نیز تحت بررسی است. شکایت مطرحشده علیه ماچیارینی بر این مبناست که وی هیچ نوع مشکلی که بیمارانش طی پنج ماه پس از جراحی متحمل شده بودند، را فاش نکرده بود، این در حالی است که طبق بررسیهای انجامشده، یک بیمار (که در نهایت جان باخت) به نوعی استنت برای بازنگهداشتن نای مصنوعیاش نیاز داشت.
انتظار میرود بازرسیهای در حال انجام درباره این پرونده ماه ژانویه 2015 تکمیل شوند. در حال حاضر ماچیارینی در روسیه در حال جراحی است و اتهامات وارده علیه خود را کلاهبرداری و کذب محض میخواند.
صمغ قهوه سبز برای کاهش وزن تقلبی از آب در آمد!
پزشک مشهوری در امریکا به نام «دکتر مهمت اوز» بر این باور بود که صمغ قهوه سبز در کاهش وزن معجزهآساست و وی طی یک برنامه تلویزیونی در سال 2012 ویژگی کاهشدهنده وزن این محصول را معجزه خوانده بود.
در سپتامبر سال 2014 «شرکت علوم غذایی کاربردی» واقع در تگزاس و تولیدکننده صمغ قهوه سبز توسط «کمیسیون تجارت فدرال» امریکا به پرداخت جریمه 3.5 میلیون دلار موظف شد. این جریمه به دلیل استفاده از آنچه این کمیسیون مقاله اشتباه برای ادعاهای بیاساس کاهش وزن، مطرح کرده بود، اعمال شد.
یک ماه بعد، نویسندگانی که برای نوشتن این مقاله در سال 2012 از شرکت مزبور مبلغی دریافت کرده بودند، هیچ چارهای جز استرداد مقالهشان از «نشریه دیابت، سندروم متابولیک و چاقی: اهداف و درمان» نداشنند. کمیسیون تجارت فدرال نویسنده ارشد این مقاله را به تغییردادن اندازهگیریهای کلیدی وزن و دیگر مولفهها بر روی داوطلبان تحت بررسیاش متهم کرد و این که وی مرتکب گناهان علمی متعدد دیگری نیز شده است.
با این حال خود «اوز» در این باره سکوت کرده و وی درباره رد مقالههای دیگر حاوی اطلاعات اشتباه درباره کاهش وزن، درمانهای ضدپیری و درمانهای معجزهآسا ابراز تاثر نکرده است.
4. واکسنی که اشتباها متهم به همدستی با اوتیسم شد
بر اساس خبر منتشره در وبسایت Natural News، «مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری» (CDC) امریکا عمدا شواهد مستندی درباره ارتباط نوعی واکسن حاوی جیوه به نام Measles-mumps-rubella یا MMR با بروز اوتیسم را سروپش نهادهاند و آنها را حذف کردهاند.
ویلیام تامپسون، دانشمند ارشد CDC ماه اوت سال 2014 اعلام کرد وی و همکارانش در مقالهای که سال 2004 در نشریه Pediatrics منتشر کردند، به طور عمد اطلاعاتی مبنی بر ارتباط بین واکسن مزبور و امکان ابتلا به اوتیسم را حذف کردهاند.
دادههای حذفشده بر این مبنا بود که نوزادان پسر امریکایی-افریقایی که واکسن MMR را پیش از سن 36 ماهگی دریافت کرده بودند، در معرض خطر بالای اوتیسم بودند.
همزمان با اعتراف تامپسون، یک محقق ضدواکسن به نام «برایان هوکر» مقالهای را در «نشریه ناتوانی عصبی تبدیلی» منتشر کرد و مدعی شد کودکان سیاهپوست پس از دریافت واکسن MMR در معرض خطر بالای اوتیسم قرار گرفته بودند.
عنوان این مقاله «زمانبندی واکسیناسیون Measles-mumps-rubella و اوتیسم در میان پسران افریقایی امریکایی جوان: تحلیل دوباره دادههای CDC» بود و هوکر تنها نویسنده آن بود. ویلیام تامپسون در 27 اوت طی بیانیهای عمومی اعلام کرد پیش از انتشار اعلامیهاش درباره مطالعات CDC و حذف اطلاعات مربوط به خطر واکسن MMR و افزایش اوتیسم در میان کودکان سیاهپوست با هوکر صحبت کرده بود.
با افشای این موارد، جمعیت ضدواکسن بار دیگر اعلام کرد ثابت کرده چنین واکسنهایی موجب بروز اوتیسم میشوند. با این حال، اواخر ماه اوت، نشریه «ناتوانی عصبی تبدیلی» مقاله هوکر را از روی سایتش حذف کرد و ماه اکتبر آن را کاملا باز پس گرفت. این نشریه یکی از دلایل انجام چنین کاری را "دغدغه اعتبار شیوهها و تحلیل آماری" آن عنوان کرد.
5. خودکشی نویسنده یک مقاله نامعتبر به دنبال رد یافتههایش از سوی منابع علمی
بالاترین ننگ بازپسگیری مقاله در سال 2014 مربوط به مقالهای بود که ماه ژانویه در Nature منتشر شد.
رسوایی مربوط به این پژوهش که به توصیف راههایی برای بازبرنامهریزی سلولهای بالغ به حالت اولیه جنینی میپردازد، در نهایت به بازپسگیری مقاله از مجله Nature، خودکشی یکی از محققان آن و لکهدارشدن شهرت تحقیقات علمی ژاپن منجر شد.
سلولهای بنیادی میتوانند به هر نوع بافتی تبدیل شوند و نوید بزرگی در علم پزشکی محسوب میشوند. این سلولها در حال حاضر برای استفاده در ترمیم آسیب بهوجود آمده در اثر حمله قلبی و همچنین بازیابی بینایی تحت بررسی هستند اما تولید این سلولها پرهزینه و مشکل بوده و همچنین استفاده از یکی از منابع آنها یعنی جنین با پرسشهای اخلاقی زیادی روبهروست.
مقاله دکتر «هاروکو اوبوکاتا» مدعی بود که میتوان سلولهای بنیادی را از سلولهای بالغ عادی و با قراردادن آنها در یک دوره شوک 30 دقیقهای در اسید تولید کرد. اعلام تولید این سلولها موسوم به STAP موج شوکی را در سراسر جهان به راه انداخت و این دستاورد توسط دانشمندان این حوزه به عنوان یک کشف بزرگ علمی مطرح شد.
اما این موفقیت خیلی زود با اعلام اینکه نتایج آن در آزمایشگاه قابل تکرار نیست به شکست تبدیل شد. بررسیهای انجامشده توسط موسسه تحقیقات «ریکن» در ژاپن که اوبوکاتا در آنجا کار میکرد، نشان داد وی بخشهایی از مقاله را دستکاری و جعل کرده بود.
«شینیکی آیزاوا»، رئیس تیم تائید «ریکن» گفت: ما نتوانستیم پدیده STAP را در آزمایشگاه تکرار کنیم و قرار بود تلاشها برای تکرار این آزمایش را تا ماه مارس سال آینده ادامه دهیم اما با این نتایج، تصمیم گرفتیم آزمایشها را به پایان برسانیم.
وی در پاسخ به این سوال که آیا این تصمیم به معنی عدم وجود سلولهای STAP است، گفت که به عنوان یک دانشمند نمیتواند پاسخی بدهد.
اوبوکاتا که قاطعانه از کشف خود از جمله در یک کنفرانس خبری دفاع کرده و گفته بود که سلولهای STAP وجود دارند، سه ماه قبل برای تکرار نتایج خود در مرکز ریکن شروع به کار کرد. وی در بیانیهای برای شکست در این کار و ایجاد مشکل در مرکز ریکن عذرخواهی کرد. وی در این بیانیه با اعلام استعفای خود گفت: من بسیار حیرتزدهام که با این نتایج به پایان کار رسیدیم.
این رسوایی، شهرت موسسه نیمهدولتی «ریکن» را که یکی از معتبرترین مراکز تحقیقاتی ژاپن است، لکهدار کرد و در نهایت استاد ناظر اوبوکاتا در ماه اوت پس از ماهها تنش و خستگی خود را حلقآویز کرد.
محققان هنوز این پرسش را مطرح میکنند که نشریه Nature چگونه مقالهای را که به وضوح اشتباه بود، منتشر کرد؛ این در حالی بود که نشریات Cell و Science آن را به دلیل فقدان دادههای لازم برای حمایت از ادعاهایش رد کرده بودند.
سوال بحثبرانگیزتر این است که چگونه تعدادی از دانشمندان ارشد مشتاقانه در نوشتن مقالههایی همکاری میکنند که شیوه انجام آنها زیر سوال میرود.
منبع: ایسنا
ف/ف