گروه سیاسی ایران اکونومیست ـ هادی دارابی: روزهای پایانی تبلیغات و فرآیندهای انتخابات ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری در حال طی شدن است و روز جمعه 11 اسفندماه، 88 عضو این مجلس با رأی مردم منتخب خواهند شد.
144 نفر از میان ثبتنامکنندگان برای این انتخابات، از سوی شورای نگهبان تأیید صلاحیت گرفتند که خود را در معرض آرای جامعه قرار دادهاند.
دربارهی جایگاه این مجلس و همچنین اهمیت معرفی این جایگاه برای جامعه، با حجتالاسلام والمسلمین حسینعلی سعدی نماینده فعلی مردم تهران در مجلس خبرگان رهبری به گفتوگو نشستیم. وی متولد 1354 است و در جایگاه تدریس سطوح مختلف حوزه علمیه و دانشگاه قرار دارد؛ ریاست دانشگاه امام صادق(ع) نیز در کارنامهی وی به چشم میخورد.
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
: رهبر معظم انقلاب از ابتدای سال به انتخابات پرداختند و علیرغم اینکه در ادوار گذشته معمولاً توصیه میکردند که سیاسیون زود وارد فضای انتخابات نشوند و فضای کشور را سیاسی نکنند ولی ایشان از ابتدای سال فرمودند که انتخابات مهمی را در پیش داریم و 4 راهبرد مشارکت، رقابت، سلامت و امنیت را مطرح کردند. رهبر انقلاب در دیدارهای اخیرشان بحث مشارکت تأکید ویژهای دارند؛ از نظر شما مشارکت پرشور چه آثاری برای کشور خواهد داشت؟
سعدی: همانطور که گفتید رهبر معظم انقلاب اسلامی با ارائه این چهار راهبرد به مسئله انتخابات در آغاز سال پرداختند؛ اهمیت انتخابات در نظام مردمسالاری دینی بر کسی پوشیده نیست، ایران بزرگ اسلامی نیز در چند مقطع تاریخی مبارزاتی را علیه استبداد داشت ولی نتوانست مثل جمهوری اسلامی موفق باشد که حکمرانی را مبتنی بر اراده مردم کند. در انقلاب اسلامی ایران رأی و اراده مردم، مبنای اداره جامعه است.
این دستاورد بسیار بسیار بزرگی است. مردم گفتند جمهوری اسلامی آری و به بقیه نظریهها و مدلها «نه» گفتند. جمهوریت یعنی تحقق رأی مردم در اداره جامعه، البته در چارچوب شریعت که بحث اسلامی بودن است. اگر ماهیت نظام و حکمرانی ما مبتنی بر اراده مردم است، در همه حوزههایی که حوزه تجلی اراده مردم است، بالا رفتن مشارکت یعنی بالا رفتن عیار مردمسالاری دینی.
در همه انتخاباتها همین بوده و تشویق به مشارکت شکل میگرفته ولی به لحاظ زمانی در این انتخابات با یک معادله پیچیدهای مواجه هستیم و آن مسئله جنگ ترکیبی تمام عیار است. بهخاطر اینکه به لحاظ سختافزاری و اغتشاشاتِ سال گذشته، تیر دشمن به سنگ خورده و تنها راه امیدی که برایشان مانده، این است که مشارکت مردم را تضعیف کند و آن بُعد نرمافزاری امنیت ملی را مورد تهاجم قرار دهند.
این فشار جنگ ترکیبی که یک بخش مهم آن بر ادراک جوانان فعالیت و کار میشود، به نظر میرسد یکی از عللی بود که مقام معظم رهبری در ورود به سال جدید این راهبردهای حکمیانه را ابلاغ فرمودند و بحث مشارکت را به جدّ پیگیری کردند. ایشان در جلسات اخیر فرمودند که خواص ورود کنند، خواص یعنی کسانی که میتوانند افکار عمومی را مدیریت کرده و مدیریت ادراک و تصویر داشته باشند.
باید با بدنه اجتماعی مردم صحبت کنیم؛ اگر ابهامات و سوالاتی وجود دارد که باعث میشود مشارکت با عیار بالا اتفاق نیفتد، درباره آن ابهامات با مردم گفتوگو داشته باشیم. دشمن در پسااغتشاش با همه توان عِدِه و عُدِه در جنگ ترکیبی ورود کرده و اقتضا میکند ما هم هوشمندانه و با بصیرت ورود به این مسائل وارد شویم.
امیدواریم با یک مشارکت خوب بتوانیم نقشهشان را برآب کنیم؛ بقیه راهبردها متوجه ارکانی است که میتوانند بهنوعی در انتخابات نقشآفرین و دخیل باشند. ما بر راهبرد مشارکت متمرکز شدیم و بهعنوان کسانی که خودمان را در معرض رأی مردم گذاشتیم، باید بتوانیم با تقویت تصویر و مدیریت ادراک عمومی به این راهبرد بپردازیم.
حضرات مسئولان نسبت به راهبردهای دیگر کارهایشان را انجام میدهند و امیدواریم به احسن وجه اتفاق بیفتد. بحث امنیت انتخابات بحث مهمی است. رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی در طول این چند دهه که هدایت کلان امت اسلامی بر عهدهشان است، یکی از کارهای برجستهای که انجام دادند و در طول رهبری ایشان مشاهده کردیم، بحث امنیت صندوق است. امنیت صندوق یعنی صیانت از اراده ملی در اداره جامعه. اگر در فتنه 88 به صندوق تعرض شد، کسی که از صندوق و آراء مردم دفاع کرد، رهبر حکیم انقلاب بود. این در بحث تئوریک.
ایشان در عرصه تئوریک هم فرمودند که رأی مردم حقالناس است این یعنی رهبری از پایگاه اسلامیت و رأی مردم دفاع کردند. امنیت صندوق بحث بسیار مهمی است؛ صیانت از رأی مردم در نظام مردمسالاری دینی به مراتب بهتر از نظامهای دیگر مثل لیبرال دموکراسی و غیره است. حقالناس بودن رأی مردم یعنی مسئولیت شرعی متوجه همه فرآیند اخذ رای تا موقعی که رأی مردم اعلام شود و محور عمل قرار بگیرد.
اهالی رسانه، تریبوندارها، قلمدارها و کسانی که در شبکههای اجتماعی میتوانند با مردم صحبت کرده و تصویر ایجاد کنند یک رسالت مشترکی دارند که زمینه مشارکت مردم را آماده کنیم. بخشی از این زمینه نیز با همین ادراک و تصویری است که در جنگ ادراکی اتفاق افتاده و اتفاقاً دشمن در این حوزه متمرکز شده که در حوزهی ادراک مشارکت را پایین بیاورد. باید در این حوزه کارهای بزرگی انجام دهیم.
: با توجه به اینکه شما هماکنون عضو مجلس خبرگان هستید، این مجلس چه جایگاهی در جمهوری اسلامی دارد؟
سعدی: مجلس خبرگان بر اساس قانون اساسی در رأس هرم قدرت نظام جمهوری اسلامی است؛ یعنی نقطه اتصال جمهوریت و اسلامیتِ نظام. این مجلس از یکسو منتخب مردم است یعنی جمهور مردم، مردم افرادی را که تشخیص میدهند اصلح هستند را برای انتخاب رهبر انتخاب میکنند. پس نقشآفرینی مردم نماد جمهوریت در کنار اسلامیت است. این مجلس مرکب از فقهایی است که به شرایط روز جامعه اشراف داشته، با مطالبات مردم آشنا بوده و میدانند مجلس خبرگان رهبری نقطهی اتصال جمهوریت و اسلامیت میشود.
مجلس خبرگان سه وظیفه اصلی دارد؛ برخی از وظایف هم هست که در قانون اساسی مطرح شده که اگر قانون اساسی بخواهد بازنگری شود، پنج نفر از این مجلس باید در شورای بازنگری قانون اساسی خبرگان رهبری حضور داشته باشند.
سه کارکرد برای مجلس خبرگان رهبری عرض میکنیم؛ یک، مسئله معرفی رهبر است. ما در تاریخ جمهوری اسلامی رهبریِ امام را داشتیم که مقبولیت عامهای از سوی بدنه عمومی مردم داشتند و به رهبری شناخته شدند و رهبری بر عهده امام قرار گرفت. این منحصربفرد بود و در قانون اساسیِ پیش از بازنگری، بهعنوان یک راهبرد بود ولی بعد از بازنگری تنها راه از طریق مجلس خبرگان رهبری است.
مجلس خبرگان رهبری بر اساس شرایطی که قانون اساسی برای رهبری نظام مقرر کرده، افراد را مطالعه میکند و در لحظه نیاز اتخاذ تصمیم میکند. مردم ما بهخوبی میتوانند اهمیت نقش مجلس خبرگان را بعد از رحلت امام(ره) تحلیل کنند. بعد از رحلت امام با شرایط پیچیده امنیتی که بعد از آتشبس قرار داشتیم، خبرگان با سرعت و دقت، عمل کردند. اگر در این کار تأخیر میافتاد، معلوم نبود چه اتفاقی بیفتد. این انتخاب با سرعت و دقت بالا اتفاق افتاد. امام (ره) میفرمایند کوچکترین غفلت در مجلس خبرگان رهبری، بزرگترین ضربه را به نظام میزند. این کاری است که قانون اساسی بر عهده مجلس خبرگان رهبری گذاشته است.
کار دومی که بر عهده مجلس خبرگان رهبری قرار گرفته، بحث مراقبت بر بقای اوصاف و شرایطی است که برای رهبری وجود دارد. لذا قانون اساسی مطرح میکند که اگر رهبری فاقد یکی از شرایط بشود، یا کشف بشود که از اول واجد این شرط و وصف نبوده، خبرگان را مسئول این کار قرار میدهد. این کار بسیار مهمی است که به ادبیات فقهی میگوییم که شرایط و وصف رهبری حدوثاً یعنی موقع انتصاب و بقائا یعنی استمرار شرایط بر عهده مجلس خبرگان رهبری است.
با نکاه به تاریخ مجلس خبرگان رهبری میبینیم در مسئلهای که برای قائم مقام رهبری در دوره سابق اتفاق افتاد، این مجلس به موضوع ورود کرد. گرچه مرحوم امام (ره) خودشان رأساً بهعنوان ولیفقیه اقدام و مسئله عزل را مطرح کردند ولی به لحاظ قانونی، مجلس خبرگان ورود کرد. این کارکرد دوم است که فوقالعاده مهم است.
حوزه سوم کاری؛ مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای مجلس خبرگان پنجم مطرح کردند که هیئت اندیشهورز در مجلس خبرگان رهبری شکل بگیرد و این هیئت اندیشهورز حرکت کلان نظام را رصد کند. رفتار و پیشرفت در مسیر راهبردی و نه عملیاتی و اجرایی به لحاظ قانونی وظیفه نمایندگان خبرگان نیست ولی باید حرکت کلان نظام را پایش کند؛ یعنی تحقق شعارهای بنیادین و اساسی نظام را در عینیّت و اجرای جامعه پایش کند. این بهعنوان یک کارکرد برای مجلس خبرگان است و مقام معظم رهبری مطالبه فرمودند و هیئتی نیز تحت عنوان اندیشهورز در مجلس خبرگان شکل گرفته است.
همان دو وظیفهای را که بهعنوان وظایف محوری برای مجلس خبرگان رهبری قانون در نظر گرفته شده، بر اهمیت مجلس خبرگان در ساختار حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران کفایت میکند.
: بحث جایگاه و اهمیت مجلس خبرگان را توضیح دادید؛ این ساختارِ با اهمیت چطور باید برای افکار عمومی از سوی اعضای این مجلس و کاندیداها مطرح شود؟
سعدی: ما میتوانیم یک بخش را ارتقاء دهیم و این کار ضرورت دارد؛ در حاشیه برخی اجلاسهای مجلس خبرگان رهبری تقویت ارتباط نمایندگان مجلس خبرگان رهبری با افکار عمومی بهویژه با جوانان مطرح میشد. به تعبیر دیگر، اتصال با رسانهها و شبکههای تصویرساز میتواند ارتقاء پیدا کند تا هم بتوانند اهمیت این جایگاه، نقشآفرینی اعضای مجلس خبرگان رهبری و کنشگریشان در عرصه اجتماعی و سیاسی را بهتر منعکس کنند. این به تصویرسازی در افکار عمومی نسبت به جایگاه و عملکرد مجلس خبرگان کمک میکند و به نظرم نسبت به گذشته مقداری بهتر شده است اما قابلیت ارتقاء وجود دارد.
: کارکرد این هیئت اندیشهورز چیست؟ گزارشهای نمایندگان خبرگان چطور میتواند حلال مشکلات کشور و مثمر ثمر باشد؟
سعدی: هیئت اندیشهورز هیئتی است با این رسالت و مأموریت که حرکت کلان نظام را رصد و پایش کرده و انطباق آن بر سیاستهای راهبردی را کنترل نماید. بهعنوان مثال، در حوزه فرهنگی مسئولیتهای اجرایی خرد داریم که هر سازمانی کار خودش را میکند و در مباحث اقتصادی و علم هم همینطور و وزارتخانهها کارشان را انجام میدهند. برخی از سیاستها، سیاستهای کلان نظام است.
خبرگان کسانی هستند که به لحاظ مسائل فقهی دارای اجتهاد هستند و در خصوص مسائل اجرایی با بدنه جامعه و کشور ارتباط دارند و میتوانند درباره این حرکت کلان کمککار باشند. البته این هیئت اندیشهورز در مجلس اخیر شکل گرفته و در حوزه اجرا نیز باید یک دوره تجربه کند. چون احتمال دارد که بگویید این با سیاستهای کلی چه تفاوتی دارد؟و آیا با آن تداخل میکند؟ در اینباره واقعا بحث شده و مباحث به تیجه برسد و آنچه از هیئت اندیشهورز مطالبه میشود، سیاستگذاری کلان حوزه علم است.
فرض کنید در اتصال حوزههای علمیه با نهاد وزارت علوم و همچنین در تحول علوم حکمرانی، مجلس شورای اسلامی شاید نتواند از وزیر سوال کند. یکجایی باید این سیاستهای کلان را رصد کند. اگر تشخیص داد که نیاز است با مدیرانِ بخشی و حوزهای ارتباط بگیرد، ارتباط برقرار کند و مثلاً وزرا و مسئولان ارشد به خبرگان دعوت میشوند.
اخیراً دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری گزارش کاری را منتشر کرده که باید این قبیل گزارشها افزایش یابد. نیاز است شرح فعالیت کمیسیونها هم داده شود؛ مثلاً در کمیسیون اقتصادی مجلس خبرگان چه بحثهایی مطرح میشود؟ بحث خلق پول، ارزش پول ملی و نحوه اتصال پیوست عدالت به حوزه اقتصاد است. باید این موارد به افکار عمومی گزارش داده شود که بدانند خبرگان در این فضاهای کلان راهبردی نظام چه کنشی دارند.
: این گزارش فقط برای افکار عمومی است یا اینکه به رهبر انقلاب و دستگاهها داده میشود؟
سعدی: بستگی به نوع گزارش دارد. هماکنون در بحث حکمرانی یک بحث مهم داریم که قاعدهگذاری، اجرا و پایش است. ما معمولاً به نقشآفرینی حکومت و حاکمیت در حکمرانی متعرض میشویم. این بخشی از حکمرانی است که توسط دولت اتفاق میافتد؛ همچنین کنشگران دیگری هستند که در حوزه حکمرانی نقشآفرین و دخیل هستند که معمولاً مغفول میمانند. اگر از نهاد مجلس خبرگان یک مطالبه راهبردی نسبت به یک بخش کلان نظام اتفاق بیفتد، قطعا اثربخش است.
این گفتمانسازی میتواند افکار عمومی را مطالبهگر کرده و میتواند اثربخش باشد. اگر هم جایی نیاز به تذکر داشته باشد، خبرگان وارد شده و تذکر میدهد. بعضی از این مطالبات بنیادین و تذکرات را در قالب بیانیههای اجلاسیهها بهطور رسمی گفته میشود میپردازیم و بعضیها در کمیسیونهاست. فرض بکنید در کمیسیون اقتصادی که بنده حضور دارم، بعضی از مطالبات اساسی مطرح میشود و از مسئولان هم پیگیری میشود. اگر نیاز به تذکر باشد تذکر میدهند و اگر نیاز به ارشاد و هدایت باشد، انجام میدهند.
همچنین مثلاً طرح تحول نظام بانکی که یک پایه در حوزه مباحث فقهی و مشروعیت دارد و یک پایه در بحث طراحی مدل دارد؛ این یک کار فوقالعاده سنگینی است که باید اتفاق بیفتد و فرابخشی است. یکجا باید خبرگان ورود کرده و کار کند و این کارها ضورت گرفته است. هماکنون میتوانم بگویم که کار انجام شده اما راه این است که ارتباط با بدنهی رسانه و شبکههای اجتماعی بیشتر شود تا مردم در ریز فعالیتها قرار بگیرند.
: با توجه به اینکه شما این دوره هم عضو مجلس خبرگان هستید، اگر دوباره به این مجلس راه یابید، برنامهتان برای این دوره چیست؟
سعدی: در مجلس خبرگان باید سازوکار تحقق بهتر کنشگری را داشته باشیم. به نظر میرسد روی چندین بخش از این مهم میتوان متمرکز شد؛ یکی ارتقاء و جایگاه نقش بخش هیئت اندیشهورز است. بنده توفیق حضور در دانشگاه و حوزه علمیه را دارم و با بخشهای اجرایی کشور در ارتباطم؛ نظام مسائلی که روی میز جمهوری اسلامی قرار دارد اتصال این حوزه نظام مسائل به هیئتهای اندیشهورز است. این اتصال نیاز به چهرههایی دارد که زبان مفاهمه دو حوزه را دارند یعنی حوزه سنتی با حوزه نظام مسائل مدرن در حوزه علوم حکمرانی متصل شود.
بخش دوم ارتقاء اتصال خبرگان با بدنه اجتماعی و با جوانان و این نسلی است که مقام معظم رهبری خیلی دقیق و حکمیانه فرمودند این نسل اسلام و انقلاب است و ساخت ایران اسلامی و تمدن اسلامی را از این نسل مطالبه کرده است. امروزه در رسانهها مطرح میشود که ما با نسل Z مواجه هستیم، نسل Z با نسل Y و نسل قبل (X) تفاوت نسلی پیدا کرده و با گسست نسلی مواجهیم.
سوال این است اگر با گسست نسلی مواجه هستیم آیا میتوانیم ساخت تمدن نوین اسلامی را از این نسل Z با مولفههایی که گفته میشود انتظار داشته باشیم؟ قطعاً نمیشود. چه باید کرد؟ در ایام میلاد حضرت حجت (عج) هستیم و میبینید که آرمان مهدویت که آرمان هویتبخش نسل اول ما بود در نسل دوم و سوم و نسل موجود هست؛ پس گسست نسلی نداریم. پس مواجهیم با اینکه نخبگان مسئولیت سنگینی دارند که پیوند نسلی را حفظ کنند.
با تمام تفاوتهایی که در رفتار، گفتار، گویش، منطق و فروع سبک زندگی و نه اصول سبک زندگی وجود دارد یعنی اقتضائات زمانه که هست، اقتضائات نسل اول بهنحوی بوده و این اقتضائات در نسل دوم و سوم به شکل دیگری بوده است. ما باید بتوانیم بهعنوان عضو خبرگان با دانشجویان، جوانان و دانشآموزان ارتباط وثیقی داشته باشیم تا از پیوند نسلی صیانت کنیم و مانع گسست نسلی بشویم. خبرگان میتواند با ارتباط با نسل جوان تمدنساز این هویت را حفظ کند.
این نیز جزو برنامههای من هست و در این ایامی که توفیق حضور در مجلس خبرگان رهبری داشتیم، سعی کردم که این ارتباط برقرار باشد و معمولاً صبح تا در کلاسها، پرسش و پاسخهایشان و حضور در مجامع با همین نسل جوان سپری میشود. این بُعدی است که اعضای مجلس خبرگان رهبری میتوانند به آن بپردازند و آن را ارتقاء بدهند.
مسئله سوم، بحث مطالبهگری از نهادها البته در مسیر همان مطالبات راهبردی است. من نمیپسندم درباره یک مسئله اجرایی خُرد، تداخل در حوزه مسئولیت صورت بگیرد و موجب تداخل کاری میشود و کار مدیر هم با اختلال مواجه میشود. نمیپسندم اینگونه مطالبه کنیم. شاید یک مدیر اجرایی بتواند آن مطالبات خرد را پیگیری، اجرا و محقق کند. اما مطالبات راهبردی که اتفاقاً شاکلهی نظام، خواست عمومی و ملی را تأمین میکند نیاز به مطالبهگری دارد. این همان بحث سومی است که اگر به افتخار نمایندگی مردم شریف استان تهران در مجلس خبرگان مفتخر شده و تداوم این توفیق وجود داشته باشد، در برنامههایم دارم.