درباره نزول فنی فوتبال ایران چه حرف تازهای میتوان زد که کسی نداند؟ همه چیز مشخص است و از رده ملی تا باشگاهی، از تیمهای پایه تا بزرگسال به وضوح میبینیم چه در جا زدنها یا حتی پسرفتهای مهمی اتفاق افتاده است. کاش اما همه چیز فقط همین بود. کاش تنها در زمین بازنده میشدیم که این به هر حال راهحل خاص خودش را داشت. خبر بدتر، به فروپاشی فرهنگی فوتبال ایران مربوط میشود. تنها کافی است چند نمونه از حواشی اخیر این حوزه را با هم مرور کنیم تا روشن شود داریم از چه چیزی حرف میزنیم. حقیقتا که تحمل شرایط سخت شده است.
تراکتور بازی بزرگ هفته هفدهم لیگ برتر را در آزادی به پرسپولیس باخته، شجاع خلیلزاده هم بهعنوان مداقع و کاپیتان تراکتور نمایش خوبی در این مسابقه نداشته، بعد وارد میکسزون شده و از همان اول شروع کرده به دعوا با خبرنگاران. اوج منطق او این است که «ضعف دفاع تیم ملی به شما مربوط نمیشود!» به راستی کجای دنیا فوتبالیست بازنده جواب پرسش و انتقاد را اینطوری میدهد؟ وقتی شجاع این مدل حرفزدن را انتخاب میکند، معلوم است که انتقادات او از عادل فردوسیپور برای حمایت بیش از حد از کارلوس کیروش هم غیرمنطقی به نظر میرسد. آنچه چهارشنبهشب از خلیلزاده سر زد، یک نمایش زشت و غیرحرفهای بود از فوتبالیست ۳۴سالهای که طبیعتا باید در اوج بلوغ و پختگی باشد.
سیاوش یزدانی در میانههای نیمه دوم بازی برگشت با الهلال اخراج شده است. اینکه درست بوده یا غلط را باید کارشناسان داوری تشخیص بدهند؛ هرچند که با حضور VAR و بازبینی دقیق تصاویر از سوی یک تیم چند نفره، اساسا درصد اشتباه و خطا بسیار پایین میآید. با این حال نقطه اوج حیرت و شگفتی جایی است که یزدانی موقع خروج از زمین رو به تماشاگران حریف نتیجه آن زمان بازی را نشان میدهد؛ یک بر صفر! خب این یعنی چه؟ این چه کریخوانی غیرحرفهای، بیمنطق و شگفتانگیزی است؟ اول اینکه سپاهان حتی در صورت حفظ همین نتیجه هم اوت میشد، دوم اینکه الهلال در بازی رفت از دقایق کوتاهی که برتری نفری داشت به بهترین شکل استفاده کرد و یزدانی باید احتمال میداد در مسابقه برگشت هم همین اتفاق رخ بدهد؛ چنانکه اینطور هم شد و تیم عربستانی ۳ گل به نماینده ایران زد تا صفحات مجازی آنها پر از شوخی با عکس سیاوش شود. بعد هم این کارها یعنی چه؟ بازیکنی که اخراج شده باید ناراحت و متاثر باشد، نه اینکه با لبخند کری بخواند.
شاهکار سیاوش یزدانی در ریاض با انتقادهای بسیار زیادی همراه شد. با این حال یک نفر به حمایت از او برخاست؛ فکر میکنید کی؟ محمد دانشگر که خودش در بازی رفت به شکل ناشیانهای اخراج شد و سپاهان را زمین زد! دانشگر برای یزدانی نوشته: «حال کردم با بازیت!» او البته در یک استوری دیگر هم با لحنی نه چندان مودبانه علیه سایر نمایندگان ایران در آسیا به انتشار رسانده و از آنهایی که به قول او در مرحله گروهی اوت شدند، خواسته سکوت کنند.
ادامه بدهیم؟ حوصلهتان سر نمیرود؟ بگذارید خیلی تیتروار فقط بعضی داستانهای این دو هفته اخیر را مرور کنیم؛ حمله اقوام بازیکن کنار گذاشته شده نفت آبادان به سهراب بختیاریزاده، سرمربی این تیم با قمه، یورشهای کلامی وحشتناک جواد نکونام سرمربی استقلال به مدیران این باشگاه، درگیری محمدحسین کنعانیزادگان با یک هوادار، خط و نشان کشیدن عجیب علیرضا بیرانوند برای یک داور در زمین مسابقه، اظهارات حیرتانگیز امید حامدیفر هافبک استقلال درباره اینکه پول ندارد غذا بخرد و... سوال مهم این است که از کجای این فوتبال باید لذت ببریم؟ آیا چیزی برای برای مخاطب باقی مانده؟
وقتی به ۶تایی شدن افتخار میکنیم!
دنیایاقتصاد: باخت و حذف سپاهان برابر الهلال دور از انتظار نبود. هرچند توقع اینکه در مجموع دوبازی نماینده ایران 6گل از تیم عربستانی دریافت کند، کمی آزاردهنده بود؛ اما حقیقت اینجاست که فاصله فنی و کیفی زیادی بین دو تیم وجود دارد. با همه این اوصاف ولی قرار نیست چند دقیقه نمایش خوب برابر الهلال، باعث تمجید از سپاهان بازنده شود و فکر کنیم که فاصله جبران شده است. حقیقتا دور از شأن فوتبال ایران است که دو شکست سه بر یک برابر الهلال را نتیجه خوب قلمداد کنیم. شوربختانه اما کم نیستند کسانی که اعتقاد دارند آنچه سپاهان پنجشنبه شب در ریاض ارائه دارد، یک فتح بزرگ بود. قبول داریم که زردپوشان اصفهانی در برههای از بازی بر حریف سلطه داشتند و اصلا انتقاد اصلی اینجاست که چرا نتوانستند همان کیفیت را تا انتهای بازی حفظ کنند، اما توجه کنید که پس از یک شکست 3گله نمیتوان تیم بازنده را برتر معرفی کرد. اگر کلیتر به موضوع نگاه کنیم، حتی قبل از پروژه کشاندن ستارههای نامدار دنیای فوتبال به سرزمین سعودی هم تیمهای باشگاهی ما هنگام بازی با رقبای عربستانی به استیصال میرسیدند و همین آمار هفت سال پیاپی حذف نمایندگان ایران در لیگ قهرمانان آسیا به دست الهلال خود گواه همه چیز است. در این شرایط بهتر است خودمان را گول نزنیم. چراکه این نهایت زور پرستارهترین و مجهزترین باشگاه لیگ برتری بود؛ وای به حال دیگر تیمها!