در این گزارش به این سوالات پاسخ داده میشود که آیا لزوما قیمت بنزین در ایران ارزان است؟ و اینکه آیا لزوما افزایش قیمت بنزین راهکار مناسبی برای اقتصاد ایران است؟ یا خیر؟
سالهاست که مسئله بنزین در ایران به یک ابرچالش تبدیل شده است. ابرچالشی که تبدیل به یک زخم کهنه شده و هر چند سال یکبار چرک میکند. تا جایی که در سال ۹۸ این زخم دهن باز کرد و کشور را برای مدتی به سمت بیثباتی برد. از آن سال به بعد دیگر مسئله بنزین تنها یک معضل برای مردم نبود بلکه به یک چالش برای سیاستگذاران نیز تبدیل شد.
برای حل این چالش دیدگاههای مختلفی وجود دارد که برخی موافق و برخی دیگر مخالف تغییر در قیمتگذاری این حامل انرژی هستند. هرچه باشد در شرایط کنونی اقتصاد اصلاح و توسعه نیازمند تغییر است و تغییر مستلزم همراهی و اعتماد اکثریت جامعه؛ پس سیاستگذار در تصمیمگیریهای خود باید به متغیر سرمایه اجتماعی در سالهای اخیر توجه کند تا کشور با بحران اجتماعی مواجه نشود.
اقتصاد ایران به دلیل شرایط مزمن تورمی که برای سالها تجربه کرده است سیاستگذاری را برای دولتمردان سخت کرده است. این شرایط باعث شده افزایش قیمتهای عمومی در جامعه به مرور اثر خود را بر نرخ ارز گذاشته و باعث افزایش این نرخ در کشور شود. با کمرنگ شدن ارزش پول ملی و تغییر قیمتهای نسبی در اقتصاد به مرور سیاستگذاران را به این فکر میاندازد که قیمت حاملهای انرژی را افزایش دهند. در نهایت افزایش قیمت این حاملها خود باعث افزایش قیمت کالاها و خدمات در اقتصاد میشود و تورم را در کشور افزایش میدهد.
این چرخه معیوب در اقتصاد ایران پایان ندارد. هر چند سال یکبار این چرخه تکرار میشود و اجازه نمیدهد این زخم کهنه التیام یابد. به طوریکه پس از وقایع اجتماعی کشور در سال ۹۸ اقتصاد ایران، جامعه به افزایش قیمت بنزین در کشور آلرژی پیدا کرده است. اما ظاهرا اقتصاد ایران با این چرخه معیوب عجین شده و راهی جز این بر سر راه خود نمیبیند.
«بنزین در ایران ارزانتر از دیگر کشورهاست» جملهای که احتمالا بارها و بارها آن را شنیدهاید. جملهای که وقتی حرف از افزایش قیمت بنزین در کشور میشود بر سر زبانها میافتد. اما آیا این مسئله جدی است؟
در این گزارش از سه مولفه برای بررسی قیمت بنزین در ایران و مقایسه آن با سایر کشورها استفاده شده است. این سه مولفه عبارتند از «قیمت بنزین برحسب برابری قدرت خرید»، «نسبت هزینه یک باک بنزین به درآمد ماهانه افراد» و «نسبت قیمت یک لیتر بنزین به قیمت یک بطری آب ۱.۵ لیتری».
در این مولفه از نرخ تبدیل برابری قدرت خرید استفاده شده است. این نرخ قیمت کالاها و خدمات یک اقتصاد را به یک قیمت استاندارد تبدیل میکند که براساس آن قیمت کالاها و خدمات مشابه در کشورهای مختلف قابل مقایسه میشود. برای مثال فرض کنید یک کیلو گوجه در ایران ۱۰۰ ریال، در چین ۱۵۰ یوآن، در آمریکا ۱ دلار و در انگلستان ۱.۵ پوند باشد. اگر بخواهیم قیمت گوجه را در این کشورها مقایسه کنیم با نرخ تبدیل برابری قدرت خرید آن را به یک واحد پول یکسان مانند دلار آمریکا تبدیل میکنیم.
در این حالت یک کیلو گوجه که در ایران کشت شده است در یک دنیای آزاد بدون مرز قیمتی برابر ۸۰۰ سنت خواهد داشت. همچنین در این حالت گوجهای که در انگلستان کشت شده ۱.۲ دلار و گوجهای که در چین کشت شده ۲ دلار قیمت گذاری میشود. در این شرایط میتوان فهمید قیمت کالایی که در یک کشور تولید میشود در مقایسه با سایر کشورهای دنیا چگونه است.
همین بررسی برای قیمت بنزین نیز قابل انجام است. در این ارزیابی از دادههای صندوق بینالمللی پول برای تبدیل قیمت بنزین در کشورهای مختلف به یک قیمت استاندارد قابل مقایسه استفاده شده است. محاسبات آماری نشان میدهد قیمت بنزین ایران برحسب برابری قدرت خرید معادل ۳۲۸ سنت است. این مبلغ براساس بنزین ۳ هزار تومانی بدست آمده است.
مقایسه مبلغ بنزین ایران با کشورهای منطقه، کشورهای عضو اوپک و ۷ اقتصاد برتر دنیا حاکی از آن است که قیمت بنزین ایران تنها نسبت به قیمت بنزین در دو کشور ونزوئلا و لیبی بالاتر است. برای مثال این قیمت برای بنزین آمریکا معادل ۸۹۷ سنت، برای بنزین لیبی ۱۲۹ سنت، برای بنزین ترکیه ۵ دلار و ۴۳۵ سنت و برای بنزین عراق یک دلار و ۱۳۸ سنت است.
به عبارتی در میان ۲۲ کشور مورد بررسی، قیمت بنزین ایران بر حسب برابری قدرت خرید سومین کشور ارزان است.
یکی از مولفههای دیگری که میتواند مورد بررسی قرار بگیرد قیمت یک باک بنزین به درآمد ماهانه افراد کشور است. این بررسی نیز میتواند نشان دهد افراد چه نسبتی از درآمد خود را صرف یک باک بنزین (۵۰ لیتر) برای خودروهای خود میکنند.
طبق آمارها این نسبت در ایران ۱.۰۸ درصد است. با این فرض که میانگین درآمد ماهانه افراد در ایران بر اساس آمارهای بانک جهانی و معادل ۱۳ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان باشد. بر این اساس یعنی هر فرد در ایران به طور میانگین حدود یک درصد از درآمد خود را صرف پر کردن یک باک بنزین میکند.
این آمار در ۸ کشور از میان ۲۲ کشور مورد بررسی، شباهت زیادی به نسبت موجود در ایران دارد. برای مثال این نسبت در آمریکا ۰۹۵ درصد، در عربستان سعودی ۱.۴۷ درصد و در امارات متحده عربی ۱.۰۶ درصد است.
لذا میتوان گفت نسبت هزینه یک باک بنزین به درآمد ماهانه افراد در ایران نسبت به کشورهای تولیدکننده نفت و کشورهای منطقه چندان متفاوت نیست.
سومین مولفهای که بررسی شده نسبت قیمت یک لیتر بنزین به یک بطری یک و نیم لیتری آب معدنی است. در این بررسی قیمت یک بطری ۱.۵ لیتری آب معدنی در ایران ۸ هزار تومان در نظر گرفته شده است. محاسبات نشان میدهد تنها در چهار کشور ایران، آمریکا، لیبی و ونزوئلا قیمت یک لیتر بنزین از ۱.۵ لیتر آب معدنی کمتر است. این نسبت به ترتیب در ونزوئلا ۰.۰۳، در لیبی ۰.۱۲، در ایران ۰.۳۸ و در آمریکا حدود ۰.۴۱ است. همچنین در این آمار میتوان به شباهت این نسبت در ایران و آمریکا اشاره کرد.
بررسی این آمارها و مقایسه آن با دنیا این سوال را در ذهن ایجاد میکند که در تمامی این مولفهها هر کشوری جایگاهی دارد و کشورها مشابه همدیگر نیستند. پس آیا لزوما قیمت بنزین در ایران باید افزایش پیدا کند؟
دیدگاههای متنوعی در پاسخ به این سوال شکل گرفته است. برخی موافق افزایش قیمت بنزین و برخی مخالفاند. در میان موافقان افزایش قیمت نیز گروهی از اقتصاددانان وجود دارند که سیستم قیمتگذاری فعلی را بهینه نمیدانند و معتقدند قیمت بنزین باید افزایش یابد اما شیوه قیمتگذاری باید اصلاح شود.
در ادامه به بررسی نقطه نظرات مختلف درباره قیمت بنزین میپردازیم.
در میان بحبوحه نظرات کارشناسی که درباره بنزین منتشر میشود گروهی موافق با افزایش قیمت بنزین هستند. دلایلی که این گروه عنوان میکنند اشاره به قیمت واقعی پایین بنزین در ایران دارد. این گروه ادعا دارند قیمت بنزین در ایران پایین است و انگیزه قاچاق به کشورهای همسایه را افزایش میدهد.
بعلاوه به دلیل قیمت پایین بنزین، میزان مصرف در کشور از مرز سر به سر با تولید داخل عبور کرده و باعث ناترازی در حاملهای انرژی کشور شده است. از این رو کشور به سمت واردات بنزین حرکت کرده تا مازاد مصرف کشور را پوشش دهد در نتیجه این اتفاق، برای پر کردن چاله بنزین در ایران، سالانه میزان بالایی ارز از کشور خارج میشود.
همچنین از این مسئله نمیتوان گذشت که مصرف بالای بنزین در کشور آثار مخرب زیستمحیطی را نیز به همراه داشته است.
اما موضوع اینجاست که خود افزایش قیمت بنزین نیز به شیوههای مختلف میتواند اتفاق بیافتد که هرکدام اثرات متفاوتی را به جا خواهد گذاشت.
عدهای از کارشناسان موافق با افزایش قیمت بنزین مانند روال سابقند. یعنی قیمت بنزین برای همه آحاد جامعه به یک میزان افزایش یابد اما عدهای دیگر معتقدند این شیوه باعث توزیع نابرابر یارانه بین دهکهای مختلف درآمدی میشود. پس باید به شیوه دیگری این افزایش اتفاق بیافتد که عدالت درآمدی نیز در جامعه رخ دهد.
در این میان اما عدهای مخالف افزایش قیمت بنزین در کشور هستند. دلایل متعددی نیز برای این مخالفت وجود دارد که یکی مهمترین آنها «برهه حساس کنونی» است. با توجه به تورم سالانه مزمن کشور که مدتهاست در محدوده ۴۰ درصد نوسان میکند، انتظارات تورمی فزاینده در کشور و سهم بالای خوراکیها در سبد مصرفی خانوار، مسئله افزایش قیمت بنزین میتواند شوک تورمی شدیدی را به اقتصاد ایران وارد کند.
مسئله این است که افزایش قیمت بنزین در کشور به دلیل انتظارات مردم از تورم در آینده، فشار بیشتری بر قیمت کالاها خواهد آورد. از سوی دیگر قیمت هزینه تولید کالاها نیز به دلیل افزایش هزینه حمل و نقل، افزایش خواهد یافت. اینها همگی در کنار هم قیمتهای نسبی در اقتصاد را تحت تاثیر قرار داده و میتواند فشار تورمی بالایی را در کشور به وجود بیاورد.
از آن جایی که افزایش هزینه تولید در کشور به افزایش قیمت کالاهای خوراکی نیز منجر میشود (کالاهایی که در سالهای اخیر سهم بیشتری در سبد مصرف مردم پیدا کردهاند) میتواند به مراتب فشار تورمی بیشتری را به جامعه مخصوصا دهکهای درآمدی ضعیفتر وارد کند.
دلیل دیگری که مخالفت با سناریو افزایش قیمت بنزین را قوت میبخشد کیفیت بنزین مورد استفاده در کشور است که استانداردی پایینتر از استاندارد جهانی دارد. به همین جهت پرداخت مبلغ بالاتر برای این بنزین توجیه ندارد.
در ادامه میتوان گفت در کشورهای توسعه یافته حمل و نقل عمومی گسترش یافته و باعث شده در صورت گرانی بنزین مردم بتوانند براحتی از حمل و نقل عمومی استفاده کنند. اما در ایران اینگونه نیست. تعداد شهرهایی که حمل و نقل عمومی توسعه یافته دارند شاید به سختی به انگشتان دو دست برسد و از طرفی همان حمل و نقل نیز پاسخگوی جمعیت شهرها نیست. برای مثال در استان تهران با وجود استفاده عده کثیری از مردم از خودروی شخصی، همچنان تمام واگنهای متروها در حال خفگی است. لذا تا زمان توسعه مناسب این نوع از حمل و نقل نمیتوان تقاضا برای بنزین را در کشور کاهش داد.
چهارمین دلیلی که میتوان به آن اشاره کرد آلودگی هوا و کیفیت ناسالم آن است. این استدلال در نگاه اول نامانوس به نظر میرسد، اما گویندگان آن بر این باور هستند که استفاده از خودروهای شخصی جز علل اصلی آلودگی هوا محسوب نمیشود و بیشتر از اینکه آلودگی هوای کلی را تشدید کند گزینهای است برای افراد تا از قرار گرفتن در هوای آلوده -پیاده یا در ایستگاههای تاکسی و اتوبوس- پرهیز کنند. آنها میگویند گرانی بنزین یعنی تحمیل شرایط ناسالم به مردم. در نهایت این تصمیم میتواند هزینههای درمان در کشور را بالا برده و آسیبهای اجتماعی به همراه داشته باشد.
دلیل بعدی که مخالفان افزایش قیمت بنزین مطرح میکنند وابستگی درآمد بخش زیادی از مردم به بنزین است. در حال حاضر تعداد زیادی از مردم در تاکسیهای سطح شهر و تاکسیهای اینترنتی در حال فعالیت هستند. افزایش قیمت بنزین در صورتیکه سیاست حمایتی درستی را نداشته باشد میتواند آسیب جدیای به درآمد این افراد و فعالیت تاکسیهای اینترنتی در کشور وارد کند.
آخرین نکتهای که میتوان به آن اشاره کرد کیفیت پایین خودروها در کشور است. زمانیکه مصرف سوخت خودروهای تولید داخل بالاست و این خودروها دارای انحصار در بازار خودرو ایران هستند، نمیتوان از مردم انتظار پرداخت مبالغ بالاتر برای بنزین یا کاهش در مصرف حاملهای انرژی داشت.
از سوی دیگر در اقتصاد ایران، سوخت و خودرو کالاهای مکمل یکدیگر هستند و افزایش قیمت بنزین میتواند باعث کاهش تقاضا برای خودرو در کشور شود.
علیایحال باید به این نکته دقت کرد که برای اصلاح و توسعه در یک اقتصاد نیاز به تغییر است و این تغییر هزینه دارد. این هزینه همان درد و خونریزی پس از تن دادن یک بیمار به جراحی است. اما لازمه جراحی چیست؟ اعتماد بیمار به جراح. به عبارتی برای ایجاد هر تغییری در جامعه نیاز است که مردم به این تصمیم مطمئن باشند و به سیاستگذار اعتماد کنند.
با توجه به آمارهای اقتصادی جامعه در سالهای اخیر همواره در «برهه حساس کنونی» قرار داشته است. در این شرایط که سرمایه اجتماعی کشور به شدت افت کرده، انجام هر اقدامی در جهت افزایش قیمت بنزین بدون توجه به این سرمایه میتواند منجر به بحران اجتماعی شود.