«فکر میکنم فشار سرمربیگری در تیم ملی ایران، بیشتر از سرمربیگری در تیم ملی برزیل است و سرمربی این تیم کار سختی دارد.» این قسمتی از مصاحبه دیروز امیر قلعهنویی با شبکه الکاس قطر در آستانه شروع جام ملتها است. صحبتهایی که یک بار دیگر نشان میدهد انتخاب کلمه و استعاره در گفتوگو با یک رسانه بینالمللی تا چه اندازه مهم بوده، ولی سرمربی تیم ملی از آن غافل است.
توجهی در کار نیست
قلعهنویی در مصاحبه فوق تلاش کرد تا فشار وارده روی تیم ملی و کار سختش برای قهرمانی پس از حدود نیم قرن را نشان دهد. با این حال بازتابی که از آن دست به دست میشود، حاکی از حیرت مردم دارد؛ آنهم در رسانههای داخلی و خارجی. گاهی اوقات به این فکر میکنیم که سرمربی تیم ملی تصوری درباره جو ایجاد شده پس از صحبتهایش ندارد. اگر در ایران مصاحبههای عجیب و حیرتانگیزی از ژنرال شاهد هستیم، او باید بداند که انعکاس حرفهایش در یک رسانه بینالمللی تبعات سنگینتری دارد و دیگر آنجا خبری از توضیح درباره نیت نهفته او وجود ندارد. البته که قلعهنویی مختار است هرآنچه دوست دارد بر زبان بیاورد، اما در جایگاه حقوقی سرمربیگری تیم ملی کشور، این قدرت اختیار بسیار محدودتر میشود و بهتر است توجه ویژهای به آن شود.
سرمربی برزیلی
قلعهنویی درحالی فشار کار در ایران را بالاتر از برزیل میداند که احتمالا هیچ تصوری از کار روی نیمکت این تیم ندارد چون بدون نیاز به سرچ در اینترنت میتوان متوجه شد که این قیاس از بیخ اشتباه است. فقط یک مورد را به یاد بیاورید که پس از شکست سنگین سلسائو برابر آلمان در جام جهانی ۲۰۱۴، مردم خشمگین برزیل در شهرهای ریودوژانیرو و سائوپولو دست به آشوب زدند و نظم عمومی کشور بههم ریخت. چه زمانی به یاد دارید که مشابه این اتفاق در ایران رخ داده باشد؟ همین اخیرا پس از سه باخت پیاپی در راه مقدماتی جام جهانی ۲۰۲۶ آنقدر فشار افکار عمومی بالا گرفت که فرناندو دینیز از سمت خود برکنار و دوریوال جونیور هدایت برزیل را عهدهدار شد. بماند که شور و شوق مردم این کشور هنگام برگزاری بازیهای ملی معمولا باعث تعطیلی کشور میشود. هرچه باشد ما داریم درمورد تیمی صحبت میکنیم که با ۵ قهرمانی، پرافتخارترین کشور تاریخ جام جهانی است. رقابتی که صعود از مرحله گروهیاش هم برای ما آرزوست.
یک شغل پرفشار
در همه جای دنیا و در همه ردهها، سرمربیگری شغلی است توام با استرس و فشار بیش از حد. چرا راه دوری برویم، حدود یک ماه قبل و در آستانه جام ملتها کارلوس کیروش از هدایت قطر برکنار شد. سرمربیای که نام شناخته شدهای دارد و با وجود ناکامی روی نیمکت تیم ملی ایران، هنوز هم مدافعان زیادی در کشورمان دارد. این حرفه آنقدر بیرحم است که اینگونه باعث رسوایی افراد نامدار میشود و از این دست مثالها در دنیای فوتبال کم نیست. یکی از معروفترین نقلقولهای خود قلعهنویی برای توصیف دشوار بودن مربیگری، همواره این بوده: «هرکس که مادرش نفرینش کرده باشد، مربی میشود!» با چنین پیشزمینه ذهنی از مربیگری، چه اصراری وجود دارد که یک نفر حتما به ادامه دادن چنین پیشهای اهتمام بورزد؟ اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۹ و زمانی که امیر هدایت سپاهان را برعهده داشت، در اظهارنظری تاریخی گفت: «حاضرم کشاورزی کنم، ولی به استقلال برنگردم!» او نه تنها از آن زمان تا به حال حتی یک فصل هم بدون تیم نبوده که به استقلال هم برگشت و پس از سه فصل با خاطرهای تلخ از این تیم جدا شد. با این تفاسیر بهتر است سرمربی تیم ملی که هیچ گاه حتی از نزدیکی سختی کار روی نیمکت برزیل هم آشنا نبوده، حداقل سعی کند تا به حرفهای خودش پایبند باشد. اگر آنقدر همهچیز دشوار است، چه اصراری بر ادامه کار وجود دارد؟