به گزارش ایران اکونومیست، جام جم نوشت: جنایت تروریستی که در کرمان رخ داد و یک سوگواری جمعی دیگر را به تقویم کشورمان در دی ماه اضافه کرد، مطمئنا علل، اهداف و محرکهای داخلی و خارجی متعددی داشته که در این گزارش قصد داریم به تبیین این موارد بپردازیم اما بدون شک ایجاد رعب و وحشت در جامعه، ناامن جلوه دادن ایران و سوءاستفاده از احساس مردم برای مخدوش ساختن چهره کاریزماتیک شهید سلیمانی و بهتبع آن ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی ایران از اهداف کلان این اقدام شنیع است.
ازهفته گذشته موج جدیدی ازفعالیتهای تروریستی درکشورهای مختلف محورمقاومت اتفاق افتاد و رژیمصهیونیستی مسئولیت ترور سید رضی موسوی و صالح العاروری را عهدهدار شد اما درخصوص عامل حادثه تروریستی کرمان که طی آن ۹۰ نفر به شهادت رسیدند، گمانهزنیهای متعددی شد وتقریبا تا۲۴ساعت پس ازوقوع آن خبر رسمی دراین خصوص منتشر نشد. تردیدی نیست که عملیات تروریستی انجام شده در ایران و سایر مناطق مرتبط با محور مقاومت توسط نهادهای اطلاعاتی غرب خاصه سرویس اطلاعاتی رژیم صهیونیستی(موساد) مدیریت میشود اما مهمتر از عامل جنایت، باید ساختار حامی و هادی این عملیات تروریستی مورد توجه مسئولان ذیصلاح قرار گیرد.
به شهادت رسیدن افراد بیدفاع درمسیرهای منتهی به گلزار شهدای کرمان به اندازه کافی گویای شقاوت دشمنان قسم خورده ایران است وجایی را برای فریب افکار عمومی ودروغ مشمئز کننده دفاع مشروع نمیگذارد به همین دلیل میتوان اطمینان داشت چهارجریان اصلی آمریکا، اسرائیل، گروههای تروریستی اجارهای ومعاندان داخلی دراین حادثه تروریستی دست دارند و هرکدام به نحوی اهداف خود را از ارتکاب این جنایت دنبال میکنند.
گزارهای که به محاق رفت
سرویسهای اطلاعاتی دولتهای متخاصم، بازیگران اصلی و درجه یک، بیثباتسازی امنیت فیزیکی و روانی ایران اسلامی هستند اما پس از وقوع این اتفاق سناریوی اول همان دروغ مبتذل همیشگی بود و مانند گذشته تلاش شد تا این جنایت تروریستی را به حاکمیت منتسب و این گزاره را تقویت کنند. هرچند گله و شکایت و مطالبه از نهادهای موظف و مسئول در این خصوص جای خود را دارد اما فضاسازی رسانهای، عملیات روانی علیه نهادها و نیروهای موظف در این بخش با گزاره «کارخودشان بود» مسیری بود که طراحان این جنایات طراحی کردند. نقشهای که به حضور گسترده مردم در گلزار شهدای کرمان بعد از این عملیات تروریستی و خروش مردمی برای گرامیداشت پررنگتر یاد و خاطره حاج قاسم در سراسر کشور این گزاره خود به خود به محاق رفت. البته همراهی مردم حالا دیگر تبدیل به رسمی دیرینه شده و نشان از پایمردی ملت ایران در مقابل تروریستها و بدخواهان دارد همانطور که پیشتر نیز به آن اشاره شد به هیچ وجه نافی و پوششی بر اشتباه محاسباتی مسئولان در نهادهای امنیتی و اطلاعاتی نیست.
مطمئنا حوادث منطقه، کینه دیرینه دشمنان از حاج قاسم و گفتمانی که در منطقه ایجاد کردهاست، حذف اشتباهات و خطاهایی که درمراسم تشییع سردار سلیمانی در کرمان منجر به شهادت تعدادی از مردم شد، اذعان صریح مقامات صهیونیست به ترور در ایران و قلب آن، پالسهای منفی تحرکات ضدامنیتی اسرائیل که اخیرا درهک پمپ بنزینهارخ داد و... ایجاب میکرد برگزار کنندگان این مراسم ــ که به دلیل شخصیت بینالمللی حاج قاسم حالا دیگر محدود به حضور هموطنانمان نیست و مهمانان خارجی نیز برای عرض ارادت به سردار سلیمانی در این مراسم حضور پیدا میکنند ــ تدابیر ویژهای را برای برقراری امنیت در این منطقه اتخاذ کنند تا تبعات غیرقابل جبرانی مانند وقوع جنایت رخ داده را که منجر به داغدار شدن ملت ایران شد بهدنبال نداشته باشد.
البته پرداختن شتابزده به این مسأله که نیازمند زمان بیشتر و تکمیل شدن ابعاد این حمله تروریستی است هم یک خطای دیگر است ولی بدون شک غافلگیری ما به عنوان برگزارکننده این مراسم، غیرقابل انکار و نیازمند پیگیری است؛ چراکه خدمات صورتگرفته دیگر در جهت امنیتافزایی کشور را تحتالشعاع قرار داده و خط تخریب، اقدامات نیروهای هوشیار در این زمینه را کمرنگ کرده و از همه مهمتر میتواند به مخدوش شدن شخصیت و عملکرد سردار سلیمانی که از محبوبیت و وجاهت غیرقابل وصفی در کشور، منطقه و بینالملل برخودار است، منجر شود.
نقش داعش در عملیات تروریستی کرمان
این عملیات تروریستی که در تاریخ کشورمان جنایتی کمسابقه است و از نظر تعداد شهدا در حملات تروریستی رقم غمانگیزی را با توجه به اینکه سن شهدای آن به زیر دو سال هم میرسد، ثبت کرده، بازتاب زیادی در رسانههای جهان داشت و سیل پیامهای همدردی و ابراز انزجار از این حادثه تروریستی روانه تهران شد. در این میان اما یک اکانت معروف شبکه امنیتی موساد در شبکه ایکس خبر از این میدهد که داعش مسئول این عملیات است؛ بعد از گذشت شش ساعت از ماموریتی که اسرائیل به این گروهک میدهد، داعش با انتشار بیانیهای، مسئولیت حمله تروریستی گلزار شهدای کرمان را برعهده گرفته و مدعی شدهاست که «عمر الموحد» و «سیفالله المجاهد» دو عامل انتحاری بودند که با کمربندهای انفجاری در میان مردم، باعث شهادت خیل عظیمی از زائران سردار دلها شدند. باوجود اینکه جمهوری اسلامی ایران پس از تکوین و توسعه فرقههای تکفیری مثل داعش همواره از اصلیترین اهداف گروههای سلفی تندرو بوده اما عملیات کور آنها به لطف امنیت موجود در منطقه که توسط کمربند مقاومت و امنیت ملی پایدار کشور تامین میشود، ناکام مانده و از میان دهها عملیات تروریستی فقط چند حمله بهوقوع پیوسته است به همین دلیل این بیانیه ابهاماتی را در محافل سیاسی و رسانهای ایجاد کرد زیرا طبق روند معمول، نیروهای داعشی بلافاصله پس از ارتکاب جنایت مسئولیت آنها را به عهده گرفته و عکس و مشخصات نیروها یا عوامل انتحاری را با هدف برجستهسازی اقدامات خود منتشر میکنند اما اینبار این اعلامیه با بیش از یک روز تاخیر و مخدوش کردن تصاویر، انتشار یافتهاست در صورتی که پس از مرگ عامل انتحاری، دیگر دلیلی برای مات کردن چهره این درندگان انساننما وجود نداشتهاست.
نکته دیگر درخصوص بیانیه داعش، تاریخ آن است که درآن تاریخِ ۲۲ جمادیالثانی، برای زمانِ انتشار عنوان شده بود درحالی که زمان انتشار آن پنجشنبه، مصادف با ۲۱جمادیالثانی بود!
موضوع قابل توجه دیگر این است که تحرکات تروریستی دراین ابعاد یک اقدام هدفمند و سازماندهیشده است و صهیونیستها به عنوان کارفرما آن را به نیروها و کنشگران داخلی و خارجی میسپارند و بازنده میدان طوفانالاقصی اینبار یک گروهک اجارهای را به استخدام خود درآوردهاست تا این اقدام ننگین را به آنها منتسب کند و چه گروهی بدنامتر از داعش بهویژه که این گروهک تروریستی سالها پیش توسط سردار سلیمانی و دیگر رزمندگان جبهه مقاومت متلاشی شد.
بازی با کارت سوخته داعش
آمریکا و اسرائیل میخواهند با تنفس مصنوعی به داعش و برجستهسازی این بیانیه بر فتنه دیگری دمیده و به طور رسمی اعلام کنند که دولت مدعی اسلامی عراق و شام برخلاف آنچه سرادر سلیمانی اعلام کرده بود از بین نرفتهاست، خطی که برخی افراد آگاهانه یا از روی جهل با ادبیاتهای دیگر در حال تزریق آن در افکار عمومی هستند مثل عبدالله ناصری، مدیرعامل اسبق خبرگزاری ایرنا که مدعی شده فرمانده نیروی قدس برای مردم ایران کاری نکرده و به نوعی اقدامات او هزینهسازی بودهاست. در حالی که واقعیتهای میدانی حکایت از این دارد که این گروهک متوهم تروریستی که نام دولت را بر خود نهاده، مدتهاست که از بین رفته و هیچ حاکمیت سرزمینیای در سوریه و عراق ندارد. یعنی حکومت داعش که بخشهای وسیعی از سرزمینهای دو کشور سوریه و عراق و همچنین دو رودخانه مهم دجله و فرات را تحت سیطره سرزمینی خود گرفته بود اکنون دیگر وجود ندارد و این تروریستهای اجارهای که در موقعیتهای مختلف در خدمت اربابان آمریکایی و صهیونیستی مشغول آتشافروزی هستند، هستههای پراکنده از نیروهای باقیمانده این جریان تروریستیاند که آمریکا آنها را برای روز مبادا نگهداشتهاست تا در فتنههای نیابتی در منطقه دست به اقدامات تروریستی بزنند.
فرزند آمریکا و اسرائیل، عامل تروریستی کرمان
علاوهبراین مگر نه این است که داعش محصول آمریکاست و هرگز نمیتواند منکر این مسأله شود؟ شواهد تاریخی موید این ادعاست. دو سال بعد از آنکه گروه تروریستی داعش اعلام خلافت کرد، دونالد ترامپ، رئیسجمهور منفور آمریکا که ننگ ترور سردارسلیمانی تاابد برپیشانیاش میماند دریکی ازسخنرانیهای انتخاباتیاش درآگوست۲۰۱۶ در دوره ریاستجمهوری باراک اوباما، وی و هیلاری کلینتون نامزد وقت دموکراتها را بهعنوان بنیانگذاران داعش معرفی کرد. ترامپ در سخنرانی آن زمان خودش در میان حامیان جمهوریخواه در ایالت فلوریدا گفت: داعش دارد به رئیسجمهور اوباما احترام و ارج مینهد. او موسس داعش است و به داعش کمک مالی کرده؛ موضوعی که هیلاری کلینتون در کتاب «گزینههای دشوار» به آن اذعان کرده و گفته داعش درواقع ساخته دست آمریکا با هدف تقسیم خاورمیانه است. زنجیره بههمپیوستهای که در حلقه بعدی به رژیم جعلی اسرائیل میرسد و همه این گزارهها به یک مقصد منتهی میشود؛ اشرار مسلحی که بیش از هفت دهه است در منطقه غرب آسیا مشغول کشتار، ویرانگری و اشغال هستند. مسأله دیگری که در این بخش باید برای پاسخ به این سؤال که چرا داعش همواره مجری اهداف آمریکا در منطقه است و بیانیهها و اقداماتش منافع آمریکا را تامین میکند در نظر گرفت این است که تابهحال هیچکدام از جنایتهای این گروهک تروریستی در آمریکا رخ ندادهاست. از همین رو تردیدی وجود ندارد که داعش نطفه نامبارک اسرائیل و دستپرورده آمریکاست و این اتحاد شوم علیه نظام جمهوری اسلامی ایران متحد شدهاند تا شکستهای پیدرپی خود در میدان نبرد را پوشش دهند و این بار با کودککشی در ایران عقدهگشایی کنند.
انتظار ملت از حاکمیت
بررسی همه این موارد نشان میدهد که افکارعمومی و ملت داغدیده ایران منتظر هستند تا ببینند نظام جمهوری اسلامی ایران چه پاسخی به اقدامات جنایتکارانه اسرائیل که این بار پا را فراتر گذاشته و شهروندان بیدفاع را مورد حمله قرار داده است میدهد، زیرا تجربه نشان داده که اسرائیل و آمریکا از سمبه پرزور و درفش آهنین در هراس هستند. تقابل یمن سربلند در مقابل کشتیهای صهیونیستی و دستبسته آمریکا در مقابل این دلاوریها موید این ادعاست. بنابراین فرقی نمیکند که پیمانکاران این جنایت چه کسانی هستند. مطالبه جدی بدنه اجتماعی مردم مقابله با سه ضلع آمریکایی، اسرائیلی و گروهکهای اجارهای تروریست است تا درس عبرتی برای آنها و سایر بداندیشان منطقهای و بینالمللی باشد و خیال خام دستدرازی به ایران را از سوی هر متجاوزی خنثی کند. درخواستی که پس از صدور این فرمان که «جنایتکاران از هم اکنون آماج قطعی سرکوب و مجازات عادلانه خواهندبود» با شدت و حدت بیشتری مطرح است و همگان منتظر اجرایی شدن دستور فرماندهکل قوا در این خصوص هستیم و امیدواریم به درازا نکشد؛ چراکه هر صبر استراتژیک هم لازم است روزی به پایان برسد و پاسخ درخوری باتوجه به طول این صبر به طرف مقابل بدهد.
گرای غلط
گرای غلط دیگری که پس از حادثه تروریستی کرمان بر سر زبانها افتاد و برخی نیروهای نیابتی غربی در کشور به پردازش آن پرداختند، انحراف افکار عمومی در خصوص عاملان این جنایت ظالمانه بود. آنها با تمرکز بر این مسأله که عوامل انتحاری از اتباع بیگانه بودند و از مرزهای شرقی وارد شدهاند، میخواهند به این گزاره دامن بزنند تا نظرها را از قاتل اصلی که همان صهیونیستهای جنایتکار هستند، برگردانده و با عملیات روانی قاتلان فرزندان ملت را تبرئه و با تفرقهافکنی، اذهان را از اصل موضوع به حواشی آن متمرکز کنند.
تسویه حساب با اسرائیل
مسأله مهم دیگری که در پس حادثه تروریستی کرمان برای چندمین بار پیش آمد و به نظر میرسد باید بدون فوت وقت مورد بحث و بررسی قرار گیرد و تحلیل و ریشهیابی آن به صاحبنظران واگذار شود، این است که در رویه معمول و مرسوم در جوامع بشری این است که افراد، گروههای مرجع و چهرههای شاخص جامعه ورای تمام مشکلات و اختلافها به صورت یکپارچه به محکوم کردن عاملان و آمران خشونتی عریان که شهادت تعداد زیادی از هموطنانمان را به دنبال داشته است، بپردازند و یکصدا خواستار مجازات و برخورد با مسببان آن شوند. اما در کمال تاسف ما در این حادثه تروریستی که ممکن است برای هر کدام از ما اتفاق بیفتد و طعمه تروریستها باشیم، دچار یک دوقطبی شرمآور شدهایم تا حدی که برخی افراد به هلهله پرداخته، برخی سلبریتیها که اغلب درخصوص همه حوزهها صاحبنظر هستند و بعضا از تریبونشان علیه منافع ملی استفاده میکنند و رسما بلندگوی دشمنان میشوند و عده ای از چهرههای دانشگاهی کشور همچون صادق زیباکلام که با امکانات همین مملکت به نام و نانی رسیده، به تطهیر رژیمصهیونیستی پرداخته و مدعی میشود که «اسرائیل بیگناه نمیکشد» این حرفها در شرایطی منتشر میشود که تصاویر جنایت صهیونیستها در غزه برای همه دنیا آشکار و تظاهرات مردمی وسیعی برای محکومیت ددمنشیهای این رژیم جعلی برگزار شده است. به همین دلیل بررسی این موارد در کشور مسأله حائز اهمیتی است و به نظر میرسد این مقطع، بهترین زمان برای حل و فصل اختلافات و تسویهحساب با اسرائیل و همدستان داخلی و خارجی است؛ فرصتی که نباید با مصلحتاندیشی از دست برود. همانطور که در گزارش «انتقام قطعی است» به بیان منطق حاج قاسم برای انتقام خون شهدا اشاره شده، لازم است مجدد تاکید شود قصاص خون تمام کسانی که در سراسر جهان به ویژه ایران با توطئه رژیمصهیونیستی به شهادت رسیدند، برچیدن و بنیانکن کردن این رژیم کودککش صهیونیستی است.