به گزارش ایران اکونومیست، بسیاری از هنرمندانی که مفهوم مادری را به تصویر میکشند، بیشک از زندگی خودشان الهام گرفتهاند. «خواکین سورولا» نیز از این قاعده مستثنی نبود! تابلو نقاشی «مادر» یادبودی از تولد «الینا» کوچکترین دختر «سورولا» است.
این نقاشی که در سال ۱۸۹۵ میلادی خلق شده است، یک اثر هنری برجسته در کارنامه «خواکین سورولا» محسوب میشود و نمونهای از استعداد و تخصص فوقالعاده «سورولا» در استفاده از رنگ سفید در وسعت زیاد و در عین حال نمایش چینهای طبیعی پارچه کتان است. در این نقاشی همسر و دختر خسته «سورولا» را میبینیم که سرشان را از لابهلای رختخواب بیرون آوردهاند و رو به همدیگر در آرامش استراحت میکنند.
ترکیببندی در این نقاشی عجیب و قابل توجه است: فقط سرها هستند که در دریای شادی از ملحفههای سفید، نور ملایم خورشید و سایههای کوچک شناورند.
«سورولا» همواره میخواست تمام قراردادهای از پیشتعیینشده در روند خلق نقاشی را از بین ببرد و «مادر» یکی از معدود مواردی است که او موفق انجام این کار شد. با اینکه «سورولا» در آثار هنری خورد ایدههای امپرسیونیست را به عاریت میگرفت، اما بینش او با نقاشی فیگوراتیو سنتی عجین شده بود. افراد جوان در کنار دریای مواج، باغهای پرشکوفه و صحنههایی از زندگی سنتی اسپانیایی او را به هنرمند محبوبیت عصر خود تبدیل کرد. پس از «سورولا» یک نقاشی افراطگرا نبود.
نور جزو جدانشدنی در تابلوهای نقاشی این هنرمند اسپانیایی بود و «سورولا» در نقاشی «مادر» بهکارگیری از این ابزار را به اوج میرساند و خود را به درخشش رنگ سفید تسلیم میکند.
«سورولا» در سال ۱۸۸۸ میلادی ازدواج کرد و صاحب دو دختر و یک پسر شد. اعضای خانواده او از سوژههای محبوب او برای نقاشی کردن به شمار میرفتند. موزهای مختص آثار «خواکین سورولا» ساخته شده است. در سال ۱۹۳۲ خانه این هنرمند در مادرید به موزهای تبدیل شد که امروزه به عنوان «موزه سورولا» شناخته میشود. این خانه معمولی اسپانیایی متعلق به نیمه اول قرن بیستم، خانه و کارگاه او در یازده سال آخر عمرش بود. خانوادهاش املاک او را به دولت اسپانیا سپردند و دولت تصمیم گرفت آن را به موزهای تبدیل کند که نقاشیها و وسایل شخصی او (مجسمهها، نامهها، منسوجات، مبلمان و غیره) که «سورولا» در طول زندگیاش جمعآوری کرده بود را به نمایش بگذارد.