به گزارش ایران اکونومیست و به نقل از مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش؛ دفتر تالیف کتب درسی ابتدایی و متوسطه نظری، دفتر تالیف کتب درسی فنی و حرفهای و کار و دانش و همچنین دفتر انتشارات و فناوری آموزشی، همواره بر آن بودهاند و هستند تا راه سردار دل ها، حاج قاسم سلیمانی ادامه یابد تا هر روزه شاهد تربیت حاج قاسم هایی بیشتر از دل نظام تعلیم و تربیت باشیم.
اگرچه که وصف رشادت و بزرگیهای حاج قاسم و خدمتهای خالصانه و بیبدیل ایشان در طی عمر خویش به اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی در چند صفحه و چند کتاب ممکن نخواهد بود، اما سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی به دنبال وظیفه خویش در انتقال مفاهیم درست و اسلام گونه به دانش آموزان این مرز و بوم، وظیفه خود دانسته است تا مفاهیم مکتب حاج قاسم را به شیوهای درخور و شایسته در مقاطع و پایه های مختلف تحصیلی منتقل نماید.
مطالب مرتبط با سردار دلها، حاج قاسم سلیمانی، در کتب درسی مختلف، بنا به پایه و سن دانش آموزان، به روش های مختلفی گنجانده شده است که از میان آنها می توان به تمامی کتب گروه قرآن و معارف اسلامی در مقطع ابتدایی، کتاب مطالعات پایه هفتم، آمادگی دفاعی پایه نهم، کتب استان شناسی به ویژه استان کرمان پایه دهم، دین و زندگی پایه یازدهم، تاریخ ۳ ایران و جهان معاصر پایه دوازدهم، تاریخ ۳ ایران در دوره اسلامی پایه دوازدهم، کتب فنی و حرفهای و کاردانش و همچنین مجلات رشد اشاره کرد.
در ادامه به مطلبی برگرفته از درس هفتم کتاب آمادگی دفاعی پایه نهم با عنوان «سرباز وطن، سردار دلها» که سرگذشت حاج قاسم را روایت می کند، با اندکی دخل و تصرف می پردازیم؛
یک روز شنید مردی به نام روح الله خمینی پرچم انقلابی بزرگ را به اهتزاز درآورده است. انقلابی که قصد داشت به حکومت ظلم شاهنشاهی پایان دهد و جمهوری اسلامی را جایگزین آن نماید. خودش نیز طعم تلخ ظلم و ستم را چشیده بود. گویا آمدنش به این جهان بهر مبارزه با ظلم و ظالمین بود. انقلاب اسلامی به دست مردم و به رهبری امام خمینی (ره) رقم خورد و آمریکا که نتوانست سرافرازی ملت ایران در انتخاب و استقرار حکومت اسلامی را تحمل کند، تصمیم گرفت از ملت ایران انتقام بگیرد.
پس از آنکه در چند نقطه از ایران شورش به پا کرد و به نتیجهای نرسید، اینبار جنگ هشت سالهای را بر این ملت شریف تحمیل کرد. قاسم سلیمانی لباس رزم پوشید و پاسدار انقلاب اسلامی شد و در هر شهری که رد پای دشمن دیده میشد، در آنجا حاضر شد. او فرمانده لشکر همیشه قهرمان به نام لشکر ۴۱ ثارالله بود.
بعد از گذشت چند سال، حال دیگر انقلاب اسلامی ایران از مرزهای وطن فراتر رفته بود و ماموریت حاج قاسم سلیمانی نیز دیگر در حدود مرزهای کشور نبود، بلکه در سطح بین المللی فعالیت میکرد و فرماندهی سپاه قدس را بر عهده داشت.
چند مدتی از فلسطینیهای مظلوم که تا دیروز در مقابل سلاحهای پیشرفته اسرائیل تنها با پرتاب سنگ از خود دفاع میکردند، پدرانه حمایت کرد. با یاری سپاه قدس و حاج قاسم، ملت مظلوم فلسطین در برابر رژیم متجاوز صهیونیست صاحب موشک شدند و این غاصبها را به زانو درآوردند.
مدتی بعد لبنانیها درگیر جنگ شدند و نمیتوانستند اسرائیل را از کشورشان بیرون کنند و با یاری سپاه قدس و حمایت حاج قاسم، سپاه قدرتمندی به نام حزب الله را تشکیل دادند و سرزمین خود را آزاد ساختند.
اینبار اما آمریکا دست به حیله ی تازهای زد. یک اسلام جعلی با مسلمان نماهایی به نام داعش بنا ساخت تا دولت ظاهرا اسلامی اما عملا خون آشامی را در عراق و شام بنا کند. بخشی از سوریه و عراق را اشغال کرد، خون مردمان زیاد و بیگناهی را ریخت، بسیاری دیگر را از خانهها و شهرهایشان آواره ساخت و دهها هزار نفر را به طرز وحشیانهای اسیر و شکنجه کرد و یا به قتل رساند.
این بار ماموریت حاج قاسم بسیار سختتر و بزرگتر از قبل بود. او باید با این مسلمان نماهای یزید گونه زمانه مواجه میشد، اما جای نگرانی نبود چرا که او حاج قاسم بود. این بار نیز همچون قبل بسیار با صلابت، قوی و شجاع و با بهره از هوش و ذکاوت خود و همچنین با حمایت معنوی ولی فقیه و بزرگان دو کشور عراق و سوریه در صحنه حاضر شد و امت اسلامی را رو سفید کرد. حاج قاسم این بار نیز گروههای مردمی حشد الشعبی در عراق و جیش الوطنی در سوریه را سازماندهی کرد و این دو کشور را از لوث وجود سرکردههای داعش پاک نمود.
درست در زمانی که حاج قاسم به مقتدرترین و محبوبترین سرباز جهان اسلام تبدیل شده بود، آمریکا این منفورترین دشمن بشریت، بخاطر کینههایی که از شکست های پی در پیش از سمت حاج قاسم به دل داشت و نتوانسته بود در میدان نبرد تلافی کند، دست به عملیات ناجوانمردانهای زد و در یک شب تاریک در حالی که حاج قاسم به عنوان مهمان رسمی دولت عراق در حال خروج از فرودگاه بغداد بود، توسط پهپادهای مسلح ایشان و همسنگرانشان را مورد ترور قرار داد.
آمریکا گمان میکرد که با ترور حاج قاسم او را شکست می دهد اما نه تنها موفق نشد، بلکه بر محبوبیت و شهرت ایشان در سرتاسر جهان افزود. حالا حاج قاسم تبدیل به مکتب شده است، مکتبی که از شرق تا غرب آن را میشناسند و دشمنان اسلام و ایران و انقلاب اسلامی از آن میترسند و از گسترشش واهمه دارند. مکتبی که مستضعفین عالم در آن گام نهادند و راه نابودی ظلم و ستم را تا رسیدن به مقصود اصلی آفرینش جهان، یعنی ظهور و تشکیل حکومت الهی بزرگترین منجی بشریت، حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف طی کنند.