به گزارش ایران اکونومیست، محمدمهدی ایمانیپور، رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در یادداشتی با این عنوان نوشت:
درخصوص تقویت جبهه مقاومت، نکات و مؤلفههایی وجود دارد که لازم است در کنار یکدیگر آنها را مورد توجه قرار داد:
نخست این که «جریان مقاومت» با شمولیت خود، ریشهای تاریخی دارد و مشتمل بر ایستادگی در برابر «باطل» با اشکال مختلف آن در ادوار تاریخ بشری است. اما آنچه در این مجال به آن میپردازیم و مراد رهبر معظم انقلاب است، «مقاومت اسلامی» بهعنوان زاده انقلاب اسلامی است. درک روند و سیر تحول و تکامل جبهه مقاومت، اصلیترین پیششرط در تداوم مسیر مقدس اشاره شده از سوی رهبر حکیم انقلاب اسلامی محسوب میشود. از یکسو، پیروزی انقلاب اسلامی ایران، منتج به شکلگیری بیداری اسلامی و متعاقب آن، تولد محور مقاومت در منطقه شد و از سوی دیگر، اقدامات دشمنان در مواجهه با ماهیت و عملکرد این محور، موجب بسط ابعاد گفتمانی، فرهنگی و عملیاتی آن علیه رژیم اشغالگر قدس، اشغالگران آمریکایی و طرفداران گفتمان سازش با دشمن شد. اکنون در سایه سالها مقاومت و مجاهدت شهدای بزرگواری مانند شهید سلیمانی، «محور مقاومت» تبدیل به «جبهه مقاومت» شده و شاهد تکثیر و تعمیق آن در سطح منطقه بودهایم. اشتراک اجزا و متعلقات گفتمانی، عملیاتی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و نظامی جبهه مقاومت در همپوشانی با یکدیگر، منظومهای را بهوجود میآورد که موجب میشود، پیروزی هر یک از اضلاع آن، بهمثابه پیروزی یک جریان، آرمان و فرهنگ مشترک و غنی تفسیر شود. در جریان جنگ غزه، انعکاس عینی این موضوع را شاهد هستیم.
نکته دوم، معطوف به ماهیت جریان مقاومت است. گرچه مقاومت، خصوصا در ادبیات امروزین خود، ظاهری سخت و نظامی دارد اما واقعیت ایناست که جریان مقاومت، ماهیتی نرم، گفتمانی و عمدتا فرهنگی دارد. از اینرو تقویت جبهه مقاومت، مربوط به جنبه ماهوی و گفتمانی آن است؛ گفتماتی که اساسا در برابر زور و اشغالگری تسلیمپذیر نبوده و بهدنبال تحقق تمام و کمال کرامت مسلمانان و حتی سایر جوامع بشری است. خیزش جهانی در حمایت از ملت فلسطین، معلول ابعاد ذاتی و جهانشمول این گفتمان بوده، تا جایی که شاهدیم کلید واژه «مقاومت»، تبدیل به یک دال مرکزی جهت شکلگیری یک انقلاب گفتمانی در سطح بینالمللی (و نه صرفا منطقهای) شده است. گفتمان مقاومت در این معادله، نقش یک «زیربنا» را دارد که سایر پدیدههای متعلق به جبهه مقاومت در ارتباط با آن شکل میگیرد.
نکته سوم مربوط به نقش شهید سلیمانی در تکامل این مسیر است. مبارزه با تروریسم تکفیری نه فقط منتج به انهدام خلافت خودخوانده و نامشروع داعش در حوزه شامات(مناطقی از عراق و سوریه) شد، بلکه رابطه علی ــ معلولی اجزای جبهه مقاومت با دال گفتمانی و مرکزی آن را تقویت کرد. «مقاومت» در قاموس و نگاه اعتقادی شهید سلیمانی که برگرفته از اندیشه امامین انقلاب اسلامی و سیره اهلبیت علیهمالسلام است، صرفا حکم یک «مطلوبیت ذهنی و انتزاعی» را ندارد، بلکه نقطه اتصال گفتمانی ــ عملیاتی انسانهای آزاده در نظام بینالملل محسوب میشود. امتداد این نگاه مقدس و همهجانبه، اصلیترین رمز تقویت جبهه مقاومت و مشاهده آثار و برکات آن خواهد بود. حفاظت از میراث شهید سلیمانی، رسالت و مسئولیت سنگین اما شیرین و نتیجهبخشی است که برعهده تکتک مدافعان گفتمان مقاومت بوده و حتی لحظهای نباید از آن غافل شد.