شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳ - 2024 December 14 - ۱۱ جمادی الثانی ۱۴۴۶
۱۰ دی ۱۴۰۲ - ۱۳:۱۸

جنگ‌هایی که معادلات منطقه را تغییر داد

روزهای پایانی سال ۲۰۲۳ برای جهانی که داشت زیر سایه نبرد فرسایشی روسیه و اوکراین به شنیدن اخبار جنگ عادت می‌کرد، حامل خبرهای بدتری بود . درسالی که گذشت و پیش از ۷ اکتبر ، آنچه فضا را آکنده بود، عواقب جنگ ویرانگر اوکراین و روسیه بود، اما با گذر از روزهایی که در کرختی اخبار این جنگ می‌گذشت، اکتبری در راه بود که بمب خبری سال در آن منفجر شد؛ حمله غافلگیرانه حماس به تل آویو که رهبران اسرائیل و هم‌پیمانانش را به شوک فرو برد؛ حمله و رخدادهای پس از آن که فارغ از ابعاد منطقه‌ای‌اش، پیام‌های معناداری در ساحت بین‌الملل از خود ساطع ‌کرد.
کد خبر: ۶۷۳۱۷۵

به گزارش ایران اکونومیست، نور نیوز نوشت: ۲۵ فوریه ۲۰۲۲ بود که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه به اماواگرهای چندساله درباره دعاوی تاریخی اوکراین و روسیه پایان داد و فرمان عملیات نظامی‌علیه کی‌یف را صادر کرد؛ جنگی که علت وقوع آن پیش و بیش از هر چیز به دلیل مترادف ‍دانستن آن با یک ادعای ارضی مورد توجه قرار گرفت. اما پیدا بود که ریشه‌های این  نبرد نابرابر نظامی ‌را نباید در روسیه که می‌بایست در آمریکا و در بطن اهدافی که این کشور در روند استراتژی منطقه‌ای‌اش طراحی کرده بود، جستجو کرد.  

بسیاری از آنچه بعد از آغاز جنگ اوکراین در سپهر سیاسی و نظامی‌جهان و منطقه گذشت و به وقایع ۷ اکتبر وعملیات «طوفان الاقصی» رسید، دومینووار به هم مرتبط بود. مجموعه چالش‌های امنیتی که به گفته «جان مرشایمر»، تحلیلگر صاحب‌نظر آمریکایی، بازیگران بزرگ و غالب حاضر در آن، تحت لوای نظریه «انتقال قدرت» در محیط پیرامونی قدرت‌های نوظهور ایفای نقش می‌کنند و می‌کوشند توسعه و نفوذ خود را به عرصه کلان‌تر بین‌المللی  تا جای ممکن توسعه دهند؛ رویکردی که نشانه‌های آن در معادله اوکراین دیده شد و ایالات متحده و هم‌پیمانان اروپایی‌اش، این کشور را به مثابه یک حوزه کنترل‌کننده در جوار روسیه می‌دیدند که تضعیف آن به تهدید منافع راهبردی ایالات‌متحده در این بخش از منطقه و تزلزل در رقابت فزاینده با مسکو و پکن تعبیر می‌شد. چه به زعم امریکا، اوکراین محل ترانزیت بیش از ۸۰ درصد گاز وارداتی اروپا از روسیه به شمار می‌رفت و بدون حضور این کشور و شاهراه عبوری انرژی روسیه به غرب، تلاش‌های مسکو از نفوذ و تاثیرگذاری ژئوپولتیک تهی می‌شد. در چنین فضایی اشغال «کریمه» از سوی روسیه و حمایت آن از جدایی‌طلبان شرق اوکراین، فرصت مناسبی برای غرب بود تا به بهانه به چالش کشیده‌شدن نظم سیاسی موجود، سیاست ایجاد و تصاعد بحران را با حمایت غیر مستقیم از «کی‌یف» دنبال کنند، اما وقوع این جنگ و گسترش دامنه‌های آن روشن ساخت که واشنگتن چه برای تعهد تمام‌عیار میدانی به اوکراین و چه برای یک سازش دیپلماتیک با روسیه فاقد یک  استراتژی روشن و مشخص است و به این ترتیب بود که «کی‌یف» را در زمین جنگی نابرابر تنها گذاشت.

خروج اسرائیل از حاشیه امن

جنگ ۷ اکتبر ۲۰۲۳ در باریکه غزه را هم نمی‌توان فارغ از استراتژی غرب در قبال اوکراین ارزیابی کرد. چه تل‌آویو همواره یکی از اضلاع اصلی اجرای سیاست ایجاد بحران و یک مولفه کنترل‌کننده در محیط پیرامونی طیفی از قدرت‌های نوظهور بین‌الملل و منطقه به شمار می‌رفته است. به این ترتیب به میزانی که بر شمار کنش‌های امنیتی اسرائیل در منطقه افزوده می‌شد، زنگ‌های هشدار برای بازیگران دولتی و غیر دولتی منطقه از جبهه مقاومت فلسطین گرفته تا جمهوری اسلامی ‌مبنی بر تهدید منافع‌شان در غرب آسیا به صدا در می‌آمد. در چنین فضایی تضعیف حماس و جریان مقاومت اسلامی‌ فلسطین که در برابر اسرائیل و مجموعه کشورهای غربی قرار گرفته اند، می‌توانست به یک خط قرمز برای قدرت‌های  بزرگ منطقه خاورمیانه از جمله ایران تبدیل ‌شود. به این ترتیب به موازاتی که بازیگران غربی، تل آویو را به عنوان یک عامل بازدارنده در برابر بازیگران منطقه ای و عاملی برای تحقق خواسته‌های منطقه ای خود می‌بینند، بازیگران ذی‌نفوذ غرب آسیا هم تضعیف حماس و مقاومت را خلاف راهبرد منطقه‌ای خود قلمداد می‌کنند. اما وقوع عملیات «طوفان الاقصی» و شکست نظام اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل در زمانی که افراطی‌ترین دولت تاریخ  در این سرزمین اشغال شده بر سر کار بود، نشان داد که امنیتی‌شدن بیشتر دولت اسرائیل و حضور گرایش‌های فلسطینی‌ستیز در کنار حمایت‌های ویژه‌ای که این رژیم از سوی متحدان غربی خود به‌ویژه ایالات متحده می‌گرفت، نه تنها حاشیه امنیتی برای آن ایجاد نکرده بود، بلکه مسبب آسیب‌پذیری بیشتر شد.

جنگ و دو رویکرد

نبرد فرسایشی اوکراین که در ماه‌های اخیر عملا با یک بن‌بست بدون چشم‌انداز مواجه شده و همچون استخوانی در گلوی آمریکا و هم‌پیمانانش در ناتو گیر کرده بود، به ناگهان زیر سایه جنگی که با عملیات «طوفان الاقصی» در غزه به راه افتاد، از کانون توجه کشورهای منظومه غرب خارج شد و «ولادیمیر زلنسکی»، رئیس‌جمهور اوکراین به ناگهان دریافت جنگ هزینه‌سازش با روسیه از تیررس توجهات و لنز دوربین رسانه‌ها خارج شده و معطوف وقایع خونین خاورمیانه شده است؛ امری که طبیعی بود این سیاستمدار ماجراجو را نگران کند؛ چه او به خوبی می‌دانست که از منظر جایگاه و موقعیت اوکراین و اسرائیل در روند اهداف و منافعی که امریکا و شرکای غربی‌اش دنبال می‌کنند، رقابت را باخته است. از این رو می‌شد پیش‌بینی کرد که در صورت تداوم جنگ غزه و ادامه روند کاهش حمایت‌های غربی از اوکراین در برابر روسیه، کابوس هولناک رهاشدن در برابر روسیه برای «زلنسکی» که پیشتر به حمایت‌های همه‌جانبه ناتو و به طور ویژه ایالات متحده دل‌خوش کرده بود، به واقعیت تبدیل شود. در چنین فضایی طبیعی می‌نمود که موضع گیری‌های ادعایی مقام‌های غربی در قبال جنگ مسکو و «کی‌یف» که از «عدم تصرف زمین به زور»، «ممنوعیت پاک‌کردن مرزهای کشور دیگر»، «عدم هدف قراردادن غیرنظامیان در جنگ»، و «عدم جنگ تجاوزکارانه» در طول درگیری روسیه با اوکراین، سخن به میان می‌آوردند، در قبال جنگ غزه و در مدت سه ماهی که از آغاز آن می‌گذرد، به گوش نرسد.

رخ نمایی نظم جدید

درحالی که جنگ روسیه در اوکراین را باید مهر پایانی بر رویای خودمختاری دفاعی و امنیتی اروپا تلقی کرد که کفه ترازو را در بین سیاستمداران اروپایی به نفع جناح پروآتلانتیک به نحو تعیین‌کننده‌ای تغییر داد و بیش از پیش بر ضرورت تقویت تعامل با ناتو به رهبری آمریکا تاکید کرد اما با قیاس ریشه‌های جنگ اوکراین و غزه زیر سایه استراتژی «ایجاد بحران در مناطق پیرامونی»، می‌توان از تغییر بزرگ‌تری در چارچوب تعاملات جهانی سخن به میان آورد که از روند در حال گذار مناسبات قدرت حکایت می‌کند؛ دوره ای که مجموعه‌ای از آشفتگی و گسست را تا زمان استقرار نظم جدید با خود یدک می‌کشد و مهر پایانی بر سیطره و فرادستی ایالات متحده می‌زند.

این در حالی است که جنگ غزه بر عمق و ابعاد گسل‌های بین‌المللی که از قبل در پی تهاجم نظامی‌روسیه به اوکراین ایجاد شده بود، افزوده است و حالا این شکاف بیش از پیش با رخدادهای خونین در سرزمین‌های اشغالی رخ نمایی می‌کند؛ چه چین و روسیه دو بازیگر بزرگ آسیایی در قالب یک شراکت بدون محدودیت، با آشکارکردن مخالفت خود با جنگ خاورمیانه در حال ایجاد ترتیبات جدیدی برای جایگزینی نظم جدیدی هستند که قوانین و نهادهای برآمده از رویکرد ایالات متحده و متحدانش در دوره پس از جنگ جهانی دوم را به چالش می‌کشد و در این راستا پیوند بازیگران بزرگ و کوچک در منطقه غرب آسیا همچون ایران و عربستان به این شراکت می‌تواند خواب‌هایی که امریکا برای فردای خروجش از خاورمیانه از طریق پروژه برون‌سپاری به اسرائیل دیده بود را بر هم زند.

 

آخرین اخبار