به گزارش ایران اکونومیست، پایگاه تحلیلی «نشنال اینترست» در گزارشی به شرح ناتوانی سلاحهای چند میلیون دلاری غرب در برابر قدرتهای منطقهای و کشورهایی مانند روسیه پرداخته که کارآمدی را لزوماً در گرانی نمیجویند: «در ادبیات اقتصاد و تجارت، کالاییسازی به فرایندی اطلاق میشود که بر اثر آن، کالایی که در گذشته به اصطلاح لوکس محسوب میشد و قشر خاصی از آن بهره میبردند، به کالایی روزمره تبدیل میشود که همگان با پرداخت بهایی کمتر از قبل میتوانند به آن دسترسی داشته باشند. بهعنوانمثال تلفنهای همراه هوشمند، در ابتدا کالایی لوکس محسوب میشدند، اما امروزه همهگیر شده و با قیمتی پایینتر برای عموم مردم عرضه میشوند.
جنگ اوکراین نشان میدهد که جنگافزارهای مدرن در حال سپریکردن دورهای پیچیده از "کالاییسازی" (Commodification) هستند. دلیل این امر نیز جالب توجه است. فناوریهایی مانند جیپیاس و دوربینهای پیشرفته که در ابتدا با اهداف نظامی گسترش یافتند، وارد زندگی روزمره مردم شدند و در نتیجه آن، قیمت این تجهیزات کاهش یافت. نسخههای کالاییسازیشده این تجهیزات حالا برای ساخت سامانههای تسلیحاتی جدیدی به کار گرفته میشود که بسیار کارآمد، اما ارزان هستند.
یکی از بارزترین خروجیهای این فرایند کالاییسازی، پهپادهای انتحاری "لانست" روسیه هستند. این تسلیحات به شکلی گسترده برای هدف گرفتن تانکها و دیگر خودروهای زرهی نیروهای مسلح اوکراین به کار گرفته میشوند. تصاویر متعددی از استفاده از این پهپادها برای نابود کردن تانکهای پیشرفته منتشر شده است؛ از جمله تانکهای آلمانی لئوپارد ۲.
قیمت ساخت هز پهپاد انتحاری لانست ۳۵ هزار دلار است و شرکت سازنده آن اعلام کرده که در سال میلادی آینده تولید خود را چند برابر خواهد کرد. این در حالی است که هر تانک آلمانی لئوپارد حدود ۱۱ میلیون دلار هزینه روی دست تولیدکنندگانش میگذارد و ساخت آن نیز بسیار زمانبر است؛ تا جایی که سالانه حدود ۵۰ دستگاه از این تانکها تولید میشود.
با مقایسه قیمت این دو کالا، میتوان نتیجه گرفت که اگر صرفا به هزینه توجه کنیم قیمت ساخت یک دستگاه تانک لئوپارد در آلمان با ۳۱۴ پهپاد لانست برابری میکند. اما با در نظر گرفتن شاخص اقتصادی "برابری قدرت خرید" در دو کشور پی میبریم که در ازای تولید یک دستگاه تانک لئوپارد، روسیه میتواند ۶۸۳ پهپاد در کشورش بسازد! حال این پرسش طرح میشود که آیا ارزش یک تانک لئوپارد آلمانی در میدان نبرد، با حدود ۷۰۰ پهپاد روسی برابر است؟ بیشک چنین نیست.
کالاییسازی میدان نبرد در اوکراین موجب شده تا استراتژیهای تسلیحاتی معاصر غرب برای تمرکز بر تسلیحات باکیفیت و پرهزینه به امید دستیابی به برتری در میدان نبرد، زیر سوال برود. از سوی دیگر، با آغاز جنگ غزه نیز مکرراً شاهد زیر سوال رفتن استراتژیهای نظامی غرب بودهایم.
با آغاز جنگ غزه، حماس موشکهای قسام خود را به سوی مواضع اسرائیل شلیک کرد. این موشکها بسیار ارزانقیمت هستند و ساخت هر یک از آنها ۳۰۰ تا ۸۰۰ دلار هزینه دارد. سوخت آنها نیز از قند و کود شیمیایی ساخته میشود! در مقابل، اسرائیل سامانه گنبد آهنین را در اختیار دارد که هزینه تولید هر مجموعه آن ۱۰۰ میلیون دلار بوده و هر موشکی که شلیک میشود، ۵۰ هزار دلار هزینه روی دست اسرائیل میگذارد.
حتی بدون در نظر گرفتن بستر پرتاب این موشکها، هزینه ساخت هر موشک تامین شده در اسرائیل معادل هزینه ساخت ۹۱ موشک توسط حماس است. این در حالی است که اگر شاخص برابری قدرت خرید را لحاظ کنیم، هزینه تولید هر موشک تامیر با ۱۷۷ موشک حماس برابری میکند.
همچنین تانکهای مرکاوای اسرائیل در برابر سامانههای آرپیجی حماس (موسوم به یاسین) آسیبپذیر هستند. آسیبپذیری تانکها در برابر آرپیجی آن هم در جنگهای شهری مسئله عجیبی نیست؛ اما آنچه شایسته توجه است، توانایی حماس برای تولید عمده این آرپیجیها است. این امر پرسشهای زیادی را درباره توانایی اسرائیل برای یک جنگ شهری طولانیمدت در غزه مطرح کرده است.
این بار هم با مقایسه قیمتها میتوان دریافت که در ازای تولید هر تانک مرکاوا، حماس میتواند بیش از ۳۴ هزار آرپیجی یاسین تولید کند! از سوی دیگر، این پرسش مطرح میشود که آیا موشکهای ضدتانک جاولین ساخت آمریکا، با قیمت حدودی ۷۸ هزار دلار در ازای هر موشک، واقعاً تا چه حد عملکرد بهتری نسبت به آرپیجیهای تولید حماس دارند؟ در ازای هر یک موشک جاولین، حماس میتواند ۷۸۴ آرپیجی یاسین بسازد.
کالاییسازی سرسامآور جنگافزارها دوباره در روزهای اخیر نمود پیدا کرده است؛ این بار در حملات ارتش یمن به کشتیهای دریای سرخ که به مقصد اسرائیل میروند. این ارتش توانسته بدون در اختیار داشتن نیروی دریایی چشمگیر، عملاً کشتیرانی در دریای سرخ را کنترل کند. در طول تاریخ، کنترل دریاها همواره در اختیار کشورهای ثروتمندی بوده که بخش بزرگی از درآمد خود را به ایجاد یک نیروی دریایی قدرتمند اختصاص دادهاند. اما با فرایند کالاییسازی، میدانهای نبرد تغییر کردهاند.
لحظه کلیدی در این رویداد، اصابت موفقیتآمیز یک موشک یمنی به یک کشتی تجاری در دریای سرخ است. گرچه اطلاعات مشخصی از نوع این موشک در دسترس نیست، اما بیشک هزینه تولید آن به مراتب کمتر از سامانههای دفاعی پیچیده غربی است. گزارشها حاکی از آن است که کشتیهای جنگی ایالات متحده در منطقه برای سرنگون کردن پهپادهای ۲۰۰۰ دلاری یمنی، از موشکهای ۲ میلیون دلاری استفاده میکنند!
غربیها از آمریکا میخواهند تا با بمباران مناطقی که یمنیها از آنجا به کشتیها شلیک میکنند، با آنان مقابله کند. اما ماهیت این تسلیحات موجب شده تا نیروهای ارتش یمن تسلیحات خود را در هر کجا که خواستند برپا کرده و حتی آنها را از راه دور شلیک کنند. تا ناو آمریکایی نقطه شلیک موشک را شناسایی کرده و برای هدفگیری آن اقدام کند، احتمالاً یمنیها به همراه تجهیزات خود از آن منطقه خارج شدهاند.
این مسائل موجب ایجاد تردید در یکی از معیارهای اساسی سنجش توان نظامی میشود. آیا بودجه نظامی یک کشور لزوماً نشاندهنده قدرت نظامی آن کشور است؟ شواهد تازه حاکی از آن است که باید میزان هزینه نظامی را به کلی از معادلات محاسبه توان نظامی کشورها خارج کرد.
آیا صنایع دفاعی آمریکا اهداف این کشور را محقق میسازند؟ آیا فناوریهای پیشرفته و پرهزینه این کشور یارای پاسخگویی به نیازهای جنگی میدان نبرد امروز را دارد؟ این سطح از پیچیدگی در زنجیره تامین واقعاً لزومی دارد؟ آن هم وقتی بسیاری از فناوریهای سلاحهای کالاسازیشده را میتوان در بازارهای آزاد پیدا کرد. موتور بسیاری از پهپادهای مورد استفاده در جنگهای امروز رو میتوان از فروشگاههای آنلاین سفارش داد و با پرداخت کمتر از ۱۰۰۰ دلار، آن را درب منزل تحویل گرفت!
شاید وقت آن فرارسیده که غرب درباره نحوه مصرف بودجه نظامی خود تجدیدنظر کند. همچنین شاید وقت آن است که تواناییها و نقاط ضعف قوای نظامی متعارف در میدانهای نبرد کالاسازیشده امروزی مورد بررسی قرار گیرند. تمامی شواهد حاکی از آن است که امروزه کشورها از "امتیاز میزبانی" در جنگ برخوردار هستند و شاید نیروی دریایی که زمانی ابزار اعمال قدرت در فواصل دور از خانه بود، امروزه دیگر کاربرد گذشته را نداشته باشد.»