نگارنده هرگز اینکه برخی یکسره به هر آقازاده به معنایی که در سپهر سیاست ایران خودنمایی کرده و همه آنها را رانتخوار یا فاسد میدانند و حق داشتن هرگونه شغلی را از آنها به دلیل آقازادگی سلب میکنند را کارشناسانه نمیدانم.
از سوی دیگر این را نیک میدانم که انقلابیونی که ماندند و نظام جمهوری اسلامی را بنا نهادند در ۴ دهه سپریشده، نبردهای دهشتناکی در درون خویش داشتهاند و یک سر داستانگویی درباره آقازادهها به نیروهای درگیر در نبرد قدرت در درون این جبهه شکل و ماهیت پیدا کرده و هنوز هم ادامه دارد. این را نیز نیک میدانم شهروندان ایرانی از دیرباز تا امروز به دولتها و رفتار آنها بیاعتماد بودهاند و هماکنون نگاه بدبینانه به پدیده آقازادگی دارند.
مرحوم هاشمی رفسنجانی و تقابل با تندروهای سیاسی دو جناح
بیشترین داستانگویی و نیز گام نخست در مسیر فاشگویی درباره آقازادهها به شخص مرحوم هاشمیرفسنجانی برمیگردد و سهم تندروهای دو جناح اصلی درگیر قدرت مساوی است، اگرچه به لحاظ زمانی تندروهای جناح سیاسی حذفشده از قدرت سهم بیشتری داشتند.
در حال حاضر وضعیت این گونه است که درست یا نادرست، ایرانیان به آقازادهها، مدیران ارشد شاغل در وزارتخانهها و صدها شرکت و موسسه و سازمان دولتی و حکومتی و مدیران ارشد از کار برکنارشده یا بازنشستشده بدبینی بالایی دارند و در پس و پشت هر فساد کوچک و بزرگی که کشف میشود یک آقازاده میبینند. این بدبینی البته بیپایه نیست و در هر دولتی شماری فساد رخ داده که در پشت آنها فرزندان مدیران ارشد دولتها بودند و این داستان میتواند ادامه داشته باشد.
آسانترین راه فساد دسترسی به اطلاعات مهم درباره شاخصهای اصلی اقتصاد مثل تغییرات نرخ ارز و نرخ بهره و همچنین تغییر در مقررات واردات و صادرات و خصوصیسازیها است که میتواند در اختیار آقازادهها باشد.
خارج کردن کسبوکار شهروندان از چنگ دولت
چه باید کرد داستان شگفتانگیز آقازادهها چگونه و با کدام سازوکار به فرجامی نیکو میرسد تا میزان بدبینی و خشم و اندوه شهروندان نسبت به آقازادهها کاهش یابد و به فرجامی برسد؟ اصل داستان این است که باید کسبوکار شهروندان را در هر موقعیتی از چنگ دولت بیرون آوریم و دخالت دولتها در این باره بهاندکترین اندازه برسد، اما میدانیم این چیزی نیست که به سادگی رخ دهد و همین آقازادهها و بوروکراتها سد سکندری در مسیر بریدن دستوپای دولت از کسبوکار ایرانیان خواهند ساخت.
راه دیگر این است که نهادهای مسوول در یک برنامه از پیش تعیینشده و برای اینکه میزان بیاعتمادی شهروندان به آقازادهها بیشتر از این نشود داستان تلخ و شیرین دراین باره را یک بار برای همیشه برای ایرانیان بخوانند و در این راه با هیچ مدیر ارشدی که پس از انقلاب وزیر یا معاون وزیر یا رییس سازمانها و شرکتهای بزرگ دولتی بوده مدارا نکنند و کارنامههای آنها را بیرون بکشند و نمره دهند. با توجه به اینکه وزیر اقتصاد میگوید ما میدانیم هر ایرانی در روز چند نان خریداری میکند و یک مقام دیگر میگوید ما میدانیم پرستاران و کادر پزشکی که از ایران رفتهاند در کدام بیمارستان و در کدام کشور کار میکنند و نیز با توجه به شمار نه چندان بالای مقامهای ارشد دولتهای پس از انقلاب، اجرای راهحل یادشده نباید چندان دشوار باشد. در این صورت هر آقازادهای که نان حلال خورده و رانت و فساد نداشته آزاد و رها خواهد شد و شهروندی عادی به حساب میآید و هر آقازادهای هم که رانتخوار و فاسد بوده و از این راه ثروت مردم را به جیب زده شناسایی و ثروت مردم از آنها گرفته میشود.